با نیروی مردم، انقلاب تداوم خود را تضمین خواهد کرد

برگرفته از سخنرانی ها و مصاحبه های آیت الله شهید دکتر بهشتی

 

Beheshty1

 

با نیروی مردم، انقلاب تداوم خود را تضمین خواهد کرد

متنی که در زیر از نظرتان می گذرد سخنرانی شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی است که در آمل ایراد نموده است، آیت الله بهشتی پس از حمد و ستایش خداوند بزرگ چنین گفت:

مردم بیدار شده و به خویشتن خویش باز آمده . مردم ایران که پس از سالها خود گم کردن و ره گم کردنپس از ده ها سال غرب زدگی کشنده به خود باز آمدند، هویت اصیل خود را شناختند و این حرکت بازگشت به خیش را شتاب بخشیدند ، خود را باور کردند، توانستند مؤمن باشند واهل ایمان از آنها باشند که بر خدا تکیه و توکل می کنند که: " وعلی الله فلیتوکل المؤمنون" و توانستند از هر گونه تکیه بر غیر خدا خود را خلاص کنند که هرگونه تکیه بر خدا شرکی است ضد توحید.

این مردم راه اصیل خودشان را در یک رهبری ودر یک خط پیدا کرده اند. پیش از آن دوروبر این خط می پلکیدند، زمان آن فرا رسید که خط خود را بشناسند؛ این خط، خط اسلام اصیل است، خط استقلال کامل است، خط دنیا وآخرت است، خط دین و اسلام در متن زندگی ونه در حاشیه زندگی است، این خط ،خط امام است. فشرده می خواهم ویژگی های این خط امام را برشمرم واز همه گروه ها ،از همه وامانده ها، از همه منحرف شده ها، متواضعانه وصادقانه دعوتکنم برای شناخت عمیق این خط، گام جلو نهند وبدانند که ما با هرکس از روی صدق و صفا و اخلاق نه از روی حقه وفریب ،به جلو آید، با گرمی استقبال می کنیم.

ما سر جنگ ودعوا نداریم وهم مرد جنگیم با آنهایی که اهل منطق اند ونه زور مداری، با آنها که جستجو گران حق اند ونه فریبکاران واغوا گران حرفه ای؛ هیچ سر جنگ و دعوا نداریم سر مهر وصفا داریم. به او نمی گوییم دیروز چه بوده ای، خدا گواه است به احدی نخواهیم گفت که دیروز چگونه می اندیشیدی وچه می کردی، مگر آنکه به حق مردم تجاوز کرده باشد. آن هم خود اشخاص می توانند ببخشند ما که قیم اشخاص نیستیم؛ مگر آنکه از اموال بیت المال دزدیده باشد که شرط بازآمدن آن است که اموال دزدیده شده را هم با خودبیاورد وما به اینه خواهیم گفت:" از این پس چه می خواهی بشوی؟ " از این انسانی تر ومنصفانه تر می شود؟ چه توقعی از پیروان راه اسلام است جز اینکه با هرکس که به جستجوی حق برخیزد با مهرو محبت روی به او نهد واو را به گرمی استقبال کند. واما با دغلکاران فریبکاری که زور مدار باشند، با چماق کشان قلمی وزبانی، با دروغ زنان ،با تهمت زنان، با شایعه سازان، با پدید آورندگان جنگ روانی که دانسته یا ندانسته آب به آسیاب آمریکا می ریزند با اینها با دو دست روبه رو می شویم.

1- با دست افشا و افشاگری؛ ما یکسالی را برای آنکه متمرکز باشیم روی به وجود آوردن نهادهای اصلی جمهوری اسلامی، علی وار سکوت کردیم، هرچه گفتند هیچ نگفتیم. دیدیم که دشمن می خواهد مارا با بگومگو سرگرم کند واز کار این ملت باز بدارد. دشمنمی خواهد مردم ما را دچار ترردید وبی اعتمادی بکند که چه خبر است؟ این به آن می گوید وآن به این می گوید. قبل از آنکه نهادهای جمهوری اسلامی به وجود آمده باشد، وظیفه خودمان دانستیم که سکوت کنیم وشب وروز کار کنیم تا در اسرع وقت خدمتی را که همراه با شما مردم برای به وجود آوردن نهادهای جمهوری اسلامی به عهده داشتیم،انجام بدهیم. اینک بحمدالله این خدمت انجام گرفته است ومی توانیم صاف وصریح وصادق وراست بازبان باز بازبان شما مردم ، بیایید آنچه باید بدانید را برایتان بگوییم تا بدانید. ودست این دروغ پردازهای شایعه ساز را رو بکنیم. بیاییم وبه شما بگوییم که خط ونشانی که اینها کرفته اند ودنبال می کنند چیست واین کار را شروع کرده ایم وبه یاری خدا همچنان ادامه خواهیم داد.

