غائله چهاردهم اسفند ۱۳۵۹(23)

در اوایل کار ریاست جمهوری از چریک های فدایی خلق آقای نگهدار و یک نفر دیگر مراجعه کردند و کار آنها در رابطه با مصاحبه تلویزیونی بود که باید انجام می گرفت یا از مجاهدین آقای یعقوبی و رجوی مراجعه داشته و کارشان درارتباط با اخذ جواز اسلحه برای حفظ جان خودشان بود

Bani  Sadr

مسعودی:

درباره ایشان که از طرف دادگاه انقلاب اسلامی به اعدام محکوم شد و حکم نیز اجرا گردیده است ، گفتگو و صحبت بسیار است . وی یکی از مسئولین متنفذ دفتر بود و مشاورت عالی حقوقی بنی صدر را بر عهده داشت .

وکیل دادگستری بود و به سبب سوابقی که در دادگستری داشت با عده ای از قضات آشنایی نزدیک به هم زده بود و عده ای را نیز به دفتر بنی صدر کشیده بود و پس از واقعه 14 اسفند عهده دار نظارت و تنظیم اعزام گروه های مختلف جهت اعلام شکایت و شهادت به دادگستری بود .

" ع.خ " در تحقیقات خود در سپاه پاسداران در مقابل این سؤال : " ضمن تشکر از توضیحات ذکر شده بفرمایید که آقای منوچهر مسعودی مشاور حقوقی آقای رئیس جمهور بعد از واقعه 14 اسفند 1359 برای رفتن به مقابل دادگستری به شما چه دستوراتی دادند و دیگران چه گفتند ؟ " می گوید :

" در مورد مطالبی که به من گفته بود فقط منظور خبر آوردن و این که به اشخاص بگویم شکایت خود را کتباً بنویسند و رسید بگیرند ، ولی تلفنی که با دفتر هماهنگی صحبت می کرد طرف مکالمه شخصی بود به نام " م " _ دقیق متوجه نشدم _ مسعودی به او گفت هر چه می توانید نیرو بفرستید مقابل دادسرا که مردم تهییج بشوند یا قبلاً شعار بر علیه چماقدار بدهند ، اگر خواستید با آنها مذاکره کنند ، نپذیرید. آخر کار گفت عکس یادت نرود .

آقایان " الف.ف.خ " رسماً با او همکاری می کردند و افراد دیگری مانند آقایان " ن.ش " و چند نفر دیگر نیز که شاغل بودند یا بازنشسته ، غیر رسمی اخباری در اختیار وی قرار می دادند . کارگردان گروه های مخالف در جلسات گردهمایی در 14 اسفند آقای مسعودی بود .

از نظر اجتماعی آقای مسعودی مردی بود فاسد ، اخاذ ، سوء استفاده چی و مسلماً الکلی و مشروبخوار و احتمالاً زن باز ، سپاه پاسداران در گزارشی عنوان می دارد اگر اتومبیل آقای مسعودی مورد بازرسی قرار گیرد ، مسلماً یکی دو بطری مشروب در آن یافت خواهد شد. "

آقای " ع.خ " چنین ادامه می دهد :

" مسعودی در به وجود آوردن 14 اسفند و گسیل عده ای به دادگستری و تحریک ، رل عمده ای را بازی می کرد . روز سه شنبه 19/12/59 به دفتر رفتم ، آقای مسعودی من را خواست . دکتر احمدی و دکتر تابنده آنجا بودند ، به من گفت : چه خبر ؟ گفتم : پریروز بازار تعطیل بود .

مسعودی گفت : اینها (یعنی دادگستری) می خواهند موضوع را مثل شکنجه از بین ببرند. دکتر تابنده گفت: خیلی برای اینها گران تمام شده ، عجیب ناراحت هستند . مسعودی گفت : همیشه شعبان ، یک دفعه رمضان ، اینها هر چه خواستند کردند ، یک دفعه هم کتک بخورند. و ادامه داد : هر چه می توانیم مردم را از گوشه و کنار بفرستیم برای شهادت دادن .

