مترسک استکبار

«اینها که ادعای این می کردند که برای آزادی ایران و برای رفع گرفتاری های ایران و برای استقلال ایران می خواهند خدمت بکنند ، تمام این ادعا پوچ بود و مشت آنها در بین راه باز شد و همه صحبتهایی که تا کنون کرده بودند ، خود آنها به دست خودشان بر باد دادند و تمام ادعاهایی که در سالهای طولانی و اخیراً بیشتر می کردند ، خودشان آن ادعاها را باطل کردند و این وسیله ای شد که قبر خودشان را خودشان کندند و در بین ملت دیگر نه آبرویی دارند و نه حیثیت و هرچه که تبلیغات خارجی برای ترویج آنها زیادتر می شود ، آبروی آنها بیشتر ریخته می شود»

امام خمینی

5- مترسک استکبار

یک ماه پس از شکست مفتضحانه غائله 30 خرداد و در شرایطی که دس آدمکشان منافق تا مفرق به خون ملت حزب الله آلوده بود ، دار و دسته ای در پناه سوسیال -  صهیونیستهای فرانسوی و در پرتو حمایت های بی چون و چرای استکبار جهانی اعلام موجودیت کرد و بر خود نام شورای ملی مقاومت را نهاد . تجمعی از منافقین ، بنی صدر خائن ، گروهک جنایتکار حزب دموکرات و چندین گروهک ضد انقلابی  دیگر در چهارچوب دسائس جدید امریکا ، مترسکی را ساختند تا به خیال باطل خود نقش حکومت جانشین ( یا آلترناتیو ) را در نمایش مسخره ای که صحنه گردان و همه کاره اش شیطان بزرگ بود ایفا نمایند .

گرچه این وجه از عملکرد منافقین در دفتر دیگری از مجموعه « کارنامه سیاه » مفصلا مورد بررسی قرار خواهد گرفت ، لیکن در این بخش نیز بجاست تا نگاهی هرچند کلی بر آن افکنده شود .

جبران شکستها ی آمریکا

در بخش پیشین ذکر گردید که آمریکا به منظور جبران شکستهایش در جبهه های جنگ در صدد بر آمد تا جبهه دیگری را در داخل کشور بگشاید و در کنار جنگ تحمیلی از حربه جنگ داخلی نیز سود ببرد . کاخ سفید می پنداشت که در صورت گشوده شدن یک جبهه داخلی ، جمهوری اسلامی از یک طرف نخواهد توانست همه نیروهای خود را برای مبارزه علیه تجاوزگران بعثی متمرکز نماید و لذا از فشار به روی

این ایادی آمریکا کاسته خواهد شد و از طرف دیگر چنانچه این جبهه داخلی بتواند با تجاوز خارجی هماهنگ عمل نماید ، شانس موفقیت توطئه شیطان بزرگ در براندازی جمهوری اسلامی افزایش خواهد یافت .

بدین منظور عوامل داخلی استکبار جهانی ، از خوانین وابسته چون خسرو قشقائی گرفته تا گروهک های ضد انقلابی تا لیبرالها ی وابسته دست به حرکت مذبوحانه ای جهت تحقق این توطئه شوم زدند و در مرکز این دسیسه ، مثلث شوم کفر ، نفاق و الحاد قرار گرفت .

منافقین ، دار و دسته حزب دموکرات و بنی صدر خائن ، در میثاق با شیطان بزرگ نامزدهای درجه اول آمریکا برای ایفای این نقش جنایتکارانه شدند . روزنامه وال استریت ژورنال ، سخنگوی سرمایه داران بزرگ آمریکایی در این باره می نویسد :

« اگر قرار بااشد رژیم سرنگون گردد از راه یک قیام عمومی و اتحاد ناراضیان داخلی با نیروهای کنار زده شده از ارتش و اتحاد این دو منبع قدرت با چریک های وابسته به مجاهدین است »

همانطور که پیشتر نیز ذکر گردید ، این سه جریان ، هر یک به نوبه خود آمادگی کامل برای به گوش کردن حلقه نوکری آمریکا را داشتند و هر یک نیز به سهم خود خوش خدمتیشان را به اثبات رسانده بودند . دار و دسته جنایتکار حزب دموکرات به رهبری قاسملو آمریکایی از مدتها پیش دارای ارتباط نزدیک با رژیم بعثی صهیونیستی حاکم بر عراق و اربابان آمریکایی و اروپایی این رژیم بود و از کمکهای نظامی ، مالی و تبلیغاتی استکبار جهانی علیه انقلاب اسلامی سود می برد . بنی صدر نیز به عنوان عنصری لیبرال و غرب گرا ، تمایلات خود را به برقراری « روابط حسنه » با شیطان بزرگ و متحدان اروپایی آمریکا علناً ابراز داشته و به عناوین مختلف در نزدیک شدن به آمریکا کوشیده بود و در شرایطی که انقلاب اسلامی می رفت تا او را برای همیشه از صحنه کشور جارو نماید ، آغوش استکبار جهانی را پناهگاهی مطمئن می پنداشت . و بالاخره گروهک جهنمی منافقین که از بدو پیروزی انقلاب عملکردشان را در انطباق کامل با خط آمریکا قرار داده بودند ، در رویای غصب قدرت و کنار زدن حاکمیت اسلامی ، محتاج اتکاء علنی به استکبار جهانی بودند . میثاق با شیطان بزرگ بسته شد و مقام ها هم تقسیم گردید .