این با یک دست ، افشا وبرملا کردن دروغ هایشان ونشان دادن صداقت انقلابی شان! صداقت انقلابی شان که به آنها حق همه گونه دروغ وفریبکاری ومردم فریبی را میدهد. چه صداقت انقلابی که با همه جور حقه ونیرنگ ودغل می سازد.

اما دست دوم؛صریح عرض می کنم که نظام جمهوری اسلامی نمی گذارد این دروغ پردازان از امکانات ملت با دغلی استفاده کنند. برای آنکه از پشت به انقلاب خنجر بزنند اینها در سرتاسر ایران از امکانات بیت المال سوء استفاده کردند ودر این جنگ روانی از خزانه وبیت المال مردم مدد گرفتند. این امکانات از دست آنها گرفته خواهد شد، نشریات دروغ پرداز جداً محاکمه می شوند؛ اگر معلوم شد که عملاً شایعه سازی می کنند، قانون قاطع اسلامی راه را بر آنها می بندد. مگر اسلام اجازه می دهد بهنام آزادی در گوشه وکنار این جامعه ، در مرزها ودر درون مرزها فتنه انگیزی کنند، چوب لای چرخ انقلاب بگذارند؟ با اینها هم با قدرت قانون ، با قدرت کامل یک حکومت قانونی روبه رو خواهیم شد.

امروز دیگر نمایندگانمنتخب شما مردم در مجلس قانون گذاری هستند تا قوانین معین کنند. امروز کسی نمی تواند بگوید که آقا ما نمی دانیم کی ها برما حکومت می کنند. می دانیم کی ها بر ما حکومت می کنند، منتخبین مردم. دیگر نمی توانند به اغفال مردم مابپردازند که آقا این حکومت پایگاه مردمی ندارد. انتخاباتنشان داد که کی پایگاهمردمی ندارد. دیگر این حرف ها را جامعه ما خوب می فهمد. حکومت ،حکومت قانونی است، حکومت مردمی است، متکی به نیروی مردم وبا همان نیرو که انقلاب پیروز شد. با همان نیرو انقلاب تداوم خود را تضمین خواهد کرد.

این انقلاب خط دارد؛ این خط و ویژگی هایش را می گوییم واز این گروهها دعوت می کنم بیراهه را کنار بگذارند وبیایند بنشینند وبگویند وبشنوند. شماها هم حاضر وناظر باشید؛" والله من ورائکم وکیل. " خدا هم بالای سر همه ما حاضر وناظر است. ببینیم چه می گویید. عزیزان، خواهران وبرادران، نوجوانان، شکل گرفتگان نظام پیشین، شکل نگرفته ها، همه تان را دعوت می کنیم به اینکه فراغت نسبی پیدا کردید ، فرصت پیداکردید، امکان پیدا کردید، می توانید بیایید در حد فرصت وفراغت به صحن گفتگو وتبادل نظر خلاق بنشینیم. دیگر چه می گویید؟ مگر شما آرزو نمی کردید که کی می شود که آدم بتواند حرفش را بزند؟ من می گویم هر که هستی، آزادی بیا ومرد ومردانه حرفت را بزن. حتی بیا در برابر مردم بگو دنیا همین ماده است.خدا نیست، پیغمبر نیست، معاد نیست، خدا همان قانون ثابت بر هستی است. آخر ،تو، رک بگو خدا نیست والا قانون حاکم بر هستی را که همه ناتورالیست ها وماتریالیست ها قبول دارند، دیگر تو از آنها که بیشتر قبول داری؟ بگو توحیداسلام نه، اما توحید، یعنی این جهان طبیعتنظام هماهنگ یکتا دارد وجامعه اسلامی نیز باید نظام یکتای هماهنگ داشته باشد. این یعنی توحید، پس بااین حساب همه کسانی که طرفدار نوعی نظام واحد جهانی هستند موحدند.

