شهيد صادقي در مجلس،ٍ چه در سخنراني هاي پيش از دستور و چه در كميسيون اختصاصي ، بسيار فعال بود . در عضويت كميسيون فرهنگ و آموزش عالي فعاليت چشمگيري داشت و كاملاً احساس مسئوليت مي كرد . شهيد صادقي به رهبر كبير انقلاب ، امام خميني (ره) علاقه وافر داشت . بارها مي گفت : بدون شك اين انقلاب مقدمات ظهور حضرت مهدي (عج) را فراهم مي كند . انقلابي كه نه تنها خاورميانه بلكه سراسر كره زمين را به لرزه انداخته و تمامي طاغوتيان را متوحش و سرگردان نموده است .
نويسنده در ادامه مي نويسد :
" شهيد صادقي در مجلس شوراي اسلامي به عنوان عضو فعال كميسيون فرهنگ و آموزش عالي در سنگر مجلس در خدمت اسلام بود تا سرانجام در واقعه انفجار دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي در تهران به درجه رفيع شهادت نائل گرديد ."
حجت الاسلام آقاي نورالديني از دوستان دوران طلبگي ايشان در مصاحبه خود مي فرمايند :
" ايشان با اين كه استاد دانشكده بودند به امر آيات عظام مرحوم ميرزا جوادآقاي تهراني و همچنين بقيه بزرگان كه بر ايشان واجب عيني دانستند كه شما بايد در انتخابات شركت كنيد و ايشان هم اوامر آقايان را اطاعت كردند و نماينده دوره اول مجلس جمهوري اسلامي ايران از مشهد شدند . "
و در ادامه مصاحبه مي گويند :
" بنده در ايام شهادت ايشان در تهران بودم ، مدرسه برادر آقاي علم الهدي (امام جمعه فعلي مشهد) و شهادت ايشان در ماه مبارك رمضان بود و شب قبل مهمان ايشان بودم . در خانه اي كه مجلس به ايشان داده بود با خانواده اش زندگي مي كرد . من راديو گوش مي دادم كه حادثه را نقل كرد كه ايشان به شهادت رسيده اند ، من يك دفعه زدم به سرم ، من ايشان را خيلي دوست داشتم ، بعد هم كه با هواپيما آمديم به مشهد ."
يكي ديگر از آشنايان به نام آقاي راحتي نيز در مصاحبه شان مي گويند :
" يادم است كه مي فرمود ميرزا جوادآقاي تهراني گفتند كه حتماً بايد به عنوان كانديداي مجلس شوراي اسلامي شركت كنيد . من نظر ايشان را قبول كردم ، به خاطر اين كه ايشان گفتند ، من رفتم كانديدا شدم ، كه اين احترام به استاد را مي رساند ."
آقاي راحتي در ادامه مصاحبه شان مي گويند :
" يك روز يك خاطره اي كه خودشان نقل كردند ، خانه شان را اينجا در كوچه كارخانه كبريت (خيابان خواجه ربيع) فروختند آمدند سندش را منتقل كنند . دو سه روز از مجلس مرخصي داشتند ، گفتند كه يك روز به محضر رفتم خيلي اذيتم كردند ، هي اين را بيار ، امروز بيا !
بالاخره مجبور شدم كارت مجلس را در آوردم ، گفتم من بايد تهران بروم شما چرا اين كارها را مي كنيد ؟! مي گفت : تا كارت مجلس را ديدند زود كار را انجام دادند و گفتند : چرا از اول نگفتيد ؟!! "
همكار دانشگاهي شهيد دكتر صادقي آقاي دكتر انجوي نژاد در نوشتاري با عنوان " خصوصيات و خاطراتي در مورد شهيد صادقي " مي نويسد :
" دكتر صادقي طرفدار ولايت فقيه و از عاشقان راه امام خميني (ره) و از شيفتگان آن بزرگ مرد تاريخ بود . حتي سال هاي قبل در جلسات خصوصي بامن حرف ها داشت و از شخصيت علمي و تقوا پيشه امام و مبارزات ايشان سخن ها مي گفت و پس از انقلاب خدمت زيادي انجام داد . به من گفت : مي خواهم به مجلس بروم و حوزه علميه مشهد از من چنين درخواستي را نموده است ، بعدها به من گفت : اگر ماها در مجلس نباشيم خط هاي التقاطي نضج مي گيرند ."