بزک کردن مترسک بنی صدر معزول و مفلوک رئیس جمهور باقی می ماند ! رجوی تروریست نخست وزیر و مسئول تشکیل دولت موقت می گردد ! قاسولو آمریکایی که قدری دیرتر به این میثاق شوم پیوسته و در نتیجه به اندازه سایرین از مضحکه تقسیم مقام نصیبی نبرده بود ، قول  «کردستان خود مختار» تحت سلطه حزب دموکرات را می گیرد و سایر دار و دسته های ضد انقلابی  نیز هر یک به عناوین کودک فریبی چون سخنگو و نماینده تام الاختیار شورا در آلمان راضی می شوند و به آرمیدن در ویلاهای اهدایی استکبار جهانی دل خوش می کنند.

مهمترین مشکل این مترسک استکبار آن بود که بتواند به نوعی خود را به مردم جهان به عنوان آلترناتیو حاکمیت اسلامی بقبولاند و در مسابقه جهت ربودن مقام نوکری استکبار جهانی از سایر متقاضیان ( همچون سلطنت طلبها و دار و دسته بختیار ) پیشی بگیرد .

«سردمدار فراری تروریست ها در یک پیام به اصطلاح خودمانی به هواداران سیه روز منافقین می گوید:

از نظر بین المللی امپریالیستها چه بسا در شرایط بسیار اضطراری وقتی که دیگر هیچ کاری نتوانستند بکنند ناچار بشوند به صورت محلل مجاهدین را بپذیرند و قبل از اینکه مثلا شورای ما به نقاط خیلی بالایی دست پیدا کند ، یعنی درجه احتمال آلترناتیزاسیون خیلی خیلی بالا رود ، وضع به همین ترتیب خواهد بود»

وی همچنین در مصاحبه با ورق پاره آمریکایی ایرانشهر درباره دلایل فرارش به پاریس می گوید:

«اثبات دموکراتیسم تنها آلترناتیو واقعی و عملی موجود ( شورای ملی مقاومت ) یکی از مهمترین هدفهای ماموریت تشکیلاتی و سیاسی سفر من به پاریس بوده است » و « این هم که از ابتدای ورود به پاریس در این رابطه چه میزان موفقیت حاصل شده ، بسته به قضاوت شما و سایر هموطنانی است که از پیش با جو بین المللی در این رابطه آشنایی دارند»

او در پاسخ بدین سوال که چرا بنی صدر را رئیس جمهور کرده اند ، می گوید:

با این عمل بسیاری از مسائل حل شد منجمله به کار انداختن شناخته شدگی و اعتبار داخلی ! و بین المللی آقای بنی صدر به عناون رئیس جمهور بود.

او همچنین در پاسخ به این سوال که درباره دولتهایی که شورای کذایی را آلترناتیو نمی دانند چه نظری دارد می گوید این دول مجبور می شوند اندک اندک در مواضع خود تجدید نظر کنند و خلاصه فکری به حال آینده شان در قبال مردم ایران نیز بکنند.

به عبارت ساده ، سردمدار فراری تروریستها اعتراف می کند که منافقین اگر خوب خود را نشان دهند به نوکری استکبار پذیرفته خواهند شد ، اما برای اینکه بتوانند در پلکان وابستگی و خوش خدمتی به ابرقدرتها ارتقاء بیابند ، باید به نقاط خیلی بالایی دست پیدا کنند و مسلم بودن جانشینی دار و دسته شان را به همگان ثابت نمایند و از همین روست که او به پاریس رفته و عنوان پر طمطراق « رئیس جمهور » را نیز به بنی صدر داده اند . وی همچنین به زبان بی زبانی به دولتهای جهان می گوید چنانچه می خواهید در ایران زیر سلطه این دار و دسته آینده ای داشته باشید و دستتان در غارت باز گذاشته شود ، از هم اکنون باید این آلترناتیو را به رسمی بشناسید .

