«حجتالاسلام حسین ابراهیمی، عضو کمیسیون امنیت ملی اعلام کرد: در حادثه تروریستی زاهدان میتوان جریاناتی را دید که نقش منافقین در آنها وجود دارد چرا که آنها در تمام فتنهها و اقداماتی از این نوع به نامهای دیگر حضور داشتهاند.»(1)
از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي هر زمان که يکي از منافقين به هلاکت ميرسيد يا اين فرقه در يکي از عملياتهايش با شکست مواجه ميشد، سرکردگان فرقه برنامه ترور مردم بيگناه را در دستور کار قرار ميدادند. همانگونه که پيشتر و توسط دبيرکل کانون هابيليان عنوان شد، 11 هزار و 800 نفر از کساني که توسط منافقين ترور شدند را مردم عادي تشکيل ميدادند که بهانه ترور آنها شکستهاي پياپي منافقين و کوتاه شدن دستشان از قدرت در ايران بود. فجایعی که منافقین از سال 1360 به بعد انجام دادند هر کدام را می توان به عنوان یک حادثه دلخراش یاد کرد. قتل افرادی عادی همچون کارگر، بقال، خواربارفروش، لبنیاتی، سبزی فروش و... در کوچه و بازار در بعضی موارد جلوی چشمان زن و فرزندان آنها هرکدام دلخراش تر و دردناک تر از دیگری بود. هرچند در برهه های گوناگون، تاکتیک های متفاوتی توسط این گروهک اتخاذ شد ولی به طور مداوم ترور به شیوه های گوناگون در دستور کار آنها قرار داشت. ترور افراد و شخصیت ها، بمب گذاری در اماکن گوناگون،خمپاره اندازی و زدن آر. پی. جی به طرف اماکن نظامی و غیرنظامی و... از جمله اقدامات تروریستی آنهاست.
ارائه اسلام التقاطي،قدرت طلبي، عامل و مزدور بيگانه بودن و نداشتن تحليل مشخص از نگرش مردم به اين گروه از جمله مشخصههاي بارز منافقين بوده که البته تا زمان حاضر نيز ادامه دارد. مرور حادثه تروريستي زاهدان به خوبي تشابهات فراوان ميان گروهک تروريستي جندا... و منافقين را آشکار ميسازد.
دستگيري و اعدام عبدالحميد و عبدالمالک ريگي به عنوان دو تن از عوامل اصلي فتنههاي جنوب شرق کشور، باعث شد تا بقاياي اين تفکر التقاطي در تلاش براي انتقام از نيروهاي امنيتي کشور، از روي استيصال و درماندگي، به ترور مردم عادي روي آورند!
زماني که مريم رجوي به واسطه پول شويي و تلاش براي انجام عملياتهاي خرابکارانه، در فرانسه دستگير شد، تعدادي از عناصر اين فرقه در اعتراض به دستگيري همسر سرکرده منافقين،مجبور به خود سوزي شدند. زماني که برادران تروريست ريگي اعدام شدند، عمليات انفجار زاهدان، با انفجار دو تن از بقاياي گروهک تروريستي جندا... برنامه ريزي و اجرا شد.
بسياري از روشهاي مغز شويي در فرقه رجوي به گونهاي انجام ميشود که افراد اين فرقه در مورد درست بودن گفتهها و درخواستهايي که از آنهاميشود ذرهاي ترديد نميکنند. زماني که در طول روز افراد گروه، ساعتها در زير ضرب رفتارهاي فرقهاي و مغز شويي قرار ميگيرند، بي شک آماده پذيرش هر نوع القايي ميشوند، تا آنجا که خودسوزي براي آزادي مريم رجوي هم تلاش براي آزادي مردم ايران نام ميگيرد. از آن طرف، زماني که از افراد کم سواد و بي سواد در فرقه ريگي استفاده ميشود و ريگي هدف اصلي خود را دفاع ازحقوق ملي و مذهبي قوم بلوچ و اهل سنت در استان سيستان و بلوچستان اعلام کرده و از آيات قرآن و روايات اسلامي براي اثبات درستي نياتش استفاده ابزاري ميکند(درست همانند رجوي و بقاياي گروهک او) مسلماً افراد ناآگاه يا محتاج، براي رسيدن به مطلوب خيالي ترسيم شده که همان دفاع از حقوق قوم بلوچ است يا براي نيل به نيازهاي مادي خود، فرمانبردار هر جنايت و تروري ميشوند.
