روایت شاهد عراقي از جنایت منافقین در کربلا

Motlagh03

هنگامی که دفاعیه ات را از منافقین شنیدم خاطرات انتفاضه جاویدان 1991 مردم عراق در خاطرم زنده شد. مرکز شهر کربلا در یکی از روزهای انتفاضه مورد حمله شدید توپخانه ارتش صدام جنایت کار قرار گرفت تا جایی که مجبور شدم خانه ام را ترک و به همراه خانواده ام به اطراف شهر بروم. اوضاع باعث شد که میهمان یکی از خانواده های کراکشه که نزدیک منطقه الدعوم بین کربلا و هندیه بودند بشوم. این خانواده از نزدیکان سعدون الحمادی بعثی بودند لیکن بر عکس وی اشخاص معتدلی بودند. بین 10 مارس 1991 و 21 مارس در آنجا ساکن بودیم. در یکی از این روزها گمان می کنم 14 مارس، در باغی که پشت خانه محل اقامت ما بود به مدت پنج دقیقه صدای تیراندازی شنیدم. سپس یک خودروی زرهی را دیدم که سه یا چهار تن از قهرمانان انتفاضه جاویدان بر آن سوار بودند و ما را به داخل باغ همراهی کردند.آنگاه

جنازه دو نفر را روی زمین دیدم . مشخض شد که آنها عضو منافقین هستند. یقه پیراهن آنها را گشودیم و هویت آنها را دیدیم . متوجه شدیم عضو نیروهای اطلاعاتی منافقین هستند. چهره یکی از آنها کاملا ً غیر عراقی بود. هنگامی که مهمات این دو تن به اتمام رسیده بود و خود را در محاصره یافته بودند تیری را به دهان خود شلیک کرده بودند. از یکی از مجاهدین انتفاضه در باره چگونگی واقعه پرسیدم پاسخ داد که "این دو جنایت کار به سوی یک ایست بازرسی که مجاهدین انتفاضه میان کربلا و هندیه دایر کرده بودند آتش گشودند و یکی از مجاهدین را شهید و یا زخمی کردند."

با این حال ، صالح المطلگ ! به آن منطقه برو و از کسانی که در آن حادثه بودند سؤال کن. همه آن را به یاد دارند و به تو خواهند گفت که ساکت شو! این حادثه یکی از دهها حادثه ی جنایتکارانه ای است که منافقین علیه ملت عراق مرتکب شده اند . لیکن امیدی به تو که در دامن ساجده ، زن صدام ، تربیت شده ای نیست. اما من به تو می گویم که این دنیا بسیار کوتاه است و به زودی به سرای آخرت منتقل خواهی شد و در آن لحظه که ارواح پاک و مطهر شهدا نیز حضور دارند عدل الهی در حق تو و در حق گروهک جنایت کارمنافقین اجرا خواهد شد.


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29