بلوچستانِ پاکستان، منطقهای که برای مدتهای طولانی هدف منافع ژئوپلتیک غرب ها بوده است، شاهد موج جدیدی از ترورهایی است که با تحویل بندر گوادر به چین همزمان شده است.
کویته، پایتخت استان بلوچستان که در جنوب غربی پاکستان واقع گردیده، با ایران و همچنین افغانستانی که تحت اشغال آمریکا میباشد، مرز مشترک دارد. این شهر اخیراً محل بمبگذاری وحشتناکی بود که منجر به کشته شدن بیش از 80 نفر گردید. بنا بر گزارشات، گروه تروریستی لشگر «جهنگوی» مسئولیت این حملات را بر عهده گرفته است. این گروه که به عنوان یک گروه تندروی سنی تلقی میشود، کاملاً در قالب تروریسم جهانی مورد حمایت آمریکا، اسرائیل و شرکای عرب آنان مانند عربستان و قطر میگنجد.
بنا بر گزارش بیبیسی، گروه تروریستی لشگر جهنگوی در حقیقت برای مقابله با انقلاب اسلامی ایران به وجود آمده بود و هماکنون نیز در حال فعالیت میباشد. با توجه به نقشه کشورهای عربستان، اسرائیل و آمریکا جهت استفاده از القاعده و سایر گروههای تروریستی در خاورمیانه برای مقابله با نفوذ ایران، موضوعی که به طور علنی مورد تائید آن کشورها نیز قرار گرفته است، این سؤال به وجود میآید که آیا آن کشورها در پاکستان نیز جهت مقابله با گروههای مردمی طرفدار ایران و بیثباتسازی پاکستان، اقدام به گسترش تروریسم میکنند؟
شبکه جهانی ترور آمریکا و عربستان
کاملاً مشخص است که اصلیترین تأمینکننده مالی گروههای تندروی نظامی از جمله القاعده در سه دهه گذشته، عربستان سعودی و قطر بودهاند و این همه در حالی است که ایالات متحده یکی از همپیمانان نزدیک این دو کشور است. در حالیکه شبکه تلویزیونی الجزیره که متعلق به حکومت قطر است، پوششی از گزارشات طرفدار دموکراسی و حقوق بشر برای خود برگزیده است، حکومت این کشور درگیر جهتدهی، حمایت مالی و حتی حمایت نظامی مستقیم از گروههای تندرویی میباشد که در کشورهای مختلف از شمال مالی گرفته تا لیبی و سوریه فعالیت میکنند.
گزارش «فرانس 24» با عنوان «آیا قطر آتش بحران شمال مالی را روشن نگه میدارد؟» تصویر مناسبی از حمایت عربستان و قطر از تروریسم به دست میدهد:
«گروههایی تروریستی نظیر جداییطلبان سکولار طارق، انصار دین که با القاعده در ارتباط است و جنبش اتحاد و جهاد در غرب آفریقا، همگی از دوحه پول نقد دریافت کردهاند.
شهردار شهر گائو به رادیو آر تی ال گفت: «دولت فرانسه به خوبی میداند چه کسی از این تروریستها حمایت میکند. برای مثال، قطر هر روز کمکهای به اصطلاح انساندوستانه خود را به فرودگاههای گائو و تیمبوتکو ارسال میکند.»
این گزارش همچنین بیان میکند:
«قطر شبکهای از مؤسسات را در مالی راهاندازی کرده و آنها را از لحاظ مالی تأمین میکند. این مؤسسات شامل مدرسه، حوزههای علمیه و خیریههایی میگردند که از دهه 80 میلادی مورد حمایت مالی کشور قطر هستند و این کشور انتظار دارد از سرمایهگذاری خود سودی به دست آورد.»
به گفته او، مالی دارای ظرفیت نفت و گاز عظیمی است و برای توسعه زیرساختهای خود نیازمند کمک است. قطر در جایگاه خوبی برای استفاده از این موقعیت قرار دارد و همچنین به واسطه روابط خوب با شمال مالی که تحت سیطره اسلامگرایان تندرو میباشد، از معادن و ذخایر غنی طلا و اورانیوم آن کشور نیز بهرهبرداری میکند.
