انقلاب اسلامی ایران که پیروز شد، دستاندازی غربیها به سفره رنگارنگ ثروتهای این سرزمین نیز به پایان رسید، اما غربیها و در رأس آنها آمریکا تلاش کردند عقدههای فروخورده ناشی از راندهشدن از ایران را با خصومت آشکار با ملت و نظام جمهوری اسلامی جبران کنند. نقشه کشیدن برای ترور فیزیکی و اقتصادی جزو طرحهایی بود که آمریکا، اسرائیل و رژیم سعودی با صرف منابع مالی فراوان در طول ۴۰ سال گذشته بعد از پیروزی انقلاب درصدد طراحی و اجرای آن بودند. نهاد نوپای انقلاب به فاصله اندکی بعد از استقرار درگیر مواجههای تام و تمام با گروهکهای مسلح شد. سازمان مجاهدین خلق که متعاقبا گروهک منافقین نامیده شد، به عنوان بازوی اصلی ترور و تحت حمایت نیروهای خارجی، تحرکات تروریستی و اقدامات خرابکارانه را آغاز کرد. انفجار دفتر نخستوزیری و شهادت محمدعلی رجایی رئیسجمهور و محمدجواد باهنر نخست وزیر، انفجار دفتر حزب جمهوری و شهادت آیتا... بهشتی و بیش از ۷۰ نفر از مسؤولان قوای اجرایی و تقنینی، سوءقصد نافرجام به آیتا... خامنهای، ترور آیتا... علی قدوسی، دادستان کل کشور و به شهادت رساندن جمع زیادی از مردم بیگناه ایران در ابتدای انقلاب و همچنین ترور شهید سپهبد صیادشیرازی جانشین ریاست ستادکل نیروهای مسلح و اسدا... لاجوردی دادستان سابق انقلاب تهران حاصل کارنامه ننگین این گروه تروریستی است. برای بررسی ابعاد مختلف ترور و گروههای تروریستی و همچنین بررسی عملکرد مدعیان حقوق بشر و به مناسبت واقعه ۸ شهریور و شهادت محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر به گفتوگو با سیدمحمدجواد هاشمینژاد، دبیرکل بنیاد هابیلیان نشستیم.
چرا از ایران به عنوان کشوری قربانی تروریسم یاد میکنیم و اساسا کشورمان در مقایسه با سایر کشورها از جهت آسیبهای ترور چه وضعیتی دارد؟
به چند دلیل، ایران را باید قربان تروریسم دانست. دلیل اول اینکه تعداد قربانیان ما بهواسطه اقدامات تروریستی، زیادتر از کشورهای دیگر است. دوم،افرادی که طعمه تروریسم شدند، وضعیتی استثنایی دارند. سوم اینکه وضعیت گروههایی که اقدامات تروریستی انجام دادند و حمایتهایی که از آنها میشود، استثنایی است. میدانیم که حیات تروریستها بهخاطر حمایت و پشتیبانی قدرتهای خارجی است و اگر این عامل نباشد، اساسا تروریسم امکان فعالیت ندارد. همه گروههای تروریستی در سراسر دنیا حامی دارند، اما میزان حمایت حامیان خارجی از تروریستهای ایران ویژه است. نکته چهارم اینکه کشوری که قربانی تروریسم است به عنوان حامی تروریسم مورد خطاب قرار میگیرد. ما از ۲۲ بهمن ۵۷ تا همین چند روز پیش همچنان در عرصه تروریسم، قربانی میدهیم. یعنی اگر بخواهیم جمیع توطئههای دشمن علیه ایران در طول این چهار دهه را فهرست و گونهشناسی کنیم، اقدامات تروریستی پای ثابت این فهرست است. اولین توطئه آنها تروریسم بود و اولین حادثه ما در روز پیروزی انقلاب در سنندج با ترور یک روحانی اتفاق افتاد. بنابراین توطئه بزرگ و کشداری علیه جمهوری اسلامیراه افتاد و همچنان ادامه دارد. نکته دیگر اینکه اقدامات تروریستی در سراسر دنیا از جهت فرد یا افرادی که مورد ترور قرار میگیرند، اقدام خیلی ویژه و بزرگی نیست و عمدتا مردم کوچه و بازار برای ایجاد رعب و وحشت ترور میشوند. اما