سیل حمایت اربابان سرازیر می شود

با ورود دار و دسته جنایتکاران فراری به پاریس ، سیل حمایت اربابان برای اعتبار بخشیدن به این دکان ورشکسته آغاز می شود . خبرنگاران رسانه های تبلیغاتی غرب و شرق دهها و صدها مصاحبه مطبوعاتی داغ با آنها به عمل می آورند و چنان تصویر کاذبی از آنها می کشند که گویی حقیقتاً رئیس جمهور و نخست وزیر آینده ایران هستند و آنان نیز برای رونق بخشیدن به این بازار تبلیغاتی وعده می دهند که در عرض مدتی کوتاهتر از 6 ماه و حتی 2 ماه ، پیروزمندانه به ایران باز خواهند گشت و ادامه این مصاحبه می تواند در داخل کشور انجام گیرد!

در کنار این موج تبلیغاتی ، احزاب و کشورهای استکباری نیز به نوبه خود قدم به پیش می گذارند تا مقدم این نوکر نو رسیده را تبریک گویند و آنها را در ادامه مبارزه دلگرم نمایند . برشمردن لیست همه مرتجعین ، مستکبرین و غارتگران بین المللی که از این مترسک وابسته حمایت نموده اند سخن را به درازا خواهد کشاند ، لذا برای آنکه صرفا نمونه ای از جایگاه واقعی این دار و دسته وابسته نشان داده شود ، به اشاره ای گذرا بسنده می نمائیم.

در اعلامیه همبستگی ! نمایندگان حزب سوسیال دموکرات آلمان در پارلمان فدرال آلمان از جمله می خوانیم:

اکثر نیروهای اپوزیسیون ایران در شورای ملی مقاومت متحد شده اند ، ما از برنامه شورای ملی مقاومت که خواهان موارد زیر است حمایت می کنیم و یا در اعلامیه شخصیت ها و مسئولین حزب سوسیالیست فرانسه می خوانیم :

ما از تمام کسانی که شدیدترین اختناق (درست مثل زمان شاه) را تحمل کرده و برای رسیدن به دموکراسی مثل مورد شورای ملی مقاومت پشتیبانی می کنیم.

در اطلاعیه مطبوعاتی حزب کارگر بریتانیا (9 مارس 1982) می خوانیم:

حزب کارگر از تشکیل شورای ملی مقاومت که بسیاری از نیروها را جهت برقراری دموکراسی در ایران گردهم آورده و تقویت می نمایند . استقبال می کنیم.

و یا مثلا نامه جناب لرد مالوی ، عضو پارلمان انگلستان ، به آقای رجوی عزیز ! می خوانیم:

« شورای ملی مقاومت ارگانی است که از حمایت کامل من برخوردار می باشد.»

سناتور آمریکایی ، گاری هارت ، یکی از کاندیداهای انتخابات رئیس جمهوری آمریکا از حزب دموکرات و از مدافعین سرسخت رژیم اشغالگر قدس در نامه ای به سردمدار تروریستها می نویسد:

«آقای رجوی عزیز ! مردم ایران باید بدانند که مردم آمریکا و رهبرانشان از اهداف عدالت و آزادی در ایران حمایت می کنند.»

در ادامه همین پشتیبانی ها در نشریه منافقین چاپ خارج از کشور می خوانیم:

« ببیش از 40 تن از سناتورها و نمایندگان کنگره آمریکا طی پیامهایی به برادر مجاهد مسعود رجوی ضمن حمایت از مقاومت عادلانه مردم ایران رژیم خمینی را محکوم کردند .»

صدای آمریکا در بخش شامگاهی خود می گوید :

«رابرت ادگار نماینده کنگره ایالات متحده از ایالات پنسیلوانیا در پیامی که برای مسعود رجوی ارسال داشته می نویسد: من شورای ملی مقاومت را به سبب زحماتش برای برقراری دموکراسی در ایران می ستایم.»

حزب آمریکایی جاناتای هند در پیامی به سردمدار فراری تروریستها اعلام می کند:

«حمایت خود را از مبارزه برای احیای دموکراسی ! و حقوق بشر در ایران به شما ابراز می کنیم»

و جناب لرد فان شاد نایب رئیس حزب محافظ کار انگلستان طی نامه ای خطاب به همین تروریست جنایتکار می نویسد:

« ما عمیقا نگران نقض حقوق بشر در ایران هستیم . دولت انگلیس این را در فرصتهای بسیاری روشن ساخته است»

جیمز شانون نماینده کنگره آمریکا نیز در نامه ای به سردمدار فراری تروریست ها می نویسد :

«من گرمترین درودها و حمایت ها را برایتان می فرستم. من خیلی خوشوقتم که برای گرامیداشت این سالگرد مهم برای اپوزوسیون ایران (منظور غائله 30 خرداد است) به دوستان زیاد شما بپیوندم و شما را در استمرار مبارزه تا زمانی که صلح و دموکراسی در ایران بوجود بیاید تشویق کنم.»

کارنامه سیاه (34)