نقش کمیته ها و پاسداران در روز چهارده اسفند:
گفتیم که گروه عظیمی از حزب الله از صبح روز چهارده اسفند در دانشگاه فعالانه حضور داشتند . دسته ای که از همه فعال تر بودند به سردستگی حاجی " ع.ع " حتی تا پاسی از شب نیز در صحن و اطراف دانشگاه به فعالیت مشغول بودند .
صرف نظر از این عده ، مأمورین کمیته ها به خصوص از کمیته منطقه 11 ، کمیته ولیعصر ، کمیته مستقر در خیابان انقلاب جنب دانشگاه و چند کمیته دیگر در سطح دانشگاه ، آن روز علیه بنی صدر فعالانه در تکاپو بودند و تعدادی از پاسداران نیز که در آن روز در دانشگاه کلاس داشتند به این جمع پیوستند .
حتی جهت یاری به پاسداران ، یک مینی بوس پاسدار نیز از کمیته قزوین اعازم گردیده بود و علاوه بر اینها گروهی از مأمورین سویل شهربانی وابسته به امور اجتماعی و اداره ارشاد و بازرسی عملاً جانب حزب الله را داشتند .
و همین پاسداران بودند که در قطع سیم های بلندگوها شرکت داشتند و در سطح دانشگاه در میان آن همه جمعیت ، مراسم نماز جماعت بپا داشتند ، آنان شعار می دادند : " قسم به خون شهدا ، سوسول ها دست نزنید ، بنی صدر خر خودتی چماقدار هم خودتی ، مرگ بر لیبرال ، حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله ، بنی صدر مرگ باد ."
در جریان وقایع عده ای از این پاسداران نیز دستگیر شدند . اصولاً در بین دستگیر شدگان تنها چند نفر از دانش آموزان یا دانشجویان و کسبه بودند . اغلب افراد دستگیر شده یا از پاسداران بودند و یا از نهادهای انقلابی و پس از دستگیری این افراد و پس از دریافت خبر ، پاسداران کمیته منطقه یک مسلحانه به دانشگاه سرازیر شدند و درصدد آزاد کردن دستگیر شدگان برآمدند و تا حد تهدید پلیس و مأموران انتظامی پیش رفتند و تعداد زیادی از افراد که برای خواندن دعای کمیل به دانشگاه آمده بودند به خیل دستگیر شدگان پیوستند و دستگیر شدگان نیز در دانشگاه تحصن اختیار نمودند .
سرکار سرهنگ در تحقیقات خود می گوید :
" پس از خاتمه سخنرانی ، دستگیر شدگان به وسیله گارد و مردم به پلیس تحویل شدند. تعدادی از آنان که در حدود 48نفر بودند به گردان امدادی منتقل گردیدند . هوا تاریک شده بود ، تصمیم داشتیم بقیه که بین 80 تا 90 نفر بودند را به گردان منتقل کنیم . برادران پاسدار کمیته (شاید افراد مسلح غیر قانونی بودند) اطراف دانشگاه را محاصره کرده و چند نفر از آنان به داخل دانشگاه آمدند ، لذا با توجه به جو موجود و آمدن 600 نفر از مردم به داخل دانشگاه ، انتقال بقیه آنان میسر نگردید و آنها در آنجا ماندند ."
سرکار سرهنگ " س " می گوید :
" پس از خاتمه سخنرانی و ترک و تخلیه دانشگاه به ساختمان کتابخانه آمدم دیدم تعدادی از دستگیر شدگان در آنجا هستند ، در همین موقع بود که واحدهای مستقر در ضلع جنوبی با بی سیم اطلاع دادندکه تعدادی افراد مسلح دانشگاه را محاصره کرده اند و قصد آزاد کردن دستگیر شدگان را دارند . حتی یکی از کلانترها که یادم نیست کدام یک بود اعلام کرد این اشخاص دور اتومبیل های پلیس را محاصره کرده اند و قصد آتش زدن ماشین ها را دارند ."
شرکت حزب الله و پاسداران بر علیه بنی صدر در مراسم دانشگاه امری طبیعی بود . پاسداران حتی به دعوت دفتر بنی صدر نیز در شرکت در جلسات حفاظتی پاسخ نداده بودند . در اینجا یکی از نامه های دفتر بنی صدر را در استیضاح از سپاه عیناً نقل می نماییم :
" ستاد مرکزی سپاه پاسدارن
خواهشمند است دستور فرمایید موارد زیر را بررسی و نتایج آن را اعلام نمایند :
با این که دعوت نامه تشکیل کمیسیون روز 22/11/59 طی شماره 1/251/ح ، 14/11/59 در ساعت 11:10 ، 15/11/59 به آقای " س " مسئول اخذ نامه های آن ستاد تحویل شده بود ، سپاه به چه علتی نماینده خود را اعزام نداشته است ؟ مسئولین و نوع تخلف آنان را مشخص کنید .
2. نامه شماره 2/251/2/ح ، 20/11/59 که یک نسخه در 5 برگ دستورالعمل و وظایف مسئولین مراسم و حفاظت روز 22/11/59 در آن قید شده بود و این دستورالعمل نیز در ساعت 16:25 ، 20/11/59 به آقای " د " تحویل گردید و در نامه نیز قید شده است که رسید دستورالعمل را اعلام نمایید ، تا کنون اعلام وصول نشده است .
