فلسفه حقوق بشر دوستانه بین المللی (1)

فلسفه حقوق بشر دوستانه بین المللی ، عنوان سخنرانی آقای دکتر محمد طاهر کنعانی است که در همایش اسلام و حقوق بشر دوستانه بین المللی " که در روزهای 8 و 9 آذرماه 85 در قم برگزار شد ، ایراد گردید.

 

 

Dr Kanani1

 

مقدمه :

فلسفه حقوق و مکتب های حقوقی ، سرچشمه سازنده و زاینده دانش حقوقی و اصول و قواعد حقوقی هستند . حقوق منهای اندیشه های فلسفی در حکم پیکری بدون روح است و می توان گفت حقوق و فلسفه حقوق ، شکوفایی و بالندگی خود را از اندیشه های فیلسوفان می گیرد .

با این وصف همان طور که همه رشته های علمی پس از رشد و تکامل اندک اندک وجود و ماهیت مستقل یافته و از فلسفه جدا گشته اند ، حقوق و حتی فلسفه حقوق هم مستقل از فلسفه به صورت یک شاخه علمی جداگانه با ابزارها و ساز و کارهای خاص خودش در آمده است .

در حوزه فلسفه حقوق نیز اندیشمندان از دو زاویه فکری وارد بحث شده اند :

1. فیلسوفانی که در دستگاه فلسفی خود ، حقوق و نظام حقوقی مطلوب را ارائه کرده اند .

2. حقوقدانانی که با قریحه و ذوق فلسفی پا در این وادی گذاشته اند .

به هر حال به نظر می رسد فلسفه حقوق خود به عنوان دانشی در حال تکامل ، اصالت یافته و دیگر فیلسوفان غیر حقوقدان آنگونه که باید و شاید نمی توانند در این حوزه فکری ورود پیدا کنند ، مگر این که به مطالعات حقوقی بپردازند و حداقل چارچوب یک نظام حقوقی و مباحث و اصول و قواعد و منطق حقوق حاکم بر آن را شناخته باشند .

اسلام در نظام مکتبی خود حقوق را مورد توجه فراوان قرار داده و بسیاری از اصول و قواعد حقوق عرفی را امضا و نیز خود قواعد جدیدی را بر آنها افزوده است . مجموع این اصول و قواعد فقه اسلامی را تشکیل می دهد که البته هر چند خود فقه از نظر مکاتب حقوقی (چون از اراده دولت ناشی نگردیده) در زمره حقوق فطری و مذهبی قرار می گیرد ، ولی خود فقه از مبانی دیگری مانند : قرآن ، سنت ، عقل ، اجماع و سایر مبانی مورد قبول مذاهب مختلف اسلامی ناشی می گردد .

این ویژگی فقه اسلامی از دیدگاه فلسفه حقوق جالب توجه است ، چون مانند حقوق موضوعه از مبانی دیگری برخوردار است و در عین حال خود حقوق موضوعه نیست ، بلکه از مبانی موضوعه کشورهای اسلامی است . بنابراین چون در اسلام فقه اسلامی از مبانی خود قابل تفکیک می باشد به لحاظ تأثیر این مبانی هنوز اوج شکوه و بالندگی خود را بیشتر می تواند بپیماید و فقه کنونی تمام آنچه را که ظرفیت مکتب اسلام و روح و بطن قرآن می باشد از قوه به فعل در نیاورده است .

حقوق بشر دوستانه نیز به عنوان شاخه ای حقوقی ، تا اواخر قرن بیستم در ادبیات حقوق بین الملل به عنوان مقوله حقوقی مستقل وجود نداشته و اصول و قواعد آن در درون مطالب " حقوق جنگ " جای داشته است ، از سوی دیگر این اصول و قواعد ریشه در اعماق تاریخ دارد .

در همه نظام های حقوقی و فرهنگ ها و تمدن ها و حتی جوامع ابتدایی و قبیله های بادیه نشین حداقل ملاحظات انسان دوستانه و اصول و عرف و آداب و رسوم اخلاقی محدود کننده دامنه خشونت و حمایت از قربانیان وجود داشته است .