گوش کن؛ قانون واحد حاکم بر هستی تجلی اراده خداست خودش که خدا نیست. قانون مندی واحد هماهنگ حاکم بر این جهان خودش خدا نیست، او جلوه ی خداست، او تجلی اراده خدای یکتاست. خواهی گفت: اینکه خیلی فرق نکرد، فرقش این است که آدم در برابر قانون مندی حاکم بر جهان هستی در دلش احساس عشق وشور عرفان نمی کند در برابر او انسان نمی تواند همین نماز را که شما خواندید بخواند، بی معنی است این نماز. خدا آن سرچشمه ازلی وادی هستی است که حی است،زنده جاوید است، مهربان است، قهار است، دارای قهرو غضب و خشم است، ذو انتقام است، وحی فرست است، پیغمبر می فرستد وکل این جهان با همه نظامش در دست قدرت خاضع اوست. ببین این قانون مندی یگانه حاکم بر طبیعت یکی شد یا دو تا؟

یکی از ویژگی های اسلام اصیل که این روزها به آن خط امام می گوییم این است که خدا شناسی اش، یک خدا شناسی جامع است، خداشناسی تمام عیار که نداریم چون فقط اوست که خود را تمام عیار می شناسد، اما جامع است. یعنی همه جوانب را که به ذهن بشر می رسد در بردارد. 65حالا حرفی نیست ، تو اگر فکر می کنی که همین را می خواستی بگویی ، ولی برای خوشامد جوان های درس خوانده عبارتت را عوض کردی وگفتی : من برای او خواستم بگویم که این قانون حاکم بر هستی خداست والا واقعاً من هم مانند شما قانون حاکم بر هستی را جلوه ارده خدا می دانم، دیگر حرفی با هم نداریم. این یکی قبول شده آمدی به خط امام . هیچ هم دعوا نمی خواهیم بکنیم که دیروز چه می گفتی ، تو امروز معین بکن که چه می گویی ؟

اسلام اصیل، وحی را با بیان روشن قرآن به ما فهمانده است. با وحی بازی الفاظ نکنید بازی خیال هم نکنید. می دانید وحی چیست؟ وحی یعنی اینکه عده ای از انسان های برگزیده خدا با بهره مندی از یک امتیاز ، یک امتیاز خدا به آنه می دهد که آن امتیاز را به من و شما نداده، " ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء والله ذوالفضل العظیم." این بندگان برگزیده خدا، این مصطفین اخیار، اینها یک سرچمه علم و آگاهی پیدا می کنند که من و شما از آن بهره مند نیستیم. ما حس داریم آنها هم دارند. می بینیم آنها هم می بینند. می شنویم ،با لامسه مان درک می کنیم آنها هم درک می کنند. در این چیزها همه با هم شریک هستیم. ما تجربه داریم انهاهم دارند. ماقدرت تجزیه و تحلیل واندیشه وتفکر داریم آنها هم دارند. اما چیزی که آنها به عنوان وحی به ما تحویل می دهندنه نتیجه تجربه است نه نتیجه اندیشه تحلیلگراست، نتیجه آگاهی ای فراتر از اینهاست. و آن آگاهی فراتر از این آگاهی حسی و تجربی وتحلیلی من روشن تر و صریح تر است.