و ادامه می دهد : روزی که بازرگان با سه نفر از وکلای دیگر قرار بود در دانشگاه سخنرانی کنند ، مسعودی عقیده داشت قصد ایجاد خط سومی است بر علیه بنی صدر و روحانیون به بازرگان چراغ سبز نشان داده اند ، افراد دیگری که در دفتر آقای بنی صدر کار می کردند همگی از این قماش بودند . "

یکی از همکاران نزدیک مسعودی می گوید :

" مسعودی مشاور رئیس جمهور در امور حقوقی بود و در واقع حقوق مظلومین! مانند ساواکی ها ، وابستگان به رژیم پهلوی ، نمایندگان مجلسین منحله ، سرمایه داران و همچنین بیچارگان و دردمندانی چون عناصر اخراجی و خانواده های معدومین و فراریان را خوب محافظت می نمود ، او همدرد ضد انقلابیون خالص ، اعم از مجاهدین ، پیکاری ، دمکرات ، کومله و ملی گرا بود .

من مدت 8 ماه با وی همکاری می کردم و ندیدم در عرض این مدت یک بار او از موضوعی حق و مشروع دفاع کند . دوستان نزدیک وی قضات و خلبانان اخراجی بودند ، از دوستان بسیار نزدیک وی " ع.ن " بود که در اثر اختلاس در آرد دولتی فدای مسعودی شد . از دیگر دوستان صمیمی وی " ش.آ.الف " ، " ع.ح " ، " پ " عضو برجسته جبهه ملی ، دکتر " م " وزیر اسبق دادگستری ، دکتر " ح.م " قاضی دادگستری ، همچنین آقای " ج.گ " قاضی دادگستری و دکتر " الف " وزیر سابق دادگستری و " الف " رئیس کانون وکلاء بودند ."

مسعودی با دکتر متین دفتری مشترکاً دارالوکاله ای در لاله زار داشتند ، او قبل از انقلاب روابط بسیار صمیمی با بختیار داشت و با ارتشبد معدوم نصیری نیز روابط صمیمانه داشته است . مسعودی قبلاً عضو حزب ملت ایران بوده است و با فروهر همکاری نزدیک در این حزب داشت و اخیراً به صورت ظاهر از حزب خارج شده است .

او با نهضت آزادی به ویژه با نزیه در کانون وکلا دوستی صمیمی داشته است و در سال 56 به نفع حسن نزیه فعالیت می کرد . او با جبهه دمکراتیک به وسیله روناسی همکاری می کرد و از یاران و همکاران بسیار نزدیک عبدالرحیم برومند ، مالک و مدیر شاهین شهر بود و چون بختیار نیز مشاور حقوقی آن شرکت بود .

مسعودی و بختیار و برومند جلسات خود را در دفتر فروهر ، کوچه تمدن ، ساختمان شاهین شهر تشکیل می دادند ، بختیار همیشه به شوخی می گفت : من لر افتاده ام گیر دو تا اصفهانی زرنگ ، یعنی مسعودی و برومند .

در زمان نخست وزیری بختیار رابط وی با جبهه ملی ، مسعودی و لباسچی بودند . می باید توجه داشت که انشعابات ، طردها ، اخراج ها و قطع عضویت در جبهه های لیبرالی فقط امری است ظاهری ، با این که بختیار از جبهه ملی طرد شده هنوز هم با این جبهه همکار است ، چنان که در انتخابات مدنی که برگزیده جبهه ملی بود ، تمام ایل خود را به حمایت از وی برانگیخت .

