رهايي از توهم (31)

به قلم عضو سابق سازمان مجاهدين خلق

تروري كه راهگشاي ترورهاي بعدي شد

Rahayi Az Tavahom

به هر حال صبوري براي انجام نخستين ترور كه يك خواروبار فروش در همان قائم شهر بوده است، اعزام مي شود. خودش مي گفت در اولين ترور، جرأت نمي كند به صورت قرباني اش نگاه كند و هنگام شليك گلوله به طرف او، رويش را برمي گرداند و از همين رو گلوله چانه خواروبار فروش مي خورد و او را زخمي ميكند و صبوري ناچارا گلوله دوم را به مغز وي شليك مي كند و از مغازه وي مي گريزد. (هنگام شنيدن اين تعريف او چنان منقلب شده بودم كه حالم داشت به هم مي خورد) مي گفت: كاملاً عصبي شده و روحيه اش را باخته بوده است. مي خواسته است ديگر فعاليت براي سازمان را رها كند وبه همين خاطر براي تحويل اسلحه نزد مسئولش مي رود و ابراز مي دارد كه ديگر حاضر به ترور كسي نيست. اما مسئول، وي را مي ترساند كه در حال حاضر يك آدم كشته است و هرجا كه برود امكان دستگيري اش وجود دارد. پس بهتر است كه در خانه هاي تيمي مخفي شود. به اين ترتيب دوباره عمليات ديگري براي سازمان انجام مي دهد و اين بار در اين عمليات، مستقيم و بدون هرگونه ترديد و ترسي، مغز قرباني اش كه گويا مغازه دار بي گناه ديگري بوده است را نشانه مي رود و به هدف مي زند.

ضربه كاري نيروهاي نظام به خانه هاي تيمي سازمان در قائم شهر و آمل در سال 1361، وي را آواره مي كند و بالاخره در حال گريز از مرز دستگير مي شود. او خيلي غمزده و ناراحت بود و به شدت سيگار مي كشيد، تا حدي كه من را هم براي مدتي سيگاري كرد. حالا ديگر ظاهراً به آرزوي ديرينه ام رسيده بودم و يك به اصطلاح مجاهد خلق رزمنده را در كنار خودم مي ديدم! اما مجاهد خلقي كه به لحاظ روحي و عقيدتي و شخصيتي كاملاً ويران شده به نظر مي رسيد و برخلاف شعر و شعارهاي بيرون و تبليغات سازمان و داشتن سابقه به قول آنها انقلابي، حتي از زندگي هم بريده بود و ديگر هيچ انگيزه اي حتي براي نفس كشيدن هم نداشت. (حالا متوجه مي شوم چرا اغلب اعضاي سازمان حتي در زمان شاه نيز، اگر دستگير يا كشته نمي شدند، دچار ياس و سرخوردگي عميقي مي گشتند كه آنها را تا مرز خودكشي سوق مي داد. اين همان اتفاقي بود كه حتي براي امثال بهرام آرام نيز در شرف وقوع بود و يادداشت هايي كه پس از مرگ آنها به دست آمد، نشانگر روحيه خود باختگي و يأس و وازدگي شديد آنها بوده است. شايد آن شرايط مخفي و روابط خشن و كشت و كشتارها و تصفيه هاي خونين، آنان را به اين روز مي انداخت. )

به هر حال برخلاف اين سرخوردگي ها، او همكاري اش را با دادستاني شروع كرده بود و به قول خودش اينك در عمليات خطرناكي عليه سازمان شركت كرده بود تا دق و دلش را نسبت به سازمان خالي كند. مي گفت:

«مي خواهم تا فرصت دارم يك جوري لااقل براي دلم هم كه شده جبران كنم و سوءاستفاده اي را كه سازمان از من و امثال من كرد، جواب بدهم. »

به هر صورت من زودتر از او انفرادي را ترك كردم و به اتاق هاي دربسته سالن يك آموزشگاه اوين رفتم و ديگر او را نديدم. بعدها شنيدم كه اعدام شده است.