پیغمبر می بیند غیب را صریح تر از آنچه من می بینم شهادت را. می شنود صدای غیبی را روشن تر از آنچه شما امروز صدای مرا می شنوید. می یابد با دل پاک تابناکش پیام های غیبی الهی را صریح تر و روشن تر از آنچه شما در دلتان مهر و محبت به فرزند وپدر ومادر ومعلم را می بینید ومی یابید. این می شود وحی. حالا اگر آمدیم و این را دستکاری کردیم وگفتیم که بله بعضی ها هستند که یک حس ششمی دارند یک الهاماتی به آنها می شود ،تله پاتی دارند. از دور احساس همدردی می کنند، وحی هم یک چیزی از این قبیل است.وحی را خراب کرده ایم یا نه؟ یک چنین وحی ای این دیگر پشتوانه شهادت شهید نمی تواند باشد. آدم جانش را در دست نمی گیرد که برود در راه تحقق بخشیدن به فراورده های تله پاتی ببازد. من هم که دعوت می کنم می گویم برادرم، خواهرم بیا پیرو وحی باشیم. پیرو یک چنین معلوماتی می گویم باشیم.

حالا از تو می پرسم این معلومات قطعیتش بیشتر است یا نتایج علمی علوم؟ از خودت می پسم اینکه می بینی الان در فضاست این برای تو قطعی تر است یا گفته دانشمندان علوم تجربی؟ آنکه وحی برای ما به صورت قطعی و با دلالت قطعی بیاورد از قبول این خورشید واضح تر است ، تو چه می گویی که می خواهی مسائل علمی را بغل آن بگذاری؟ علم برای من محترم است اما احترامش حدی دارد. از شما می پرسم بچه تان براتان محترم است ، مادرتان هم برایتان محترم است حال اگر این بچه آمد وبه مادرتان بی احترامی کرد چه کارش می کنید؟ تنبیهش می کنید ، دعوایش می کنید.

حال تو آمدی می گویی:" مارکسیسم علم انقلاب است قرآن هم ما را به علم دعدت می کند. پس قرآن ما را در انقلاب به پیروی از خطوط انقلابی مارکسیسم دعوت می کند ." نتیجه اش این است دیگر. اگر می گویی که این حرف تو نیست بیا واین را روشن بکن. نگو این حرف حرف ما نیست. اگر دیروز هم حرف ما بوده امروز حرف ما نیست، ویا نه دیروز هم حرف ما نبوده اینها دعوای زیر زمینی ندارد. ما می خواهیم که راه انقلاب را تمام عیار وقشنگ بشناسیم وبرویم. حرف دو پهلو ناریم. کجای مارکسیسم علم است؟ بیا بنشین درباره مارکسیسم صحبت بکنیم تا روشن کنیم که چقدر از مارکسیسم نه علم است ونه علمی. وحی حسابش فراتر از این حرفهاست ما پیرو وحی محمدی هستیم.

این وحی را چطور بشناسیم واز کجا بدانیم که پیغمبر چه گفته اند؟ این هم مسئله سوم. همه مان مستقیماً می توانیم برویم وقرآن و حدیث را زیروروکنیم تا بفهمیم که اسلام چه گفته است. هرکس رفت توانایی های لازم را برای فهم اسلام به صورت مستقیم از کتاب وسنت به دست آورد بفرمایید میدان باز است. بیشتر این علمای بزرگ بچه روستا هستند. یعنی میدان برای بچه های روستایی وکارگر هم باز است. می توانند بیایند اعلم علما وافقه فقها بشوند. غیر از این است؟ الان شما توجه بکنید به اینکه مراجع ما مراجع معروفمان از شهرهای کوچک ایران هستند امام امت اهل خمین هستند.انحصاری نیست وانحصار طلبیهم نیست وهیچ از این حرف ها نیست.همه بدانند که امروز در حوزه علمیه قم از در دانشگاه هم به روی طالبان هم باز تر است. چون مانند دانشگاه کنکور هم ندارد. دیگر از این در باز تر هم می شود؟ نه طبقاتی است ونه مربوط به قشر معین ونه انحصار طلبی است. ولی دانش وصلاحیت های لازم که دیگر جایی نمی رود. این مثل این است که یک طبیب بگوید ملای پیرزن طبابت بیجا نکن ، عمو جان رفتی عیادت پسر برادرت طبابت نکن .طبابت یک تخصص است وشما بگویید که ای انحصار طلب ها ببینید این اطبا انحصار طلب هستند.شرایط لازم را برای اسلام شناسی کسب کن می خواهی عمامه بر سر باش می خواهی کلاه بر سر باش می خواهی عبا وقبا بر تن ویا می خواهی کت و شلوار پوش باش. لباس مطرح نیست ولی تخصص مطرح است. من 4 تا آیه قرآن را با کمک " المنجد" آن هم به شرطی که المنجدی باشد که مقابلش ترجمه فارسی باشد معنی بکنم یک مقداری هم از نهج البلاغه دو تا هم حدیث ،پس من صاحب نظر در علوم اسلامی هستم ؟ این را کی قبول می کند؟ این عیناً مثل این است که یک نفر بگویدکه من هفت هشت تا نسخه طبیب پیدا کرده ام انگلیسی هم بلدم نسخه ها به زبان انگلیسی است دیگر شما چه می گویید؟ پس من طبیب هستم شما قبول می کنید؟