هنگامی که دکتر صدیقی پیشنهاد شاه را پذیرفت ، جبهه ملی او را طرد کرد ، هنگامی که دکتر سنجابی استعفا داد ، فروهر از او جدا شد ، ولی هر وقت که واقعه ای پیش آمده دیده ایم همه این گروه ها و افراد با هم هستند و حسب اسناد کشف شده مسلم و محرز است که مأمورین ساواک و لیبرال ها از یک سر چشمه آب می خورند؛

و بارها دیده شده است پس از این که پرده ها به کنار رفته ، مأمورین ساواک با لیبرال ها الفتی دیرین و ناگسستنی داشته اند، که یکی از این موارد بارز روابط آقایان بختیار ، مسعودی و هدایت الله متین دفتری با ارتشبد نصیری است .

قبلاً گفتیم که دکتر بختیار ، مسعودی و صاحب شاهین شهر با هم همکار نزدیک بودند و روابط آقای عبدالرحیم برومند با ارتشبد نصیری غیر قابل انکار و مسلم بود ، زیرا واضح است در زمان شاه تا کسی با مراجع ذینفوذ ارتباط نمی یافت و دم دربار و ساواک را نمی دید ، نمی توانست شهرکی مانند شاهین شهر را تأسیس نماید که بارها به بهانه های مختلف محمدرضا پهلوی در این شهرک حضور یافت ، در افتتاح اتوبان ، افتتاح خانه های کارگری و ...

ولی بر حسب اسناد غیر قابل انکار، آقایان متین دفتری ، مسعودی و بختیار در شرکت قند اهواز با ارتشبد نصیری شریک بوده و حتی آقای متین دفتری وکیل تام الاختیار ایشان بود و آقای بختیار از طرف ایشان حق امضا داشته است .

عین اسامی شرکاء شرکت سهامی خاص تولیدی کارخانه قند و تصفیه شکر اهواز و چند سند مربوط به آن شرکت را در اینجا از نظر خوانندگان می گذرانیم تا ملاحظه نمایند چگونه وابستگان انگلیس ، جاسوسان سی.آی.ای ، شاهزادگان قاجار ، دربار پهلوی ، امرای ساواک ، رؤسای جبهه ملی ، کمونیست های نوع ایرانی و ... در شرکت قند اهواز مجتمع شده اند .

و مأمورانی هم که قرار شده بود به عنوان رجال و جبهه ملی و مبارز در چهره مؤسسین سازمان های دمکراتیک ظاهر شوند یا مشاورت حقوقی رئیس جمهوری اسلامی را عهده دار شوند ، سهم خود را دارند .

« صورت ریز سهامداران شرکت »

 

اینک مناسب است دو صفحه از توضیحات مسعودی را ملاحظه کنیم :

 

توضیحات منوچهر مسعودی مشاور حقوقی رئیس جمهور

و یار غار متین دفتری در دادسرای انقلاب اسلامی تهران :

8- از چگونگی ائتلاف گروه های چپ و راست با رئیس جمهور و متقابلاً پذیرش رئیس جمهور چه بوده است ؟

جواب : آقای رئیس جمهور اصولاً با هر حزب و دسته سیاسی مخالف بود و اعتقاد به کار سازمانی و سیاسی نداشت ، به عبارت دیگر به حزب یا گروهی که عده ای بر مبنای نظرات خود درست می کردند اعتقاد نداشت و اگر در جمعیت ها پیشنهاد می شد که برای حرکت سیاسی حزب ضروری است ، می گفت : باید حزب از درون جامعه بجوشد ؛ لذا از نظر کلی نمی توانست با گروه ها و سازمان ها تفاهمی داشته باشد .

ولی از این که در سخنرانی ها یا تظاهرات ، گروه هایی شرکت می کردند و در واقع خود را طرفدار رئیس جمهو قلمداد می کردند بحث دیگری است . مثلاً اغلب گروه ها کلیه نشریات خود را به دفتر رئیس جمهوری فرستادند، یا این که از گروه ها هم اگر مراجعه ای داشتند در رابطه با خواسته شخصی آنان بوده ؛

مثلاً در اوایل کار ریاست جمهوری از چریک های فدایی خلق آقای نگهدار و یک نفر دیگر مراجعه کردند و کار آنها در رابطه با مصاحبه تلویزیونی بود که باید انجام می گرفت یا از مجاهدین آقای یعقوبی و رجوی مراجعه داشته و کارشان درارتباط با اخذ جواز اسلحه برای حفظ جان خودشان بود .