3. دعوت نامه مجددی طی شماره 5/252/2/ح ، 7/12/59 به منظور تشکیل کمیسیون پیش بینی مراسم و حفاظت روز 14/12/59 از دانشگاه تهران در ساعت 18:45، 7/12/59 به آقای " ن " در ستاد آن سپاه تحویل شده که در نامه مورد بحث گردهمایی ساعت 10:30 ، 9/12/59 پبیش بینی شده بود ، با علم به این که از ساعت دریافت نامه ، سپاه بیش از 40 ساعت فرصت برای تعیین و اعزام نماینده داشته است ، این بار هم از اعزام نماینده خودداری نموده است .
در این مورد نیز فتوکپی رسید دریافت شده به پیوست نامه شماره 7/251/2/ح ، 11/12/59 برای سپاه فرستاده شده و از سپاه خواسته شده بود که علت عدم اعزام نماینده را بررسی و اعلام نمایند که تا کنون گزارسی از سپاه دریافت نشده است . "
رئیس دفتر ریاست جمهوری و
فرمانده کل نیروهای مصلح
رضا تقوی
در پی این نامه آقای تقوی ضمن گزارش شش صفحه کلیه ماوقع و جواب سپاه را به این که سپاه فرصت کافی برای معرفی نماینده نداشته است به اطلاع بنی صدر می رساند ، بعد ملاحظه می گردد که سپاه بدون هیچگونه واهمه و ملاحظات مانند کوهی در مقابل اعمال آقای بنی صدر می ایستد .
برای روشن شدن مواضع کمیته ها و سپاه به اظهارات یک نفر از سپاهیان گوش فرا می دهیم :
اظهارات یک پاسدار :
" روز چهارده اسفند بعدازظهر پاس بخش ستاد یک وابستهت به منطقه 10 گفت : هر کسی که می خواهد برود دانشگاه بیاید برود. من هم تازه به آن ستاد آمده بودم، گفتم : من هم می آیم . رفتیم به اداره مرکزی میدان خراسان ، پاسداران با لباس شخصی آماده بودند .
از طرف " ج.و " فرمانده نظامی گفته شد همه کارت ها و سلاح های خود را تحویل دهید که اگر جریانی پیش آمد شناخته نشویم و پلاکاردهایی در دست بچه ها بود ، دو مینی بوس بچه ها را سوار کرد و به دانشگاه رفتیم ،
بچه ها گروه گروه شدند . پلاکاردها را فکر کنم از لای میله ها بردند ، چون قدغن بود . داخل رفتیم ، هر دسته مخالفی که بود رأس آنها بچه های ما بودند . یکی از بچه ها می گفت : یکی از سیم های بلندگوها را قطع کردم ، در حدود صد نفر در دو مینی بوس بودیم ، عده ای هم با موتور آمدند .
" م.س " تعریف می کرد که من بلندگو را قطع کردم ، فرمانده نظامی ما که حضور داشت در یک گوشه بر علیه بنی صدر سخنرانی می کرد . " ج.و " یکی از دوستان من در آن روز مجروح شد . " ج.ج " در آن روز مسلح به دانشگاه آمده بود ."
آنانی که پس از چهارده اسفند به دفاع از نهادهای انقلابی برخاسته و حضور آنان را در دانشگاه کتمان می کردند ، بیراهه غیر معقول انتخاب نموده بودند ، زیرا شرکت نهادهای انقلابی بر علیه بنی صدر با عنایت به حرکات و مخالف خوانی های ایشان و تدارکی که از پیش برای چهارده اسفند پرداخت شده بود و از دید حزب الله مخفی نمانده بود ، نه این که امری بسیار طبیعی می نمود ، بلکه حرکتی سازنده بود .
اتحاد بزرگ ملی ساخته دفتر بنی صدر و دفاتر هماهنگی که از بهم پیوستن چند گروهک مائوئیست و جبهه ملی و گروه سلطنت طلب نیما و گروه های افسران و ساواکی های طرفدار رضا پهلوی به سرکردگی منافقین در آن روز با آخرین قدرت خود در زمین دانشگاه بپا خاسته بودند . ضرورت انکار ناپذیر داشت که فریادهای زندگی ساز انقلاب را در کنار گوش خود احساس نماید .
اگر چهاردهم اسفند بدون حضور نهادهای انقلابی و پرخاش آنان ، اگر بدون نعره های حزب الله سرانجام می یافت ، اگر بیست و پنجم خرداد 60 بدون یورش فدائیان انقلاب سپری می شد و اگر .... مسلماً اکنون در این اوج از گذرگاه انقلاب گام بر نمی داشتیم .
بدون تردید از روزها قبل عاشقان انقلاب خود را آماده رو در روئی با خط ضد انقلاب نموده بودند و این بس تعیین کننده و کارساز بود .
پس از چهارده اسفند بنی صدر گله آغاز می کند که جراحاتی در روز چهارده اسفند از حزب الله برداشته است . روزنامه انقلاب اسلامی یار و یاور همیشگی آقای بنی صدر با تمام توش و توان به مدد صاحب امتیاز خویش می شتابد و شاهد بودیم که چگونه این روزها تا آخرین روزهای انتشار خود به صورت تریبون آزاد بر علیه کلیه نهادهای انقلابی در آمد . تصاویر اعضای نهادها که با شناسایی های قبلی در چهارده اسفند دستگیر شده بودند بارها و بارها صفحه اول روزنامه را آذین بست .
غائله چهاردهم اسفند۱۳۵۹(۷۰)