استثنائا این ایران است که در آن در عرض چند ماه بالاترین مقامات کشور ترور میشوند. مثل ایران در هیچ کشور دیگری سراغ نداریم که در عرض چند ماه رئیس دیوان عالی کشور، رئیسجمهور، نخستوزیر، بالای ۷۰ نفر از نمایندگان مجلس، نمایندگان امام در استانهای مختلف، ائمه جمعه و... بهواسطه ترور به شهادت برسند. مثلا همین خانم مریم رجوی که الان دم از دموکراسی و حقوق بشر و حمایت از حقوق زنان میزند در کتابش بهصراحت عنوان میکند ما در دهه ۶۰ پنج نفر از روحانیون رده بالا و از نزدیکان رهبر انقلاب را به شیوه مقدس انتحاری کشتیم. خوب این خانم جایگاه مستحکمی در میان کشورهای غربی دارد و اعضای منافقین آزادانه در پارلمانهای اروپایی در حال تردد هستند و سرویسهای امنیتی دنیا از دریچه این نوع آدمها برای مردم ایران نسخه آزادی میپیچند. در هیچ جای دنیا نمونه دیگری را پیدا نمیکنید که روسیاهترین آدمها براساس اعتراف دستگاههای حکومتی غربی این گونه مورد حمایت قرار گیرند. وزارت خارجه آمریکا سال ۱۹۹۷ عنوان میکند مردم ایران بهشدت از این گروه متنفرند و علاوه بر کشتاری که کردند زمانی که مردم برای دفاع از خاک کشور میجنگیدند، آنها کنار صدام قرار گرفتند و به خاک کشورشان خیانت کردند. البته باید به مردم ایران تبریک گفت که بعد از گذشت چهار دهه از انقلاب، همچنان گروههای تروریستی جزو منفورترین جریانها به شمار میروند و این نشان میدهد که غربیها ابزار ناکارآمدی در قبال مردم ایران دارند. دشمنان کشورمان هنوز نتوانستند برای مقابله با نظام، ابزار مقبول نزد مردم ایران پیدا کنند. جالب است که در پای ثابت بسیاری از مباحث حقوق بشری که علیه ایران مطرح میکنند، افرادی با این سابقه سیاه حضور دارند.
اساسا چند گروه تروریستی در حال حاضر داریم که علیه ایران فعالیت میکنند؟
براساس بررسیهای صورت گرفته در حال حاضر ۳۵ گروه تروریستی علیه ایران فعالند و از ابتدای پیروزی انقلاب تا ترور شهدای هستهای یعنی سال 1390، ۱۷هزار و 160 قربانی ترور داریم. از این تعداد، کمتر از ۲۰۰ نفر آنها جزو مسؤولان با مناصب مختلف بودهاند و مثلا بیش از هزار نفر آنها نظامی هستند، اما بقیه این شهدا جزو افراد عادی جامعه بودند. از این فهرست ۱۲ هزار نفر از سوی منافقین ترور شدند. بیشتر این اقدامات تروریستی در اوایل دهه ۶۰ و در زمانی که کشور از قوام لازم برخوردار نبود، صورت گرفت. این ترورها در اوایل انقلاب زمانی انجام میشد که اصلا بحث تروریسم در منطقه و حتی در مناطق مختلف دنیا جزو مسائل مهم و روز به شمار نمیآمد و کشورهای دیگر با این پدیده چندان سروکاری نداشتند. حال البته امروزه میبینیم اروپا و دیگر کشورها چند وقتی است با این مقوله مواجه شدهاند. خانم کلینتون در مقطعی میگوید بسیاری از این گروههای تروریستی شامل القاعده، طالبان و... را ما به وجود آوردهایم. طبیعی است که وقتی گروهی تروریستی مورد حمایت کشورها قرار میگیرد و آموزش میبیند و سلاح به دست میگیرد بعدها در مقاطعی حساب از دستشان در میرود و حامیان خود را نیز هدف قرار میدهند. اما آن موقع همین کشورها هیچ اعتنایی به تحولاتی مثل تروریسم که در ایران میگذشت، نمیکردند و سران تروریستها راحت در کشورشان تردد میکردند و امکانات زیادی در اختیارشان میگذاشتند.