یا مثلاً رنجبران و عدالت هم شرکت کرده باشند، اصولاً به جهت ایده و نحوه تفکری که داشته اند و کمونیست هستند ، ضد مذهب باشند که در آن روز شرکت کرده اند . البته در هر جریان و تظاهراتی بدون این که شما تصمیم داشته باشی یا نداشته باشی ، هر سازمان و گروهی به دنبال اهداف و نظرات خود یا این که ممکن است به اصل حرکت آن روز هم اعتقاد نداشته باشد ، شرکت کند . برای این که موضع و موقعیتی به دست آورد .

سؤال : آیا بین گروه های سیاسی نفاق و کمونیست و آمریکایی (جبهه ملی و غیره) با دفتر ریاست جمهوری و شخص آقای بنی صدر همکاری و هماهنگی وجود داشته است یا خیر ؟

جواب : من اطلاعی ندارم ، اما این را می دانم که آقای سنجابی رهبر جبهه ملی چون پسرش مشاور سیاسی بود ، ملاقات و ارتباط او برقرار بوده است و آقای سامی و بازرگان هم که از وکلای مجلس بودند با ایشان تماس می گرفتند .

آقای شاه حسینی هم که در کار بود با ایشان تماس می گرفت ، آقای یعقوبی و آقای رجوی هم یک مرتبه در دفتر رئیس جمهوری در خصوص دریافت اخذ جواز اسلحه مراجعه داشتند و یک مرتبه هم آقای یعقوبی و یک شخص دیگری بودند که پرونده ای از شکنجه را در منزل همشیره ایشان بردند تا آقای بنی صدر ببینند .

افراد دیگری نیز در دفتر بنی صدر کار می کردند و همگی از این قماش بودند ، از قبیل سرهنگ حاتمی که قبلاً رئیس رکن دو ستاد مشترک بود و بعداً مشاور عالی نظامی بنی صدر شد . سرلشکر آزادپور افسر شهربانی، کودتاچی معروف که هر سال به نام حاجی از طرف اطلاعات شهربانی برای کنترل حجاج به سفر حج می رفت .

سرهنگ آذین معاون نظامی بنی صدر، تهرانی بادیگارد بنی صدر، آیت اللهی، سعید صدیق، سید داود باقری، مهندس اسفندیار درویش، مجید بهبهانی، رشید صدرالحفاظی، بهزاد پور، خانم صدیق رسولی، دکتر حسن بنی صدر، ارشد تاتوج، زنوزی، اسلامی، دکتر قرچه، دکتر میرزایی، عاطفی، کوچکی، فضلی نژاد، خانم میر سپاسی، خانم گرمایی و عده ای دیگر و علاوه بر آن افرادی که رسماً در دفتر ریاست جمهوری اشتغال داشتند و همگی اغلب با یکدیگر منسوب بودند در آتیه خواهیم دید که دفتر در تمام ارگان ها عواملی داشت که اخبار را به اطلاع می رساند .

در دفتر رئیس جمهور بدواً چند نفر از متعهدین و پیروان مکتب نیز راه یافته بودند که جو مسموم دفتر و افرادی مانند آقای انتظاریون فرصت کار و ریشه یافتن به آنان نداده بودند و اجباراً دفتر را ترک نموده بودند و ما در زیر می بینیم دفتر اولین رئیس جمهوری اسلامی که می باید پاکترین و شریف ترین و پرارج ترین نهاد انقلابی باشد ، به چه کثافت و نکتبی مبتلا شده بود .

خطوط فعالیت و جریانات دفتر را در سه قسمت می توان خلاصه نمود :

الف) وضع داخلی دفتر بنی صدر، ب) کار اطلاعاتی دفتر بنی صدر، ج) گروه هماهنگی


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان