دختر یکی از شهدای ترور اراک می‌گوید: جذبه، اخلاق و کردار پدرم باعث شده دختران بی‌حجاب دبیرستان برای حاضر شدن در کلاس‌های درسش، روزنامه را به جای پوشش بر سر گذاشته و سر کلاس‌ها حاضر شوند، هرچند تمام دانش‌آموزان آن دبیرستان به دلیل علاقه پاکی که به نسبت به دبیرشان پیدا کرده بودند، داوطلبانه محجبه شدند.
از دهه 60 باید به عنوان دهه‌ای ننگین و سیاه در کارنامه منافقین و عوامل ضدانقلاب یاد کرد، برای منافقین مسؤول و مردم عادی فرقی نمی‌کرد، حزب اللهی و انقلابی بودن جرم بود و آنها تا فرصتی به دست می‌آوردند دست به کشتار و جنایت می‌زدند، به طوری در استان مرکزی 22 نفر را به دلیل انقلابی بودن ناجوانمردانه به خاک و خون کشیدند.
شهید «یحیی سعیدی» از شهدای تروری است که به همراه برادر ارتشی‌اش در اسفندماه 64 در محل مطب خویش مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
«اصغر چرخ ساز» کاسب خیر و نیکوکاری بود که یک بار در سال 60 در مقابل منزل و بار دیگر در سال 61 در مقابل مغازه‌اش مورد حمله منافقین قرار گرفت و شهد شیرین شهادت را چشید.
شهیدان مرتضی ادیب‌زاده، مرتضی خاکپور، عباس ناطقی، علی امیدی، حسن سعیدی، غلامحسین عباسی، ناصر قضاوتی، حسین شیخی،جعفر حاج‌واحدی، علی کمال آبادی، شهباز بیات، مصطفی حق‌شناس، غلامرضا پورملایری، شعبانعلی ترابی و... از دیگر شهدای ترور استان مرکزی هستند که هرکدام به نوعی ناجوانمردانه مورد حمله منافقین و گروه‌های ضدانقلاب قرار گرفتند.
مرداد ماه سال ۶۰ بود که در اوج ترورهای ناجوانمردانه کوردلان و منافقین انقلاب اسلامی، شهید «تقی مهدی سلطانی فرمانده وقت کمیته اراک و از دبیران انقلابی اراک، مقابل منزلش در تقاطع خیابان امام(ره) و خیابان سبحانی با اصابت چند گلوله کلت ۴۵ به شهادت رسید و به جمع 22 شهید ترور استان مرکزی پیوست.
شهید سلطانی در سال 1318 در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشود و در طول حیات در عین حالی که همواره مورد طعن و نیش منافقین و مجذوبین این جهان مادی بود صبورانه و با گام‌هایی استوار در مسیر حق راه می‌پیمود و برخلاف گمگشتگانی که اصالت مطلق به دنیا می‌دهند به گونه‌ای بر حق و شایسته در جهت هرچه بیشتر حاکم شدن اسلام اصیل اسلام ولایتی می‌کوشید.
شهید سلطانی با اخذ فوق دیپلم حرفه و فن در سال 1339 به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به تدریس پرداخت و همواره در محیط‌های آموزشی به برپایی جلسات آموزشی عقاید در کنار دروس کلاسیک برای دانش آموزان اقدام می‌کند.
با تشکیل خانواده صاحب دو دختر به اسامی زهرا و مریم و یک پسر به نام محمد می‌شود، اما تعهد و زندگی خانوادگی نیز او را آرام از پیگیری فعالیت‌های مذهبی نگذاشت، به طوری که در تمام دوران خدمت خویش در آموزش و پرورش که مصادف با دوران طاغوت بود حتی یک بار هم در مراسم و برنامه‌های توخالی رژیم منفور پهلوی شرکت نکرد و در محیط کار مخالفت خود را آشکارا اعلام می‌کرد و همین مسئله باعث شده بود که بارها از سوی ساواک شهرستان اراک تهدید و بازداشت شود.
جذابیت اخلاق و رفتار این شهید که شهره عام و خاص بود سالها بعد از شهادتش خبرنگار فارس را پای درد دل خانواده‌اش نشاند.
دقایقی مهمان خانواده آقای رخصتی داماد شهید مهدی سلطانی و دختر شهید شدیم تا ناگفته‌های ترور این شهید والامقام را واکاوی کنیم.
دختر شهید سلطانی می‌گوید: نکته برجسته‌ای که پدرم در خلال آنها سالها در خود داشت اخلاق اسلامی و رفتار جذابش بود که به عنوان عاملی در جهت تبلیغ عقاید اسلامی و مجاز ساختن همکاران و اطرافیان به کار می‌رفت.
وی می‌گوید: پدرم دبیر بود و به خاطر فعالیت‌های مذهبی او را مجبور کردند در دبیرستانی دخترانه‌ای تدریس کند که همه شاگردانش بی‌حجاب بودند، آنها تصور می‌‌کردند با اجبار کردن پدرم برای تدریس در آن مدرسه می‌توانند او را از فعالیت‌های مذهبی بازدارند، اما جذبه و اخلاق و کردار پدرم باعث شده دانش آموزان آن دبیرستان برای حاضر شدن در کلاس‌های درس پدرم روزنامه را به جای پوشش بر سر گذاشته و سر کلاس‌ها حاضر شوند، هرچند تمام دانش‌آموزان آن دبیرستان به دلیل علاقه پاکی که به نسبت به دبیرشان پیدا کرده بودند، داوطلبانه محجبه شدند.
دختر شهید سلطانی با اشاره به کمک‌های خیرخواهانه پدرش به نیازمندان تصریح می‌کند: یادم هست یک روز پدرم به همراه خانمی بی حجاب به خانه آمد و آهسته به مادرم گفت این خانم معتاد است و کسی را ندارد کمکش کنید ترک کند، آن خانم چند روز در منزل ما بود و با کمک پدر و مادرم از بند اعتیاد رهایی یافت و زنی محجبه شد و سال‌های سال قدردان پدر شهیدم بود.
وی می‌افزاید: پدرم در دوران فعالیت‌های انقلابی در مسجد حاج تقی خان اراک کتابخانه‌ای درست کرد و با تشویق جوانان و نوجوانان به مطالعه کتاب‌های آگاه کننده در اختیار‌آنها قرار می‌‌داد و از طریق دیدارهایی که با جوانان داشت پیام انقلاب و امام راحل را به آنان منتقل می‌کرد که همین مسئله باعث کینه ضد انقلاب نسبت به پدرم شد.
دختر شهید سلطانی بیان می‌کند: در اوایل انقلاب به عنوان سرپرست کمیته انقلاب اسلامی منصوب و بعد از آن در دادستانی انقلاب اسلامی مشغول به کار شد و به دلیل اینکه فعالیت‌های انقلابی و مذهبی‌اش مانع رخنه ضدانقلاب به درون انقلاب شده بود، منافقین برای انتقام گرفتن پدرم را در بعدازظهر روز هفتم مردادماه 1360، وقتی که با زبان روزه و بدون محافظ به منزل می‌آمد، جلوی درب منزل با شلیک هفت گلوله او را به شهادت رساندند.
وی تصریح می‌کند: هیچگاه آن غروب غم‌انگیز را فراموش نمی‌کنم، پدرم خسته از ساعت‌ها کار کردن با دهانی روزه به خانه می‌آمد و ما ساعتی قبل از افطار انتظارش را می‌کشیدم، مادر و برادرم با شنیدن صدای گلوله سراسیمه به سمت کوچه دویدند، مردم و اهالی محل پدرم را به بیمارستان رساندند و اما پدرم شانزدهم مرداد ماه 1360 سمت خدا پرکشید.
به گزارش فارس مستند «تابستان سرد» روایتی از فعالیت جریان نفاق در دهه ۶۰ است که طی آن بخشی از زندگی شهید تقی مهدی سلطانی به تصویر کشیده شده است.
منبع: فارس