مبارزات شهيد صادقي در دوره طاغوت
« الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التي كنتم توعدون » ، " به يقين كساني كه گفتند پروردگار ما خداي يگانه است ، سپس استقامت كردند ، فرشتگان الهي بر آنها نازل و مي گويند : مترسيد و غمگين نباشيد و بشارت بادتان آن بهشتي كه به شما وعده داده شده است ". (فصلت/30)
به جرأت مي توان گفت شهيد دكتر صادقي يكي از مصاديق اين آيه شريفه است . دو نوع مبارزه در زندگي شهيد دكتر صادقي جلب نظر مي كند : مبارزه با ملحدان و مخالفان دين و اصول عقايد و مبارزه با طاغوت و طاغوتيان .
الف) مبارزات اعتقادي :
شهيد صادقي در سنگر مبارزه با مخالفان عقيدتي ، توحيد را آغاز و انجام هر بحث و مناظره و شناخت صحيح و دقيق آن را مهمترين نقطه عطف زندگي انسان ها مي دانست . وي معتقد بود تا زماني كه خداشناسي و توحيد كامل و صحيح نباشد ، هيچ يك از مباني اسلام در جايگاه خود قرار نمي گيرد .
و براي شناخت دقيق و صحيح توحيد جز از طريق استفاده از روايات و اخبار صحيح ائمه راهي نيست و كليه نكات مبهم و تاريك و غامض منحصراً از اين راه و روش روشن مي گردد ، آنچنان كه توحيد و ولايت معصومين دو حصن حصين و جدا ناشدني است و يكي بدون ديگري بي ارزش ، بلكه گمراهي ، انحراف و هلاكت است .
اين شهيد بزرگوار براي اثبات و نشر حقايق اسلام كه گويي مذهب با روح پاك او عجين گرديده بود به هر جا و مكان ، از دورافتاده ترين روستاها تا قلب شهرها ، ميادين و مدارس شهرهاي مختلف مي رفت . بحث با هر فردي اعم از بي سواد ، مبلغ ، دانشمند و نيز مسيحي ، يهودي ، زرتشتي ، ملحد و ... نزد او ضروري و لازم بود ، گويي هشام زمانه خويش بود و از سهل ترين روش ها براي افراد كم اطلاع تا پيچيده ترين طرق استدلال براي دانشمندان بهره مي جست . (1)
شهيد صادقي از غواصان بحار معارف حقه جعفري بود ، علاوه بر اطلاعات وسيع از اصول و فروع و مباني حقه فرق اسلامي در تاريخ اسلام نيز يد طولايي داشت . وسعت و عمق آگاهي از قرآن و روايت معصومين و قدرت حافظه و استدلال و تيز هوشي همراه با سرعت در بخش هاي قبل نوشتيم .
انتقال و نيز تبحري كه در مكاتب مختلف به ويژه مكتب منحط و فاسد كمونيسم پيدا نموده بود ، به احدي از ملحدين و افراد فاسد العقيده مجال نمي داد كه حتي مدت كوتاهي در برابر منطق نيرومند او پايدار بماند .
در سميناري كه براي معلمين ديني مشهد در سال 1345 ترتيب يافته بود ، ايشان همراه شهيد مظلوم دكتر بهشتي ، شهيد باهنر ، دكتر غفوري و آقاي قرائتي و چند نفر ديگر در اين سمينار شركت كرد كه رژيم پهلوي روز چهارم با ادامه آن مخالفت ورزيد و آن سمينار كه با استقبال كم نظير معلمان و دانشجويان مواجه گرديده بود ، تعطيل شد .
شهيد صادقي در هنگام بحث و مناظره ، هميشه آرام ، متين و با وقار ، مستدل و گشاده رو بود . بارها با استادان منحرف دانشگاه به بحث مي نشست . با اين كه عده اي از آنان از جيره خواران و مأموران نظام ستم شاهي بودند ، ولي از اين بابت دلهره و نگراني نداشت .
او بر سه اصل : توحيد ، ولايت و معاد كه تقريباً محور تمام گفتگوها و مناظرات ايشان را تشكيل مي داد تكيه داشت . معتقد بود كه تا اين سه اصل به درستي ريشه ندواند امكان ادامه راه مستقيم وجود ندارد .
در مصاحبه روزنامه خراسان با خانواده ايشان در تاريخ 7/4/63 هـ . ش ، آمده است :
" در دفاع از حريم مقدس اسلام و نشر فرهنگ اسلامي و پاسخگويي به سؤالات ماديون و مخالفين اسلام همت داشت ."