برای شناخت اسلام آورده ی وحی، باید از منبع سرشار کتاب وسنت استفاده کنی یا خود دارای این تخصص باش ویا باید از متخصصان بپرسی " فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون" . ببینید حرف هایی که می زنم روشن است یا نه؟ ببینید در این حرف ها ابهام ، پیچیدگی و تأویل و... که نیست و حرف های روشنی به نظر می آید. شناخت اسلام شناخت اجتهادی است، شناخت اهل ظاهر نیست، که ظاهر یک آیه ویک حدیث را بگیردو بگوید که مطلب همین است وشناخت اهل رأی وقیاس است که هر فکری را از بیرون بیاورد وقاتی کند با اسلام ویک کلمه هم از اسلام پیدا کند در کتاب وسنت، قرآن وحدیث که یک ره به این فکر می خورد وبگوید ببینید ؟ این فکر هم از اسلام است. این همان اسلام التقاتی است، اسلام اصیل نیست. آن اولی اسلام ظاهر بینانه متحجرانه است اسلام پویای اجتهاد نیست وآن دومی اسلام گل و گشادی است که همه چیز در آن، جا می گیرد. هرچه غیر اسلام است در آن ،جا می گیرد. این هم اسلام خالص نیست. اسلام فقاهت اسلام اصیل جامع اجتهادی است که با شرایطی که قانون اساسی به اصل پنجم در بحث ولایت آورده.

گفتیمولی امر کیست؟ اسلام شناس وفقیه عادل با تقوا وشجاع آگاه به زمان؛« البته برای ولایت همگفتیم مدیر مدبر ولی برای فقاهتش همه آن ابزار لازم است حتی شجاعت. تجربه کرده ایم، شجاعت در فقاهت انسان مؤثر است. در حدود ماه آبان بود اواخر مهر 57 می آمدند ومی پرسیدند که آقا ما نمی دانیم که بلاخره این مردم را می گوییم بیایید تظاهرات خیابانی کنید به روی آنان آتش می گشایند، می کشند این همه را، اگر چهار تا آدم کشته شد خونش گردن ما نیست که مردم را به راهپیمایی دعوت می کنیم؟ این سؤال را با سه چهار تا سؤال دیگر فرستادیم نجف. کسی که سؤالات را برده بودپیش امام نتوانست برود . از سوریه می خواست که برود ووارد عراق بشود ولی نشد. شاید 25،20 روز معطل شد. وقتی رسید به نجف که دو روز مانده بود به حرکت امام از نجف، تحت فشار حکومت دست نشانده مزدور عراق. سؤال بی جواب برگشت تا آنکه من توفیقی پیدا کردم که بروم پاریس به زیارت امام . دوستان گفتند که این مسئله را آنجا خوب حلاجی کن. بگو بعضی از این آقایان فقها می گویند که آخر ما با چه مجوزی این جوان های مردم ،زن ومرد را داریم به میدان جنگ وکشتار می بریم؟ روز قیامت جواب خدا را چه می دهیم؟ ما اینجا به آقایان فقها گفته بودیم که آقا به دلیل ولایت فقیه . فقیه رهبر همانطور که پیغمبر وامام می توانستند به مردم بگویند بروید به میدان جنگ همانطوری که امام حسین دستور داد که حتی با آن عده کم به میدان جنگ دشمن بروید ،در حالی که می شد پیش بینی کنی که تا نفر آخر هم کشته می شوند همینطور هم فقیه در همان شرایط می تواند آن دستور را بدهد. اختصاصات پیغمبر وامام در مسئله ولایت خیلی خیلی محدود است، چندان هم مورد احتیاج ما نیست. امور عادی ولایت را فقیه هم دارد. این آقایان می گفتند نه، این قضایا را امام حسین خودش می دانست ومن امام حسین نیستم علی هم خودش می دانست من علی نیستم.