آیا همه این ۳۵ گروه تروریستی مورد حمایت کشورهای خارجی هستند؟
قطعا و از این جهت تفاوتی هم میان اروپا و آمریکا، اسرائیل و.... نیست. اینها در حمایت از گروههای تروریستی به صورت زنجیرهای به هم متصلند. گاهی برای هماهنگی جهت انجام یک اقدام تروریستی، چند کشور با هم مرتبط میشوند. این مساله البته حتی به صورت آشکار هم صورت گرفتهاست. حدود ۲۵ سال پیش در ۱۱ کشور دنیا که ۱۰ تای آن در اروپا و یکی هم استرالیا بود به صورت همزمان، منافقین به سفارتخانههای ما حمله کردند. این یک اقدام کاملا آشکار تروریستی است. حتی فیلم آن هم موجود است که حملهکنندگان به سفارت ما در استرالیا با تبر دیپلمات ایرانی را مضروب کردند. هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که این اقدام هماهنگ بدون اطلاع و همراهی سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی کشورهای اروپایی صورت گرفته باشد. جالب اینکه تنها جریمهای که برای حملهکنندگان به سفارت در نظر گرفته میشود بابت همان مجروحیت با تبر بود. بنابراین غربیها به صورت زنجیروار، این عزم را علیه کشور ما دارند که نظام را به لحاظ نظامی و برخوردهای خشن درگیر کنند. زمانی گروهکهایی در کردستان علیه مردم جنایت میکردند. چند ماه بعد صدام به ما حمله کرد و منافقین هم به صورت گسترده در داخل کشور مردم را ترور میکردند. الان دشمن به این نتیجه رسیده که نظام جمهوری اسلامی را از طریق نظامی نمیتواند از پای دربیاورد، اما دلیل نمیشود اقدام سخت علیه ایران را کنار بگذارد و از این رو از هر روزنهای برای انجام اقدامات ایذایی علیه ایران استفاده میکند.
هدف از اقدامات تروریستی صرفا ایجاد نارضایتی میان مردم است؟
در واقع اقدامات آنها را باید یک بسته به حساب آورد. آن روزی که بحث اقدام سخت در دستور کار آنها بود همزمان کردستان و شرق کشور درگیر مسائل تروریستی بود و منافقین در ایران هم فعالیت داشتند و صدام هم با ایران وارد درگیری نظامی شد. همه امکانات شرق و غرب هم در اختیار دیکتاتور عراق قرار میگرفت؛ بنابراین هدف اصلی آنها از پای درآوردن نظام از طریق اقدام سخت بود. اما بحث ترور همیشه روی میز قدرتهای جهانی بوده و هست. هر اقدام سیاسی بالاخره تعریفی در سازمان ملل دارد ولی هیچ نهاد و مجموعه رسمی، ترور را گردن نمیگیرد. ترور همیشه و در هر حال و حتی در جامعهای که ثبات دارد وجود دارد و به منزله اقدامی مهم از سوی کشورها و قدرتهای بزرگ برای ضربه زدن به کشورهایی مثل ایران است که در مقابل آنها ایستادگی میکنند. اتفاقی که توسط گروهک تندر در حادثه کانون وصال شیراز روی داد با هیچ منطقی سازگار نیست. مردمی اعم از زن و مرد و پیر و جوان که در یک روز و بدون هیچ نیت سیاسی صرفا برای انجام یک مراسم مذهبی وارد این مکان شدند مورد هدف تروریستها قرار گرفتند. به عبارت دیگر، تروریستها برای اعلام حضور خود حتما اقدامات تروریستی را در دستور کار قرار داده و میدهند با این هدف که نگذارند جامعه یک لحظه در آرامش باشد. تروریستها میخواهند به حکومتهایی که با آنها مشکل دارند نشان دهند وجود آرامش در سطح جامعه حاکی از قدرت نیست و اینگونه نیست که کشور در سطوح مختلف خود امنیت داشته باشد. اگر خاطرتان باشد منافقین در اوایل دهه ۸۰ در تهران اقدام به خمپاره زدن کردند و جمعی از مردم عادی را به شهادت رساندند. در محدودههای مرزی تروریستها برای ایجاد اختلافات مرزی و تحریک قومیتهای مختلف اقدامات ایذایی و تخریبی انجام میدادند.
اتفاقاتی که در کردستان و سیستان و بلوچستان روی داد با همین منطق صورت گرفت. یادم نمیرود وقتی عبدالمالک ریگی در شرق کشور چند اقدام تروریستی انجام داد، شبکه رنگارنگ با او مصاحبه کرد. ریگی در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا با سازمان مجاهدین خلق هم مرتبطید، گفت: ما همکاری اطلاعاتی با همدیگر داریم. یعنی این گروهها با همدیگر کاملا هماهنگ هستند. در واقع این گروهها نیستند که همدیگر را پیدا میکنند بلکه آنها ابزار سازمانهای اطلاعاتی خارجی هستند. در واقع وقتی ما از ۳۵ گروه تروریستی علیه ایران سخن میگوییم باید آنها را یک گروه دانست که در خدمت سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی خارجی است و با اینکه به لحاظ جغرافیایی در نقاط مختلف ایران فعالیت میکنند اما در هدف، مشترک و تحت نظارت بیگانگانند.