ب) مبارزه با طاغوتيان :
شهيد صادقي در سال 1342 هـ . ش به علت فعاليت چشمگير عليه رژيم شاه مدتي متواري و حتي روزها در كوهها به سر مي برد ، تا سرانجام با مشورت عده اي از دوستان توانست با تاكتيك هاي خاصي خود را از غائله نجات دهد و بتواند در قلب اجتماع به فعاليت تبليغي و ارشادي خود ادامه دهد .
يكي از دوستان شهيد مي گويد :
" وي بينش خاصي اجتماعي داشت ، جلسات تبليغ و مناظره به خصوص با گروهك ها بيشتر مي گرديد و از تأثير پذيري جوانان از انديشه انحرافي گروهك ها سخت نگران بود . در سال 1357 در اوج تظاهرات مردم مشهد ، هنگامي كه به ارتش دستور تيراندازي داده شد ، چند گلوله به طور معجزه آساي به عباي ايشان اصابت كرد و به قول خودش شهادت مجاني نصيب او نگرديد ." (2)
در مصاحبه اختصاصي خراسان با خانواده معظم شهيد دكتر صادقي از قول همسر ايشان آمده است :
" درحركت انقلابي دانشگاه نقش بسزا داشت ، در زمان رژيم ستم شاهي چندين بار با مأموران ساواك جهنمي درگير بود و فراري زندگي مي كرد ، به طوري كه يكي از دوستانش نقل مي كرد روزي دكتر را در كمد لباس پنهان كرديم تا از شر ساواك در امان باشد . وقتي او را دستگير كردند در پاسخ اين سؤال كه چرا فرار كردي ؟ به مأموران ساواك گفت : انسان عاقل از شما مي گريزد ...
در ايام انقلاب در تظاهرات همراه دانشگاهيان و مردم شركت مي جست و مشوق آنان و نزديكان خود در اين راه بود . خاطرم هست روزي كه مغز شهيد حنايي (3) در تظاهرات به ضرب گلوله مزدوران شاه از هم پاشيد ، عبا و لباس شهيد صادقي بر اثر اصابت گلوله سوراخ سوراخ شده بود كه وقتي به منزل آمدند با ناراحتي اظهار مي نمودند چرا لياقت شهادت را نيافتم ! "
در مصاحبه با دوستان و بستگان و خانواده شهيد از مبارزات وي مطالب زيادي آمده است كه همه آنها از جمله خواهرش مي گويد :
" برادرم به من مي گفت : دعا كن تا من شهيد شوم و بالاخره به آرزوي ديرينه اش رسيد و زندگي سراسر تلاش و مبارزه او در شامگاه 7 تير 1360 در دفتر حزب جمهوري اسلامي به پايان رسيد و در كنار 72 ياور انقلاب به لقاء محبوب شتافت و به اعلي عليين پيوست . روحش شاد و راهش پر رهرو باد ! "
به راستي از درخواست هايي كه ضمن دعاهاي مأثوره وارد شده است و به ما آموخته اند كه از خدا بخواهيم « خداوندا زندگي ما را همچون زندگي محمد و آل محمد قرار ده ! و مرگ ما را همچون مرگ محمد و آل محمد ! »
و نيز در روايت آمده است كه ائمه معصومين (ع) يا با شمشير و يا در اثر خوردن سم به شهادت رسيدند . كدام مرگ است كه از شهادت در راه خدا بهتر باشد كه به فرموده فرزند رشيد امام حسين (ع) « احلي من العسل » است ! بديهي است كه شايستگي لازم است .
بالاخره انتقال از اين عالم واقعيتي انكار ناپذير است ، دير يا زود هر كس بايد اين راه را برود ، پس چه بهتر كه افتخار شهادت و چنين سرافرازي نصيب گردد « هنيئاً لأرباب النعيم هنيئاً ! گوارايشان باد !
پی نوشت:
1. مقاله نگاه كوتاهي به زندگاني حجت الاسلام و المسلمين دكتر شهيد قاسم صادقي ، روزنامه قدس ، 30/3/69
2. مقاله نگاهي كوتاه به زندگاني حجت الاسلام و المسلمين شهيد دكتر قاسم صادقي ، به قلم همسر شهيد صادقي ، روزنامه قدس ، 30/3/69
3. از شهداي مشهد كه در راهپيمايي هاي سال 57 در آستانه پيروزي انقلاب به دست مزدوران شاه بر اثر اصابت گلوله به فيض شهادت رسيد .
فضیلت های ماندگار (6)