نتیجه اش این است که اسلام هم مال زمان امام حسین وعلی است وامروز به درد نمی خورد. بنده آنجا این مسئله را با امام مطرح کردم، گفتم عده ای از آقایان اهل علم از روی احتیط می گویند ما چطور زن ومرد وکوچک وبزرگ را بکشانیم به میدان نبرد با دشمن. با اینکه خطر کشته شدن، آسیب دیدن ، تیر خوردن برای اینها وجود دارد . امام فرمودند که : به همان دلیلی که علی (ع) مردم را به جنگ صفین دعوت کرد.» گفتم که اینها می گویند که آخر ایشان امیر المؤمنین امام بودند فرمودندکه: حالا هم امام این دستور را می دهد امام که امام معصوم نیست، امام جماعت هم امام است. امام امت ورهبر امت هم امام است امام معصوم هم امام است، نایب الامام هم امام است؛ یعنی نایب حضرت ولی عصر (عج) هم امام و پیشوا ورهبر وزمامدار و ولی امر امت است. پس هم امام است وهم نایب الامام است. این هم خیال نکنید که تازگی ها این طور شده است وما در این زمان است که می گوییم امام خمینی؛ مسلمان های لر ساده دل در لرستان در بروجرد وخرم آباد وآن اطراف به مرحوم آیت الله بروجردی می گفتند: آقا حسین امام. خیال نکنید که تازه است، چون بعضی ها شبهه می فرمایند که بگویند امام. مقیدند که بگویند نایب الامام ، نایب الامام است به یک معنی صحیح وامام است به یک معنی صحیح . ایشان فرمودند که حالا هم امام دستور می دهد. یعنی خلاصه اش می فرمایید که : هر که کشته بشود عیبی ندارد؟ گوش هاتان را باز کنید چون این پیام فقط مال آنروز نبود ما حالا به این پیام نیاز داریم، فرمودند: اگر یک ملیون نفر هم در خیابان های تهران کشته شوند باید مبارزه تا سر حد قاطعیت ادامه پیدا کند. این است که شجاعت در فقاهت انسان بی اثر نیست. یکی دیگر از آقایان بود که ترسو بود وبعد هم من یقین پیدا کردم که او ترسو است وآن اول ها فکر می کردم که احتیاط کار است. درس خوانده بود وملا بود. فقه و اصول وهمه چیز را هم می دانست. ایشان هر وقت می رفتیم وصحبت می کردیم که آقا اعلامیه بدهید مردم بریزند بیرون از همین عذر ها می آورد که کشته می شوند مردم ، جواب خدا را چه بدهیم واز این حرف ها. من حالا دیگر تقریباً مطمئن هستم که این ضعف فقاهتی ایشان مربوط به آن ضعف روحی اش است، آدم ترسویی است.این است که اجازه بدهید ما با این فقاهت خودمان بگوییم که یکی از شرایط مرجعیت شجاعت است. فقیه باتقوا ، عادل، شجاع، آگاه به زمان ، او باید برای مردمی که خود مجتهد نیستندمرجع باشد.

اهل مطالعه هستی؟ مطالعه ارزنده داری؟ از قرآن وحدیث هم چیز می دانی و می فهمی؟ بسیار عالی. هر وقت فقیه عادل ، با تقوا، شجاع وآگاه به زمان شدی ما اعلام می کنیم که شما مرجع تقلید این مردم هستید. ولی ت قبل از آن اجازه بدهید که بگویم نویسنده خوبی هستی، گوینده سود مندی هستی، ولی رهبر فکری اسلامی امت انقلابی ما نیستی.