عبدالمالک ريگي که همانند منافقين براي ارضا عقده هاي حقارت خود به نام و بهانه مردم دست به سلاح برد و تعداد زيادي از هم وطنانمان را به خاک و خون کشيد،مدتي قبل از دستگيري، نيت خود را – سهم خواهي – همانند رجوي، آشکارا اعلام کرد با شرایطی حاضر است اسلحه را کنار بگذارد وبراي اين مسئله شروطي را مطرح کرد که کنار گذاشتن سلاح توسط او و گروهکش تنها منوط به انجام درخواستهاي او اعلام شده بود. در بيانيه ريگي در آن زمان تشابهات زيادي با درخواست هاي مسعود رجوي به عنوان سرکرده گروهک منافقين وجود داشت؛ مواردي همچون برچیدن تمامی پایگاه های نظامی سپاه پاسداران از بلوچستان و آزادی بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی نشان ميداد که ريگي خواهان نوعی خودمختاری برای منطقه سیستان و بلوچستان و عدم اعمال حاکمیت دولت بر این منطقه و توسعه و ترویج وهابیت در منطقه و در یک کلام تبدیل کردن منطقه بوچستان به یک قطب صدور مواد مخدر و ترور و وحشت در کل جهان بود و در اين موارد تشابه زيادي وجود داشت با خواسته هاي رجوي که به زعم خود خواهان انحلال سپاه پاسداران و آزادي زندانيان سياسي و اعطاي اختيار به فرقه اش بوده و هست. البته پيوندميان فرقه رجوي و جندا... سابقه ديرينه دارد و به گذشته باز ميگردد، چنانکه پس از حضور ارتش عراق در اشرف، گروهک جندا... با صدور اعلاميه اي نسبت به اين مسئله واکنش نشان داد و از ارتش و پليس عراق خواسته بود به حقوق انساني ساكنان اشرف احترام بگذارد و از اقدامات ضد بشري و ضد انساني خودداري کند و جالب اينکه عبدالمالك ريگي در پايان اين بيانيه با ابراز همدردي با همتايان تروريست خود ضمن تسليت اين حادثه از ايزدمنان براي آنان مغفرت و رحمت آرزو كرده است! پيشتر از اين نيز سرکرده ريگي در گفتگو با يکي از شبکه هاي سلطنت طلب با اعلام گسترش همکاري با منافقين اعلام کرده بود سازمان تروريستي منافقين بعضي همكاري هاي اطلاعاتي را با ما داشته است، اطلاعاتي درباره ي فعاليت هايي كه رژيم در اين مناطق داشته است و بعضي فعاليت هايي كه سپاه قدس داشته را به صورت ايميل و پيام براي ما ارسال مي كنند.
بي شک در تمام حوادث تروريستي که گروهک جندا... انجام دهنده آن است،به نوعي ميتوان رد پاي منافقين را يافت؛ يعني در اين عملياتها يا حمايت اطلاعاتي منافقين وجود دارد، يا الگو پذيري از رفتارها و شيوههاي آنها و يا همراهي مالي و فکري آنها و بديهي است که در کنار ماهيت تماماً تروريستي رفتارهاي جندا...، نبايد از پشتيبانيهاي معنوي و فکري منافقين نيز غافل شد و پز کنار گذاشتن اعمال تروريستي توسط منافقين – که مريم رجوي آخرين آن را مربوط به قرن گذشته اعلام ميکند – نيز فريب و پوششي است تا منافقين از ورود مستقيم به عملياتهاي تروريستي بپرهيزد و بيش از آنکه خود مجري طرح باشد، مهندس ناظر و خط دهنده جنايتها و عملياتهاي تروريستي ديگر گروهها باشد و خط و خطوط راه تروريسم را براي ديگر گروهها مشخص کند.
==============
1 - روزنامه ايران.