سازمان ملل که معمولا گروههای تروریستی را فهرست میکند آیا هیچ کدام از این ۳۵ گروه تروریستی در ذیل این فهرست قرار میگیرند؟
سازمان ملل متحد هیچکدام از گروهها را جزو لیست تروریستها قرار نداده اما برخی کشورها به دلایلی این کار را انجام میدهند. مثلا آمریکا در سال ۱۹۹۷ در دوره ریاستجمهوری کلینتون و با ادعای حسننیت درباره ایران، گروهک منافقین را 15 سال در فهرست گروههای تروریستی قرار داد. البته این صرفا کاری نمایشی بود و هیچ اقدامی علیه منافقین از سوی دولت آمریکا صورت نگرفت. منافقین همانموقع هم که در لیست ترور آمریکا بودند با پرچمشان جلوی کاخ سفید تجمع داشتند و مورد حمایت صریح افرادی از پارلمان و کنگره آمریکا بودند و اعضای اصلی کنگره در میتینگهای منافقین شرکت و بحث براندازی جمهوری اسلامی را مطرح میکردند.
گروهک پژاک جزو لیست تروریستهای آمریکاست اما همه میدانند بهعنوان یکی از ابزارهای آمریکا در غرب کشور مشغول فعالیت است. زمانی که گروهک الاحوازی در 31 شهریور 97 در اهواز اقدام تروریستی کرد، همان شب سایت بیبیسی با یکی از نمایندگان این گروهک مصاحبه کرد و او در این گفتوگو از این اقدام دفاع کرد. جالب اینجاست که کشوری مثل ایران و سپاه را در فهرست تروریستها قرار میدهند اما گروههایی که خودشان به صورت رسمی اعلام میکنند در عملیات تروریستی علیه ایران نقش داشتند در رادیو و تلویزیونهای آمریکا و کشورهای غربی حضور پیدا میکنند و به نوعی تطهیرسازی درباره آنها صورت میگیرد. این رسانهها از این گروهها به عنوان مخالفان جمهوری اسلامی و نه تروریست یاد میکنند.
دهه ۶۰ صحنه برخورد بود و در برخی از روزها صد نفر هم به خاطر اقدامات تروریستها شهید شدند. طبعا بهواسطه برخورد، برخی از اعضای گروهکهای تروریستی دستگیر و بعد از اثبات جرم و براساس رای دادگاه به عنوان محارب اعدام شدند. اما در رسانههای خارجی و اپوزیسیون از آن به عنوان اعدام مخالفان جمهوری اسلامی یاد میشود. اگر این اقدامی غیرحقوقبشری است پس کارهای تروریستها علیه مردم ایران و به شهادت رساندن آنها در کجا باید رسیدگی شود و به عنوان اقدامی در ضدیت با حقوق بشر معرفی شود؟ نکته قابل تامل اینکه همین تروریستها وارد مجامع بینالمللی و سازمانهای حقوقی میشوند و ادعاهای کذبی را علیه جمهوری اسلامی مطرح میکنند.
مقابله با موضوع تروریسم یک همت جمعی را طلب میکند. تبیین اینکه ایران قربانی تروریسم است نیاز به یک عزم عمومی دارد و از جنبههای مختلف باید به آن پرداخته شود. اگر کسانی دغدغه مردم دارند حتما باید نسبت به موضوع ترور ۱۷ هزار نفر در ایران اهتمام داشتهباشند. اساسا باید پرسید چهرههای شاخص سیاسی، فرهنگی، هنری و اجتماعی در مقوله تروریسم چه کاری کردند. طبعا در چنین فضایی گروههای تروریستی و مخالفان جمهوری اسلامی، فرصت مناسبتری برای طرح و بسط القائات خود پیدا میکنند. الان نفاق سعی در فعالیت بیشتر در این عرصه دارد. تصاویر اعضای جریان نفاق را که پشت رایانهها نشستهاند دیدیم که به صورت سه شیفت، علیه جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی جنگ تبلیغاتی و رسانهای راه انداختهاند. مقابله با این تدارک و سازوکاری که دشمنان ما در پیش گرفتهاند میطلبد برای تببین هر چه بهتر و بیشتر موضوع نفاق و ترور و جایگاه تروریستها و حامیان آنها به صورت جمعی و در قالب یک عزم ملی وارد عرصه شویم تا در این جنگ رسانهای و تبلیغاتی ابزارهای آنها را ناکارآمد کنیم. نباید گذاشت حافظه تاریخ ملت تخریب و جای جانی و جلاد با مظلوم و شهید عوض شود.