این مؤسسات، تنها در مالی وجود ندارند بلکه در سراسر دنیا منبع عظیمی از شبهنظامیان برای حکومتهای دیکتاتوری حاشیه خلیج فارس و هم پیمانان غربی آنان به وجود آوردهاند. این کشورها به کمک این مؤسسات ابزاری همیشگی جهت حمله به ملتهای دیگر مانند مالی و افغانستان در اختیار دارند. این مؤسسات همچنین با هدایت سرویسهای اطلاعاتی غربی در اروپا و آمریکا به گسترش ترس مردم و در نتیجه برپایی وضعیت امنیتی در آن کشورها کمک میکنند؛ وضعیتی که به دولتهای غربی اجازه میدهد مردم خود را بیش از پیش تحت کنترل درآورند و به سیاستهای منفور خود در داخل و خارج ادامه دهند.
از آنجایی که منافع ژئوپولیتیک عربستان و قطر با منافع آمریکاییها و نژاد آنگلوساکسون در هم تنیده، هم فرایند سرمایهگذاری و هم بازگشت سرمایه آنها به طور مشترک انجام میگردد. درگیری فرانسه در مالی به طور آشکار نتوانسته است افراطیها را محدود کند و در عوض همانطور که پیشبینی میشد، تروریستها را به سمت هدف اصلی یعنی الجزایر رانده است.
علاوهبراین باید به این نکته نیز توجه گردد که فرانسه به همراه قطر و عربستان سعودی، خود نقشی بزرگ در واگذاری لیبی به همین افراطیان ایفا نمود. سیاستمداران فرانسوی در بنغازی با همان شبهنظامیانی دست میدادند که در آیندهای نزدیک در شمال مالی با آنها میجنگیدند.
لشگر جهنگوی بخشی از شبکه ترور آمریکا و عربستان سعودی است
لشگر جهنگوی همانند لشکر طیبه که حملات سال 2008 بمبئی را انجام داد، از زیرشاخههای القاعده و هردو از لحاظ مالی مستقیماً به عربستان سعودی وابستهاند. در یکی از مقالات گاردین با عنوان «اسناد ویکیلیکس، عربستان سعودی را مانند عابربانک تروریستها جلوه میدهد!» وزارت خارجه آمریکا حتی حمایت مالی عربستان از تروریسم در پاکستان را به رسمیت میشناسد:
«عربستان سعودی بزرگترین تأمینکننده مالی شبهنظامیان اسلامگرا همانند طالبان و لشگر طیبه میباشد در حالیکه حکومت این کشور بنا به گفته هیلاری کلینتون هیچ تمایلی به قطع این حمایت مالی ندارد.
در گزارش محرمانهای که در دسامبر سال 2009 توسط وزیر امور خارجه آمریکا امضا شده، بیان گردیده است از آنجایی که عربستان سعودی همچنان به عنوان یک پایگاه مالی مهم برای القاعده، طالبان و برخی دیگر از گروههای تروریستی به شمار میرود اقدامات بیشتری باید انجام گیرد. به گفته کلینتون مهمترین منبع مالی گروههای تروریستی سنی در سراسر جهان، افرادی در عربستان هستند. »
سه کشور عربی دیگر نیز به عنوان منابع مالی نظامیان تندرو فهرست شدهاند: قطر، کویت، امارات متحده عربی. لشگر جهنگوی نیز از لحاظ مالی با کشورهای سلطنتی حاشیه خلیج فارس در اتباط است.
در گزارش دانشگاه استنفورد درباره لشگر جهنگوی این گونه نوشته شده است:
«این گروه تروریستی از چندین کشور حاشیه خلیج فارس پول دریافت کرده است که از جمله آنها عربستان و امارات متحده عربی میباشند. این کشورها جهت مقابله با نفوذ رو به رشد تشیع انقلابی ایران، لشگر جهنگوی و سایر گروههای نظامی سنی را مورد حمایت مالی قرار دادهاند.»
در کمال تعجب، علیرغم این همه تائیدات درباره حمایت این کشورها از تروریسم، ایالات متحده از لحاظ سیاسی، مالی، اقتصادی و حتی نظامی با همین کشورهای حامی تروریسم همکاری میکند. در لیبی و سوریه آمریکا حتی در تجهیز مالی و نظامی القاعده و گروههای وابسته به آن مشارکت داشت و حداقل از سال 2007 به بعد در پی سرنگونکردن حکومتهای سوریه و ایران از طریق همین گروههای تروریستی بوده است و درحالیکه عربستان سعودی نیاز مالی تروریسم در پاکستان را تأمین میکند، آمریکا نیز به دنبال بیثباتسازی سیاسی مناطقی میباشد که حملات تروریستی در آنها صورت میگیرند.
بیثباتسازی سیاسی بلوچستان توسط آمریکا
یکی از سازمانهای وابسته به وزارت خارجه ایالات متحده به نام «صندوق ملی دموکراسی» مستقیماً از فعالیت «مؤسسه توسعه بلوچستان» حمایت مادی و معنوی میکند. این مؤسسه مدعی است مرجع اصلی دموکراسیخواهی، توسعه و حقوق بشر در بلوچستان میباشد. بنابر گزارش همین مؤسسه، ایالات متحده علاوه بر برگزاری سالیانه کارگاهی با عنوان «رسانه، دموکراسی و حقوق بشر»، هزینه مالی تأسیس یک مرکز رسانهای برای شورای بلوچستان را تأمین نموده تا امکانات بهتری در اختیار خبرنگارانی که رویدادهای آن شورا را بازتاب میدهند، قرار گیرد. باید از این گزارش اینگونه برداشت کرد که آن خبرنگاران در کارگاه مذکور تحت آموزش قرار میگیرند.
پایگاهی خبری به نام «صدای بلوچستان» نیز وجود دارد که تمامی مطالب اصلی آن برگرفته از مؤسسه گزارشگران بدون مرز، دیدهبان حقوق بشر که توسط جورج سورس تأمین مالی میشود و حتی پیامهای مستقیم وزارت امور خارجه آمریکا میباشد.
دکتر وحید بلوچ، بنیانگذار انجمن بلوچ آمریکای شمالی، به صراحت اعلام میکند در رابطه با استقلال بلوچستان، دیدارهایی با سیاستمداران آمریکایی داشته است. به نظر وی استان بلوچستان توسط دولتهای ایران و پاکستان اشغال شده است. او و مؤسسهای که در آن به فعالیت مشغول است، بر طبق برنامههای اتاق فکرهای مختلف آمریکایی، دستاویز خوبی برای آمریکا فراهم ساختهاند تا علیه ایران یا پاکستان یا هردوی آنها، دست به اقدامات نظامی بزند.
یکی دیگر از این سازمانها، سازمان آزاد دانشجویان بلوچ میباشد که اگر چه داخل پاکستان حضور دارد، اما مسئولین آن در لندن مستقرند.
در حالی که آمریکا به صراحت حمایت تسلیحاتی و مالی خود از تروریستهای موجود در پاکستان را اعلام نمیکند، بسیاری از اتاق فکرهای غربی خواستار انجام این اقدام از سوی آمریکا هستند.
«هریسون»، یکی از فعالان مرکز بینالمللی سیاست که وابسته به جرج سوروس است، در رابطه با «آزادسازی» مسلحانه بلوچستان دو مقاله منتشر کرده است. وی در یکی از این مقالهها به زعم خود خواستار کمک به «شش میلیون شورشی بلوچ که تحت فشارهای بیامان سرویس اطلاعاتی پاکستان در حال مبارزه برای استقلال بلوچستان هستند» شده است.
وی در مقاله دیگر خود به روابط چین و پاکستان اشاره میکند و میگوید: «گسترش نفوذ چین با توجه به قدرت روزافزون آن کشور طبیعی و قابل قبول است اما این نفوذ تنها تا حدی میتواند مورد پذیرش واقع شود.» وی ادامه میدهد: «برای مقابله با این نفوذ، دولت آمریکا باید با حمایت از استقلال بلوچستان در همکاری با شورشیان بلوچ در نزدیکی دریای عمان، جلوی استقرار پایگاه نیروی دریایی چین در بندر «گوادر» را بگیرد.»
کلمات هریسون امروز به خوبی در ذهن تداعی میشوند. حال که پاکستان به طور رسمی بندر گوادر را به چین تحویل داده است، شبهنظامیان مسلح هریسون در حال ایجاد بینظمی و خونریزی هستند تا با آغاز جنگی فرقهای، نیروهای چین را از آن بندر بیرون برانند.
شبکه ترور وابسته به آمریکا و عربستان سعودی، از نیویورک گرفته تا شمال آفریقا و خاورمیانه و پاکستان و فراتر از آن در حال خونریزی است. اگر چارهای برای این موضوع نیاندیشیم و از برخی از منافع خود چشم نپوشیم، نقشههای تیمهای تروریستی عمیقتر شده و تأثیرات آشوبهای مهندسی شده بر ما نیز عیانتر میشوند.
پی نوشت
-Tony Cartalucc. کارشنا کار