مجاهدتهای دانشمندان جوان هستهای ایران، بیستم فروردینماه را به روزی ماندگار در تاریخ ایران اسلامی تبدیل کرده است. دستاوردهای گسترده ایران در عرصه هستهای، از تأسیس مراکز هستهای اصفهان، نطنز، اراک، بندرعباس، فردو و تولید نسلهای دوم، سوم و ... سانتریفیوژ غنیسازی اورانیوم، ساخت مرکز آب سنگین اراک و ... نمادی از قابلیتها و ظرفیتهای بالای نسل جوان ایرانی است که نشان داد هنگامی که اراده یک ملت آزاد و مستقل بر امری تعلق گیرد، انحصارات و موانع فیزیکی و روانی نظامهای سلطه قادر به شکست اراده ملتها نخواهند بود و به همین دلیل است که به اذعان مراکز مطالعاتی و اندیشهپردازی غرب، ایران با این دستاوردها، «انحصار غرب» را شکسته است.
در این زمینه نشریه امریکایی نشنال اینترست مینویسد: «از دیرباز هدف غرب در اختیارگیری انرژی هستهای در اختیار خود بود و ایران با تلاش خود در مقابل این انحصارطلبی ایستاد و به همین دلیل غرب به مقابله با ایران روی آورده و در این راه از هیچ کاری از جمله تهدید، تحریم و حتی گزینه نظامی دریغ نمیکند. امریکا حتی برای جلوگیری از دستیابی دیگر کشورهای جهان از جمله ایران و کرهشمالی به انرژی هستهای، حاضر است هر اتهام ناروایی را به آنها وارد کند و آنها را به پیشبرد برنامه هستهای غیرصلحآمیز بدون هیچ مدرکی متهم کند.» فارغ از ابعاد علمی و صنعتی دستاوردهای ایران در عرصه هستهای، تلاشها و مجاهدتهای دانشمندان ایرانی در این عرصه، دارای ابعادی فراتر در عرصههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است که اشاره به گوشههایی از آن نمایانگر قابلیتهای نظام دینی است.
1 ـ دستاوردهای علمی و صنعتی ایران به ویژه در عرصه هستهای «افسانه برتری مدرنیسم غربی در برابر اندیشه دینی» را شکست. طی قرون اخیر و بعد از رنسانس اروپایی، تلاش اصلی اندیشهپردازان غربی بر این بود که پیشرفتهای علمی غرب را محصول فاصلهگیری از مذهب قلمداد کنند و برایناساس با تلاش برای جلوگیری از پیشرفت ملل جهان سوم و اعمال سلطه بر آنها کوشیده بودند تا این انگارههای ذهنی را جا بیندازند که «مذهب و اعتقادات دینی» عامل عقبماندگی است و بر این اساس روز به روز اندیشههای دینی را به انزوا بکشانند. اما انقلاب اسلامی در نقطه آغازین حرکت خود با این استراتژی به مقابله برخاست و مذهب را به عرصه زندگی اجتماعی وارد کرد و در این میان این تلاشهای علمی و مجاهدتهای متفکران و دانشمندان ایران اسلامی بود که این ایده را در عرصه عمل نیز محقق ساخت و نشان داد که اندیشه دینی نه عامل تحجر، بلکه زمینهساز پویایی و رشد فکری انسانهاست.
2 ـ دستاوردهای اندیشمندان ایرانی در محیطی مملو از فشار و انحصار و تحریم تحقق یافته است. در سالهای اخیر امریکاییها و دیگر سران کشورهای نظام سلطه کوشیدهاند با تحریمهای مختلف علمی و صنعتی و اقتصادی از انتقال فناوریها به ایران جلوگیری کرده و حتی از تحصیل جوانان ایرانی در برخی از رشتههای خاص در کشورهای خود ممانعت به عمل آورند. اما به رغم اینها دستاوردهای دانشمندان ایرانی آنها را به عرصه خیانتآمیز دیگری کشاند و آن تولید و ارسال بدافزارهای مخل مراکز علمی و صنعتی نظیر بدافزار استاکسنت بود که البته از آن هم نتیجهای به دست نیاوردند. حتی فشارها و تطمیع کشورهایی نظیر روسیه و تداوم کارشکنی آنها در راهاندازی نیروگاه بوشهر هم اگر چه برای آنها نتیجهای در بر نداشت اما نشان داد که غربیها به رغم ادعاهای دموکراسی خواهی و آزاداندیشی متحجرانهترین رفتارها را علیه دیگران اعمال میکنند تا مانع پیشرفت و توسعه آنها باشند.
3 ـ پیشرفتهای علمی و صنعتی ایران اما دریچهای برای گسترش و نفوذ انقلاب اسلامی بود. بدون تردید دستاوردهای اخیر ایران، در این عرصه و در عرصه شکست جنگ نرم دشمنان، زمینه اصلی رشد و گسترش تفکر بیداری اسلامی در جهان معاصر بود. ملل مسلمان منطقه با مشاهده ایستادگی ایران و دستاوردهای تفکر دینی، به الگویی قابل اعتنا برای حرکتهای انقلابی و سیاسی خود دست یافتند و بر همین اساس است که در این عرصه نیز مقابله غرب با حرکتهای بیداری اسلامی به محدودسازی گسترش تفکر انقلاب اسلامی تعبیر شده است. در این زمینه هفته گذشته نشریه وال استریت ژورنال بر این نکته تأکید کرده و مینویسد: «تحلیلگران سیاسی در امریکا و اروپا میگویند هر اقدامی که از سوی امریکا در منطقه انجام میشود در جهت جلوگیری از قویتر شدن ایران و نفوذ دولت ایران در کشورهای عرب منطقه است. یکی از مهمترین دلایلی که باراک اوباما رئیس جمهور امریکا تصمیم گرفت که با استفاده از قدرت نظامی علیه رژیم قذافی دست به اقدام بزند ترس از نفوذ ایران در لیبی بود. این نگرانی منحصر به لیبی نیست و امریکا تقریباً درباره همه کشورهای ناآرام منطقه همین نگرانی را دارد.»
اما نیویورک تایمز دیگر نشریه معتبر امریکایی این نگرانی را صریحتر بیان میکند. آنگاه که مینویسد: «ایران هر گونه حرکت شطرنج گونه در منطقه را پیچیدهتر کرده است. فائق آمدن بر قدرت ایران همچنان هدف اصلی آمریکا در خاورمیانه است. راهبرد منطقهای اوباما عبارت است از آهسته کردن پیشرفت هستهای ایران و سرعت بخشیدن به از راه رسیدن فرصتهایی برای ایجاد شورش موفقیتآمیز در این کشور» این نشریه در ادامه با اذعان به شکست اوباما مینویسد: «درست دو ماه و نیم قبل موضوعات بسیار متفاوت به نظر میرسید. در ژانویه مقامات امریکا کاملاً مطمئن بودند که ایران را به حاشیه راندهاند، یعنی تحریمهای جدیدی وضع کردهاند. روسها ارائه تسلیحات پیشرفتهای را که جلوی حملات امریکا یا اسرائیل را میگرفت متوقف کردند و به طور مستقیم کرم رایانه را وارد ایران کردند. اما این موارد با فرا رسیدن خیزش جهان عرب تغییر کرد. ناگهان حاکمان مستبد عرب که در دو سال گذشته برای تحت فشار قرار دادن ایران با واشنگتن توطئهچینی میکردند، بیشتر از سانتریفیوژهای غنیسازی اورانیوم ایران، نگران خیابانهای خود شدند. از طرف دیگر با توجه به آنکه نفت به بشکهای 108 دلار رسید بسیاری از تحریمهایی که کاخ سفید امید داشت به وسیله آن شهروندان ایرانی مجاب میشوند برنامه هستهای ایران اینقدر ارزش هزینه کردن ندارد، بیاثر شد...»