برخی از حقوقدانان و فلاسفه بر این باور بوده اند که بین حقوق و جنگ سازگاری وجود ندارد ، زیرا جنگ خود یک پدیده " ضد حقوق " است و در یک وضعیت بی حقوق (جنگ) نمی توان به حقوق فکر کرد .

سیسرو می گوید : " در جنگ حقوق ساکت است ." برخی دیگر از حقوقدانان معتقدند که جنگ موجب ناکارایی و تزلزل عملی قواعد حقوقی می شود ، نه این که اصلاً قاعده و قانونی وجود نداشته باشد . لاتر پاخت می گوید : " اگر حقوق بین الملل را آخرین افق حقوق بدانیم ، حقوق جنگ آخرین افق حقوق بین الملل است . "

لیکن امروزه اقبال گسترده کشورها به معاهدات بشر دوستانه پیش بینی موارد نقض فاحش کنوانسیون های ژنو در قوانین داخلی اغلب کشورها و فشار سنگین افکار عمومی و نقش رسانه ها در انعکاس رخدادهای غیر انسانی در جنگ ها ، این ترددها را به حداقل ممکن رسانده است ، به هر حال جنگ یک واقعیت اجتماعی در طول دوران زندگی بشر بوده است ، در عرف های جنگی و نظامی اخلاقاً جنگ غیر از جنایات ارتکابی در آن است .

چگونه ممکن است که چنین واقعیت اجتماعی که از عهد باستان رویارویی سازمان یافته بین گروه های انسانی بوده از حاکمیت حقوق خارج باشد ؟ حقوق بشر دوستانه بین المللی در مفهوم سنتی خود شاخه ای از حقوق جنگ است ، حقوق جنگ در حقوق بین المللی سنتی به دو شاخه حقوق بر جنگ و حقوق در جنگ تقسیم شده است .

حقوق در جنگ یا همان حقوق بشر دوستانه ، مجموعه قواعد و مقرراتی است که در خلال جنگ های مسلحانه بین المللی و غیر بین المللی که با هدف مهار خشونت و کاهش آلام بشری ، حقوق قربانیان و افراد غیر متخاصم و محدودیت های نظامی در شیوه ها و ابزارهای جنگی را معین می کند .

حقوق در جنگ بدون توجه به علت و انگیزه های وقوع جنگ ، مشروعیت یا عدم مشروعیت جنگ ، قواعد حمایت از افراد انسانی و رفتار قوای متخاصم را تدوین می کند .

حقوق بشر دوستانه در مفهوم مرسوم خود ، کاهش آلام انسان ها و محدود کردن دامنه ویرانگری جنگ است ، ولی مفهوم پیشرفته آن ، تأمین احترام به شأن و کرامت والای انسان و تضمین حق حیات و حقوق اساسی بشر و نیز تعقیب ، محاکمه و مجازات جنایتکاران جنگی است .

در این نگرش جدید استدلال شده است که اگر هدف همه دانش حقوق سعادت انسان است ، باید برداشت ما از حقوق بشر دوستانه بر این مبنای اساسی قرار گیرد که چگونه باید از حقوق بنیادین انسان ها حمایت کرد ؟

مبنای حقوق بشر دوستانه یک اندیشه و آرمان بسیار ساده است و آن " محدود ساختن آثار ویرانگر جنگ " است . بسیاری از فرهنگ ها در طول تاریخ در صدد محدود ساختن آثار جنگ بوده اند ، حقوق بشر دوستانه نیز برآیند اندیشه های بشری و قواعد اخلاقی و اصول حقوق فطری و آداب و رسوم و هنجارهای اجتماعی است .

با مطالعه اصول و قواعد آن در می یابیم که عمومیت و مشترک بودن اصول و قواعد آن در همه فرهنگ ها و ملت ها و قوانین داخلی کشورها و الحاق گسترده کشورهای جهان به معاهدات مذکور و اجماع جهانی در برخی از معاهدات (کنوانسیون های چهارگانه ژنو مصوب 1949) به این رشته حقوقی ویژگی منحصر به فرد بخشیده است .

