شغل: عضو کمیته مرکزی انقلاب اسلامی
سن: ۳۹ سال
وضعیت تأهل: متأهل
محل شهادت: جاده قدیم کرج، هنگام تسخیر لانه تیمی
تاریخ شهادت: ۱۳آذر۱۳۶۰
زندگینامه
شهید ابوالقاسم نصیرنیا در سال ۱۳۲۱ در خانوادهای متدین و مؤمن در شهر تهران به دنیا آمد. کودکیاش را همچون دیگر همسالانش گذراند، ولی آنچه او را از دیگران متمایز میساخت، خصوصیات اخلاقیاش بود. مهربانی، خلوص نیت، سخاوت، شهادت و شجاعت از همان کودکی و نوجوانی در وی مشهود بود و بعدها قوام و تبلور بیشتری یافت و انسانی به تمام معنی والا را ساخت.
او از اعتقادات مذهبی قوی برخوردار بود و هشت سال قبل از انقلاب اسلامی توانسته بود رساله امام را تهیه و مقلد ایشان شود. در راهپیماییها و تظاهرات مردم دوران انقلاب شرکتی فعال داشته و در پیروزی آن نیز به سهم خود کوشید و از بذل جان و مال در راه اسلام دریغ نداشت و در تصرف مراکز رژیم ستمشاهی از خود شجاعت و رشادت فراوان نشان داد و به خصوص در تصرف رادیو – تلویزیون رژیم شاه نقش فعالی داشت.
شغل اصلی او رانندگی تریلر بود و اکثر اوقات در جادهها به سر میبرد؛ اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سبب تعهدی که به اسلام و حراست از دستاوردهای انقلاب داشت، از شغل اصلیاش دست کشید و مدت هفت ماه در کمیته الفتح در منطقه ۱۴ به فعالیت شبانه روزی پرداخت و به دستگیری عناصر وابسته به ساواک و رژیم طاغوت همت گماشت.
پس از مدتی مجدداً به شغل اصلیاش بازگشت؛ اما شروع جنگ تحمیلی بار دیگر او را به خط مقدم مبارزه با استکبار جهانی کشاند. در این دوران بارها به وسیله تریلر خود مهمات و ادوات جنگی را به خط مقدم جبهه منتقل کرد و به خصوص با ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران همکاری نزدیک داشت. در این راه بارها هدف حمله دشمن قرار گرفت که آثار آن به روی تریلرش به چشم میخورد.
با گذشت زمان احساس کرد که باید به طور دائم در یکی از نهادهای انقلابی به کار مشغول شود، زیرا او از انقلاب بود و انقلاب از آن او. به همین دلیل تریلر خود را فروخت و در کمیته مرکزی انقلاب اسلامی به کار مشغول گردید و پس از طی یک دوره یک ماهه تعلیمات نظامی به عنوان پاسدار گروه عملیات به خدمت مشغول گردید. در انجام وظایفش از همه چیز میگذشت و به تمام معنی انسانی بود جان بر کف و شهادت آرزوی نهاییاش بود.
شهادتنامه
پس از شهادت شهید مظلوم بهشتی و شهید رجایی و شهید باهنر، غم و اندوهی عظیم تمام وجودش را فرا گرفت و حالتی داشت که انگار برای شهادت و پیوستن به این عزیزان روز شماری میکند. او میخواست که همه بندهایی که او را به این زندگی دنیوی وصل میکند، پاره نماید و با عروجی خونبار به سوی خالق بشتابد و عاقبت نیز به این آرزو رسید.
در تاریخ ۱۳/۹/۱۳۶۰ هنگامی که در معیت چند تن از یاران پاسدارش جهت تسخیر یکی از لانههای فساد تیمی منافقین به یکی از این مراکز فساد وارد میشد، هدف گلوله تروریستهای مزدور قرار گرفت و در حالی که تا آخرین لحظه حیات به آرمانهای والایش وفادار بود، ندای حق را لبیک گفت و به آرزوی دیرینهاش دست یافت.
گذشتن از جان، مال، زن و فرزند، خانه و زندگی، همتی بزرگ میخواهد. همتی که تنها با شهادت ارج مییابد و مزد خود را میگیرد. شهید نصیرنیا در راه اسلام از همه چیزش گذشت و شهادت را آگاهانه انتخاب کرد و در ازای این انتخاب شکوهمند به مقامی دست یافت که تنها و تنها شایسته والاترین انسان هاست. یاد این شهید گلگون کفن هماره زنده خواهد ماند و پویندگان راهش با قدمهای استوارتر تا نیل به پیروزی نهایی طریق حق را دنبال خواهند کرد. ان شاءالله
مزار شهید: بهشت زهرا، قطعه ۲۴، ردیف ۳، شماره ۲۱