چهره اي ديگر از مجاهدين در بند عمومي

در آخرين روزهاي انفرادي بودم كه به پيشنهاد بازجويم، براي ديدن بعضي از نيروهاي هسته مقاومت خودمان كه پس از دستگيري ها بلاتكليف مانده بودند و احساس مي كردم با توصيه و نصيحت و پند مي توانم آنها را از سازمان و تفكر سازماني جدا كنم و زمينه هاي بازگشت آنها به زندگي عادي را فراهم آورم، همراه گروه ضربت اوين عازم قرارهاي تازه اي شدم. ظاهر قضيه اين بود كه با شكل و شمايل و ظاهر يك نيروي سازمان با آنها ملاقات مي كردم. به عنوان يك عضو سازمان كه نسبت به مجاهدين خلق مسئله دار شده و حالا مي خواهد دريافت ها و تجربياتش را به نيروهاي ديگر منتقل نمايد. نكته جالب اين بود كه آنها از دستگيري من هيچ اطلاعي نداشتند و با اين كه مي دانستند برخي از اعضاي هسته دستگير شده اند، اما بر اين تصور بودند كه من در كردستان بوده ام و اينك برگشته ام تا تكليف آنها را روشن سازم. در قرارهاي متعدد با برخي از اين بچه ها كه البته يكي از افراد دادستاني به نام. . . . . هم در ظاهر يك «مجاهد خلق» همراه من حضور داشت، صحبت هاي زيادي با آنها كردم و حداقل درباره آنچه در طي اين مدت نتيجه گرفته بودم، سخن گفتم. البته كليت سازمان را نفي نمي كردم، چون هنوز به آن اعتقاد داشتم و از طرف ديگر باعث برانگيختن شك آنان مي شد. اما به اين مسئله رسيده بودم كه خط مشي رهبري كنوني سازمان نادرست و خيانت آميز است، از جمله اين كه براي هواداران و اعضايش اهميت چنداني قائل نيست و بيشتر در فكر حفظ خودش است، اگرچه به قيمت قرباني شدن بي جهت اعضا بيانجامد. همين رهيافت هاي خودم را برايشان شرح مي دادم. اغلب آنها نيز دچار معضلات و مسائل ذهني و اعتقادي شده بودند و حرف هاي من تأثير بسياري برايشان داشت. به طوري كه ديگر نيازي به دستگيري اكثر آنان نبود و چند نفري هم بعداً فقط به دادستاني احضار شدند و به آنها تذكراتي داده شد.

به هر حال در پايان اين سري قرارها احساس رضايت عجيبي داشتم؛ چرا كه پس از مدتها كار مثبتي انجام داده بودم كه لااقل به حفظ زندگي و از هم پاشيده نشدن كانون خانواده تعدادي از افرادي كه در جذبشان به سازمان نقش اساسي داشتم انجاميده بود. از جهت ديگري هم راضي بودم؛ چرا كه اين اقدامات را پس از دادگاهم انجام مي دادم كه ديگر تاثيري در رأي آن ندارد و وجدانم راحت بود كه كاسبكارانه دست به اين اعمال جبراني نزده ام.

پس از اين برنامه ها بود كه حاج داوود گفت، به زودي به بند عمومي مي روم و همان روز به اتاق 33 سالن يك زندان اوين رفتم كه اتاقي به اصطلاح دربسته بود. (1) از آن اتاق هايي كه در زمان شاه جزو بخش اداري زندان اوين محسوب مي شده است. مسئول اتاق كه به او «خادم» هم مي گفتند، ممد (محمد) ناصري از فرماندهان تيم هاي ويژه نظامي بود كه به قول خودش تواب يا نادم شده بود. اتاق يك مسئول صنفي هم داشت. روزي يك بار هوا خوري داشتيم كه حالا پس از مدت ها، نفس كشيدن در هواي آزاد برايم خيلي لطف داشت و تازه قدر هواي طبيعي و تماشاي آسمان و ديدن درخت ها و گل و سبزه را مي فهميدم.

 

پی نوشت:

 

1- اتاق هاي دربسته به اتاق هاي يك سالن اطلاق مي شد كه افرادش با اتاق هاي ديگر آن سالن مخلوط نمي شدند و به طور مجزا نگهداري مي شدند. اما اتاق هاي در باز كه در سالن هاي دو و چهار و شش زندان اوين استفاده مي شدند، اتاق هايي بودند كه افرادش با افراد ساير اتاق هاي يك سالن يا بند تركيب مي شدند.

 


مطالب پربازدید سایت

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

جدیدترین مطالب

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

سعید کریمی از مجروحان حمله تروریستی راسک و چابهار عیادت کرد

وضعیت مجروحان حمله تروریستی چابهار و راسک

محمود عباس‌زاده مشکینی عضو کمیسیون امنیت ملی

ورود کمیسیون امنیت ملی به حمله تروریستی راسک و چابهار

معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور:

عناصر تروریستی راسک و چابهار ملیت غیر ایرانی دارند

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان