زندگی نامه شهید آیت الله قدوسی(7)

Ghodoosi02

در این تشکیلات که جلسات مخفی برای مبارزه با رژیم داشت، چهره های محبوب و شخصیت هایی چون حضرت آیت الله خامنه ای، آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت الله قمی، آیت الله ربانی شیرازی، آیت الله مصباح، آیت الله مهدی حائری تهرانی، آیت الله مشکینی، آیت الله ابراهیم امینی، وآیت الله قدوسی حضور داشتند. شهید قدوسی از مؤسسین این تشکل بود وبسیاری امور با هم فکری وهدایت وی انجام می شد. در این تشکل شهید قدوسی علاوه بر انجام امور کلی ومسایل اساسی بخش خاصی را که مربوط به راه اندازی شبکه ای سرّی برای به دست آوردن اطلاعات واخبار از سرتاسر کشور بود اداره می کرد که هدف آن به دست آوردن تحلیل ونگرش صحیح از وضعیت کلی کشور بود. مطابق با اساس نامه ی جمعیت فوق این جمعیت دارای 8 رکن بود که عبارتند از:

« 1- شورای عالی مؤسسان؛2- شعبه ی امور مالی؛ 3- سازمان تبلیغات وتعلیمات؛ 4- سازمان اطلاعات وارتباطات؛5- شعبه ی بازرسی؛6- شعبه ی شهرستان ؛7- دایره ی مستشاری؛ 8- دادگاه.»

مسئولیت سازمان اطلاعات وارتباطات برعهده ی شهید قدوسی بود؛ وظایف این سازمان عبارت بودند از:

« الف: جمع آوری اطلاعات لازمه برای شورا یا دوایر وسازمان های دیگر جمعیت؛ ب: مخابره ی پیام های جمعیت به سایر شهرستان ها؛ ج: مراقبت اوضاع واحوال اعضای جمعیت وخدمت آنها ودفع مخاطرات پیش بینی شده؛ د: خنثی نمودن نقشه های مخالف مرام جمعیت ومبارزه با سازمان های مخالف ومعرفی عمّال خائن؛ ه: تشکیل وتنظیم پرونده برای خصوصیات وخدمات اعضا به طور خیلی سری.»

فعالیت جمعیت فوق مدت زیادی دوام نیافت ودر فروردین ماه 1345 اساس نامه ی آن در بازرسی محل کار آیت الله آذری قمی که یکی از اعضا بود به دست ساواک افتاد. به دنبال فاش شدن این جریان عده ای دستگیر وعده ای فراری شدند وشهید قدوسی نیز در این راستا تحت تعقیب قرار گرفت وعاقبت در تاریخ 18/3/1345 توسط نیروهای امنیتی دستگیر ودر زندان « قزل قلعه» همراه با آیت الله ربانی شیرازی زندانی گردید.

مطابق با اسنادی که از ساواک به دست آمده ساواک ابتدا از بازداشت ایشان صرف نظر کرد وتصمیم گرفته شد که ایشان در منزل یکی از مأمورین ساواک به سؤالات مطرح شده پاسخ دهد، اما با توجه به خودداری مرحوم قدوسی از پاسخ گویی به سؤالات ونیز اطمینان یافتن مأمورین ساواک از نقش مهم شهید قدوسی در جمعیت کشف شده عاقبت ایشان دستگیر وزندانی شد.

مطابق با اسنادی که درباره ی بازجویی های نیروهای امنیتی از شهید قدوسی به دست آمده است ؛ با جود فشارهای روحی وروانی شدید که علیه وی اعمال شد طی بازجویی های مداوم، ایشان با اعتماد به نفس وخون سردی کامل، با جواب های گمراه کننده ای که به بازجوها می داد باعث شد تا آنها به ماهیت اصلی این جمعیت پی نبرند. شهید قدوسی در جریان بازجویی در پاسخ به سؤال « هدف از تشکیل این جمعیت چه بوده است؟» اظهار داشت:« هدف از تشکیل این جلسات طرف داری از مبانی مقدس دیانت اسلام وسعی وکوشش در ترویج احکام به منظور بهتر شناختن این دین مبین بر مبنای اصول اسلام وقوانین مملکت وحفظ قانون اساسی بوده است.»

ایشان عملکرد دایره ی ارتباطات واطلاعات را که مسئولیتش بر عهده ی وی بود به خرید مطبوعات ومجلات برای جمعیت محدود کرد وهرگونه فعالیتی غیر از این را انکار نمود. مطابق با سندی که به تاریخ 11 تیر ماه 1345 از ساواک به دست آمده بخش 316 ساواک که مسئولیت رسیدگی به پرونده ی جمعیت مخفی مکشوفه را داشت، در گزارشی خطاب به ریاست سازمان به صراحت ذکر کرده که آیت الله قدوسی درباره ی نقش خود در جمعیت وعملکرد آن عاری از حقیقت بوده وضروری است برای کشف حقیقت بازجویی های تخصصی از ایشان صورت گیرد. این گزارش در واقع استعلامی برای اعمال فشار بیشتر بر شهید قدوسی بود که مورد موافقت قرار نگرفته است واین مسأله را می توان ناشی از پی گیری های چند تن از آیات عظام روحانیت ازجمله آیت الله میلانی دانست که ساواک را برای آزادی این افراد تحت فشار قرار داده بودند. عاقبت با توجه به فقدان مدارک کافی برای محکومیت مرحوم قدوسی پرونده ی ایشان از ساواک به اداره ی دادرسی نیروهای مسّلح ارسال شد ودر نهایت با تبدیل قرار بازداشت وی به قرار التزام عدم خروج از حوزه ی قضایی تهران در تاریخ 18/4/1345 از زندان آزاد ودر تاریخ 4/5/1345 حکم منع پیگرد درباره ی ایشان صادر شد.

مرحوم قدوسی که شرایط فعالیت سیاسی در قم وتهران را مناسب نمی دیدند بر فعالیت هایی در زادگاه شان ( شهر نهاوند) افزودند. اگرچه سابقه ی فعالیت های سیاسی ایشان در شهر نهاوند به دوره ی ملی شدن صنعت نفت ومبارزه ی ایشان با افراد وابسته به حزب توده برای جلوگیری از انحراف جوانان نهاوندی برمی گردد ؛ اما در دوره ی تبعید امام این فعالیت ها بیشتر شد. سخنرانی های افشاگرانه وروشن گرانه ی ایشان در این شهر در جذب مردم نهاوند برای حمایت از امام خمینی نقش مؤثری داشت. مرحوم قدوسی با صراحت هرچه تمام تر در سخنرانی هایشان ضمن دعا برای سلامتی امام خمینی وبازگشت شان به کشور مردم را هرچه بیش تر با اهداف مبارزاتی امام آشنا می ساختند. گزارش های متعددی از شهربانی وساواک نهاوند موجود است که به شهید قدوسی برای رعایت چارچوب های تعیین شده برای سخنرانی هشدار داده اند ودر نهایت نیز چون نتیجه ای نگرفته اند وبازداشت ایشان را هم به خاطر محبوبیتی که در بین مردم نهاوند داشتند صلاح ندانستند، لذا از منبر رفتن ایشان در آن شهر جلوگیری کردند.

گفتار دوم:

فعالیت های سیاسی شهید آیت الله قدوسی در حوزه ی مدیریت در مدرسه ی حقانی

کشتار بی رحمانه ی مردم در جریان سرکوب قیام 15 خرداد، تبعید امام خمینی به خارج از کشور وهم زمان قلع وقمع گسترده ی مخالفین، عناصر وجریانات رادیکال تر وجوان تر اپوزیسیون را به این جمع بندی قطعی رساند که شکل وشیوه ی مبارزه را بایستی تغییر داد. احساس سرخوردگی ازمبارزاتی که تا آن زمان در ایران صورت گرفته وبه نتایج ملموسی نیزرسیده بود از یک سو وتأثیر مبارزات مسلحانه ی پیروزمندانه ای که در خارج از ایران جریان داشت، نسل جوان ومبارز دهه ی 1340 را به سرعت به تقلید از شیوه های انقلابی تر مبارزه سوق داد. جذابیت مبارزه ی مسلحانه ودر اساس فکر تغییر در شیوه ی مبارزه با رژیم تقریباً به صورت هم زمان اما مستقل از یکدیگر هم در میان نیروهای چپ وهم در میان نیروهای مذهبی ایجاد شد. دست آورد این حرکت در بین گروه های چپ پیدایش گروه هایی چون گروه « جزنی»، «جنگل»، «سازمان چریک های فدایی خلق ایران»و... بود. تأثیر گذاری این گروه ها به لحاظ عملیات های محدود ورخنه ی ساواک ولو رفتن آنها چندان چشم گیر نبود وپس از مدت کوتاهی اکثر افراد این گروه ها دستگیر واعدام شدند.

طی سال های دهه ی 40 ، جریان های مبارز مذهبی نیز به سوی عملیات مسلحانه رفتند. اولین گروه « هیأت های مؤتلفه ی اسلامی» بود. سوابق مبارزاتی برخی از اعضای این گروه به زمان آیت الله کاشانی وفداییان اسلام می رسیدو به لحاظ اجتماعی ، اعضای این گروه به صورت عمده از اصناف وکسبه ی جزء تهران تشکیل می شد. مفهوم مبارزه ی مسلحانه برای این گروه متفاوت از مفهوم آن برای گروه های چپ بود وآن را صرفاً وسیله ای در جهت حذف فیزیکی دشمن می نگریستند تا استراتژی ای برای ایجاد قیام مسلحانه علیه رژیم. مهم ترین عملیات این گروه ترور حسنعلی منصور در بهمن ماه 1343 بود که به دنبال آن اعضای گروه دستگیر و4 نفر از رهبرانشان اعدام وبقیه نیز به زندان محکوم شدند.

 

 

Ghodoosi01

 

مبارزه ی مسلحانه با توجه به دست آورد ناچیز وهزینه ی فراوانی که باید برای آن پرداخت می شد، کارایی چندانی نداشت واز سوی دیگر رژیم با استناد به آن سیاست سرکوب خود را توجیه نموده ومحدودیت های بیشتری دربرابر فعالیت های سیاسی ایجاد می نمود.

اختناق موجود باعث شد تا تعداد زیادی از نیروهای اپوزیسیون دچار انفعال شده واز هرگونه فعالیتی علیه رژیم بپرهیزند وبه نوعی تقیّه در پیش گرفتند. که در این زمینه می توان به گروه هایی چون نهضت آزادی وجبهه ی ملی وهم چنین بخشی از حوزه های علمیه وتعدادی از شخصیت های مذهبی اشاره کرد.

در چنین شرایطی انجام کار فرهنگی وفرهنگ سازی برای تحقق اهداف مبارزه ضروری به نظر می رسید. ازاین رو تعدادی از نیروهای وفادار به امام که به طور عمده از نیروهای جوان حوزه ی علمیه ی قم واز شاگردان امام خمینی بودند واعتقاد راسخی به مبارزه با دستگاه حاکمه داشتند، مصمم شدند مبارزه را ادامه دهند وزمینه ی لازم را برای یک قیام همه جانبه علیه رژیم آماده کنند. این عده با متشکل ساختن صفوف روحانیت وانجام رفورم حوزه ها، نقش مهمی در تداوم حرکت حضرت امام خمینی ایفا نمودند. مرحوم شهید بهشتی در اشاعه وتحقق این تفکر نقش راهبردی داشت. اندیشه ی ایجاد تغییر وتحولی در حوزه وانجام اصلاحاتی در ساختار ودرس حوزه هابه دوره ی آیت الله بروجردی برمی گشت وایشان با اهمیت دادن به دغدغه های افراد دل سوز در این زمینه، مصمم به اصلاح وضع حوزه ها بودند، که متأسفانه از یک طرف حاکم بودن دیدگاه های سنتی در حوزه ها که مخالف هر نوع نوآوری بودند واز دیگر سو درگذشت آیت الله بروجردی این حرکت را ناتمام گذاشت. اما در دوره ی جدید ودر شرایطی که رهبری مبارزه با حکومت بر عهده ی مرجع تقلیدی قرار گرفته بود که در رده های بالای روحانیت قرار داشت ودر بدنه ی مخالف با رژیم ومخالفین مذهبی وحوزه ها نقش پررنگی را ایفا می کرد، ضروری بود اصلاحاتی در حوزه های علمیه برای هم گام کردن آن ها با تحولات جدید وتربیت نیروهای که به مسایل روز مسلط باشند صورت گیرد. عامل تأثیرگذار دیگر، رویکرد محافل دانشگاهی واقشار تحصیل کرده به کانون های مذهبی بود ودر این راستا برای ایجاد هم گونی بیشتر بین حوزه دانشگاه انجام تغییراتی در ساختار حوزه ها ضرورت داشت.

از جمله شخصیت هایی که پرچم دار نوگرایی در حوزه های علمیه بود مرحوم شهید بهشتی بود. حضور هم زمان شهید بهشتی در آموزش وپرورش وحوزه ی علمیه ورابطه ی نزدیک وی با طلاب علوم دینی وتحصیل کردگان دانشگاهی ایشان را به معایب ومزایای هرکدام از این دو سیستم آموزشی واقف ساخته بود و ایشان مصمم به انجام اقداماتی برای اصلاح وضع حوزه ها بود. از آنجا که اجرای اصلاحات در مدارس بزرگ دینی وحوزه های علمیه ممکن بود با مخالفت برخی از علما واساتید حوزه مواجه شود، لذا شهید بهشتی برای این منظور درصدد بود تا مدرسه ی جدیدی تأسیس کند. این مدرسه با ساختاری جدید وارایه ی دروسی که تدریس آن ها در حوزه های علمیه سابقه نداشت با هم یاری مرحوم حقانی در قم تأسیس شد. از آنجا که شهید بهشتی شخصاً امکان مدیریت مدرسه را نداشت از این رو درصدد بود تا مدیریت مدرسه را به فرد مطمئنی که به لحاظ علمی وتقوا شرایط لازم را داشته باشد واگذار کند. از این رو مدیریت مدرسه را به شهید قدوسی پیشنهاد نمود. شهید قدوسی نیز که پس از تبعید امام خمینی به خارج از کشور، مدتی به خاطر عضویت در جمعیت مخفی، زندانی شده بود وپس از آزادی نیز به خاطر افشاگری هایش در شهرستان نهاوند ممنوع المنبر شده بود وفعالیت هایش تحت نظر نیروهای امنیتی بود، این پیشنهاد را پذیرفت.شهید قدوسی از مهر ماه سال 1345 مدیریت مدرسه ی حقانی را برعهده گرفت. شهید قدوسی قبل از پذیرش مسؤولیت زمینه ی فکری لازم را برای ایفای چنین مسؤولیت خطیری دارا بود. ایشان با توجه به این که شاگرد امام وداماد مرحوم علامه طباطبایی بودند تحت تأثیر اندیشه های متعالی آن مرحوم ونیز افکار روشنگرانه ی امام خمینی، به هدف های تأسیس مدرسه ی حقانی کاملاً اعتقاد داشت وفراتر از آن در نظر ایشان مدرسه ی حقانی ضمن شرکت در راستای ترویج نهضت مبارزه جویانه ی امام خمینی، باید برای آینده ی نهضت نیرو های کارآمد تربیت می کرد.

زندگی نامه شهید آیت الله قدوسی(6)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31