دلگویههای محمد انتظامی پدر شهیدان علیرضا و عرفان انتظامی که بهواسطه انفجار تروریستی کانون رهپویان وصال در سال ۱۳۸۷ توسط گروهک تندر، داغدار فرزندانش است.
آقای انتظامی خانوادههایی که درگیر حوادث تروریستی بودند در کنار از دست دادن عزیزان خود همچنان با این حوادث کنار نیامدند و آسیب روحی را تا آخر با خود دارند. شما با این آسیب چگونه کنار آمدید؟
حادثه تروریستی که برای ما پیش آمد نه اولین است و نه آخرین آن؛ بلکه یک روش و رویکردی است که همچنان روی میز تبهکاران وجود دارد و علیه کشورمان مورد استفاده قرار میگیرد. ما بهعنوان خانواده عادی به کانون رفتیم و مشغول انجام مراسم مذهبی شدیم. فرزندانم علیرضا و عرفان را هم با خود برده بودم و در این حادثه بچههایم جلوی چشم من تکهتکه شدند. این اتفاق برای یک لحظه بود اما تا آخر آن آسیب روحی باقی خواهد ماند و ترمیمی برای آن نیست. ۱۲ سال از این ماجرا گذشته و ما هیچوقت آن را فراموش نمیکنیم. این آسیب روحی قابل جبران نیست اما حداقلش این است که تروریستهایی که آزادانه در کشورهای غربی در حال تردد هستند و از حمایتهای آنها برخوردارند، جلویشان گرفته شود. الحمدلله سربازان گمنام امام زمان (عج) توانستند سرکرده گروهک تروریستی تندر را که عامل اصلی انفجار کانون وصال بود و مغرورانه هم حرف میزد دستگیر کنند.
شما و دیگر خانوادههای قربانی ترور چه اقدامات حقوقی در این زمینه انجام دادید؟
در بعد داخلی از طریق قوه قضاییه موضوع را پیگیری میکردیم و بعد از مدتی عوامل داخلی آنها در ایران دستگیر شدند و برای رسیدگی به پرونده تروریستها دادگاه تشکیل شد.
در دادگاه این عوامل، شما هم شرکت کردید؟
بله در دادگاه شرکت کردم اما نمیخواستم با این جنایتکاران روبهرو شوم. وضعیت سخت روحی من این اجازه را نمیداد که بخواهم با تروریستها همکلام شوم.
آیا در دادگاه بررسی جنایات جمشید شارمهد حضور پیدا میکنید؟
اصلا درخواستم این است که دادگاه به صورت علنی برگزار شود تا بتوانم در آن شرکت کنم و حتی میخواهم با او روبهرو شوم. دلم میخواهد به او بگویم اگر نوهاش در یک لحظه بهواسطه انفجار عمدی تکهتکه شود چه حالی پیدا خواهد کرد. میخواهم به او بگویم تو و امثال تو حتی جرات آن را نداشتید که سلاح دست بگیرید و از روبهرو با جمهوری اسلامی ایران بجنگید و برای ابراز مخالفت خود به اقدامات تروریستی روی آوردید و زن و مرد و پیر و جوان ایرانی را به خاک و خون کشیدید.