اینها خیال کردند که ما در مجلس خبرگان پافشاری می کردیم روی مسئله ولایت فقیه،آخوند بازی درآوردیم. اینها کی هستند؟ شما هر کاری که ما بکنیم به این حساب می گذارید، نه عزیز من مسئله پاسداری از اصالت وهویت اسلام است، شوخی بر نمیدارد،تعارف بر نمیدارد. یکی از فرازهای روشن صریح این است که رهبری ایدئولوژیکِ قانونی رسمی جامعه جمهوری اسلامی انقلابی ایران، باید همیشه با فرد فقیه یا شورای فقهای واجد شرایط مصرّح در اصل پنجم قانون اساسی باشد. این است که می گوییم که این انقلاب در خط اصیل اسلام وخط امام است. حالا اگر تشکیلات سیاسی شما این مطالب را قبول دارد بیاید این را بگوید .با او دعوا نداریم ما که نمی گوییم چرا این جمعیت نیست چرا آن یکی هست.

ما یک حرف داریم این حرفمان را هم رک وپوست کنده با توده مردم می زنیم. البته پایگاه توده ای وخلقی که نداریم!شما که اینجا نشسته اید وبا لطف ومحبت نسبت به ماها وبا علاقه نسبت به آنچه متواضعانه خدمتتان عرضه می داریم شما جزو خلق نیستید!خلق نمی دانم کجاست! ما در این سفرهایی که این دو سه ماهه شروع کرده ایم در هر روستایی ،در هر شهر کوچکی،در همین سفر مازندران، این پنجمین شهری است که من می آیم من همه جا شور وعلاقه ونشاط واستقبال مردم را از زن ومرد وپیر وجوان می بینیم، الان دراین مجلس جوان هست، معمم هست، کلاهی هست، میانسال هست، زن هست، مرد هست، اینها هیچ کدام خلق نیستند؛ خلق کجاست؟ به من نشان بدهید تا بروم سراغ آنها . صبح یک برنامه گذاشته بودند ساعت 8 صبح در گلوگاه؛ گلوگاه کجاست؟ یک بخس است دیگر، ما آنجا وارد شدیم دیدیم مسجد، شبستانش، صحنش، خیابانش، مستور از جمعیت اسست، ولی البته به نظر این آقایان اینها خلق گلوگاه نیستند وما هم اصلاً با خلق رابطه نداریم. با شورو شوق و علاقه هر چه خواستیم که ما زودتر به خدمت شما بیاییم نگذاشتند، گفتند که اینها را هم باید جواب بدهی، توضیح بدهی؛ ما همین ها را خلق می دانیم، همین دانش آموزان را، همین دانشجویان خط امام را، همین انجمن های اسلامی دانشجویی و کارکناندولت را، همین پیشه ورها، همین معلمین را، همین روحانیون را. از اول هم با همین ها در گود انقلاب رفتیم. کس دیگری که نبود. اگر هم بود همانجا برای خودش بود. آنهایی که با هم بودیم همین ها بودند. همین هایی که الان وقتی می رویم خزانه ، بنده سه چهار سال قبل دروازه غار بودم تهران، چندی قبلش خزانه بودم، انتهای هاشمی ورفسنجان هم هممین ها بودند، نمی دانم که باید کجا برویم تا بفهمیم یک خلق دیگری هم وجود دارد، به هر حال ما با هین خلق سرو کله زده ایم، ما این حرف ها را رک با خلق می زنیم، امروز این حرف ها را اینجا با صراحت در استان مازندران مطرح می کنم برای اینکه بدانید مواضع ما چیست.

ما ان شاءالله مواضع انقلاب اسلامی را داریم تنظیم می کنیم چاپ می کنیم، در اختیار این خلق قهرمان اسلام می گذاریم،حالا در همین چهار پنج هفته اخیر یک مقداری وقت را اختصاص داده ایم نه به این کار. حدود دو سوم ازز کارش تمام شده با کمک عده ای از دوستان و امیدواریم که بقیه دیگرش هم تمام بشود وتنظیم وچاپ بشود ودر سرتاسر ایران پخش خواهد شد. مواضع ما روشن است، کلک ودروغ واین حرف ها هم در آن نیست، کلمات مبهم ودو پهلو هم در آن نیست می گویم که ما به این خلق اعلام کرده ایم ومی کنیم.

ادامه دارد.....


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31