باید دید منبع نیروبخش این اصول و ارزش های انسان دوستانه چیست ؟ سر چشمه زاینده آنها کجاست ؟ اگر ریشه این قواعد حقوقی را در اخلاق جستجو کنیم می بینیم که برخی مکاتب اخلاقی مانند روانشناسی حقوقی " ریپر " حقوقدان فرانسوی ، اخلاق را در معنا و محور اخلاق مسیحی و غربی تفسیر می کند ، ولی حقوق بشر دوستانه فقط از اخلاق مسیحی نشأت نگرفته است .

اگر اصول حقوقی را ناشی از اخلاق مذهبی بدانیم ، می بینیم که مبانی و اصول آن فراتر از مذهب ها و نحله های مذهبی ، در اندیشه های فلاسفه و اخلاق فلسفی هم وجود دارد ، نکته مسلم این است که اخلاق مذهبی یکی از منابع الهام بخش حقوق بشر دوستانه است .

در این پژوهش ها در صددیم بدانیم تا حد امکان آیا مکتب های حقوقی از قبیل مکتب حقوق فطری ، حقوق محض ، مکتب تحفقی ، تاریخی ، جامعه شناسی ، حقوق هر کدام به حقوق بشر دوستانه بین المللی چگونه می نگرد ؟ و چه ارمغانی به ارزش های انسان دوستانه داده اند؟

آیا حقوق بشر دوستانه فعلی از دیدگاه هر مکتب حقوقی اصول و قواعد جداگانه و مبنای الزام آور خاصی داشته یا این که در همه مکتب ها ، اصول و قواعد حقوق بشر دوستانه حداقل در هسته سخت حقوق بشر دوستانه یکسان هستند ؟

مطلب دیگر این که مجموعه مباحث حقوق بشر دوستانه از دهه آخر قرن بیستم ، اصالت و موجودیت مستقلی یافته و در سه بخش حقوق معاهده ای ، حقوق عرفی و حقوق ملی توسعه فزاینده ای یافته و ارزش های اخلاقی و حقوقی جهانی را در خود جای داده است ، آیا این حصول نشانگر پیروزی کدام مکتب حقوقی است ؟

چگونه این همه اصول و هنجارها در درون مشترکات بشری جای گرفته است ؟ کدام نیروی سازنده اصول حقوق بشر دوستانه را مقبولیت و مشروعیت بخشیده است ؟

مطلب آخر این که اسلام به عنوان یک مکتب فکری و اخلاقی چه نگاهی به حقوق بشر دوستانه دارد ؟ آیا اسلام فقط خود را بنیانگذار حقوق بشر دوستانه می داند ؟ یا این که ارزش های بشر دوستانه را امضا و تأیید کرده است ؟ آیا حقوق بشر دوستانه اسلامی یک مفهومی مستقل از جنبه غیر اسلامی آن دارد ؟

برای پاسخ دادن به همه این سؤالات ما به طور خلاصه مبانی فکری مکتب های مختلف حقوقی را بررسی نموده و حقوق بشر دوستانه را به طور کلی یا معیارهای هر مکتب محک می زنیم ، سرانجام سعی خواهیم داشت که یک نتیجه گیری از مطالعه در مکتب های حقوقی و نفس خود حقوق بشر دوستانه با نگاهی از برون و درون به دست آوریم .

مبنای فلسفی خاص حقوق بشر دوستانه را از اندیشه های بزرگان کشف کنیم ، از دیدگاه اسلامی نیز در درجه اول بر اساس چارچوب ها و اصول کلی پذیرفته شده در اسلام حقوق بشر دوستانه را بررسی می کنیم و سپس با مقایسه بین مفهوم حقوق بشر دوستانه اسلامی و حقوق بشر دوستانه مدرن راز تفاوت ها و راه حل تطبیق و سازگاری آنها را مورد مطالعه قرار خواهیم داد .


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31