سه سال پیش که داعش موصل را یک شبه اشغال کرد و هوس اشغال بغداد را داشت شاید کسی فکر نمیکرد عراقیها بتوانند با بازسازی قوای نظامی خود و شاید بهتر بگوییم تحول در استراتژی دفاعیشان، موصل را فتح کنند.
اما چه اتفاقی افتاد؟
سه عامل مهم و اصلی را باید دلیل این فتحالفتوح دانست.
اول آنکه عراقیها و ایرانیها به هم اعتماد کردند؛ در حالی که غربیها در زبان با داعش مخالفت و در عمل به قدرت گرفتنش کمک میکردند.
در چنین شرایطی یعنی نزدیکشدن داعش به بغداد ایرانیها برای کمک به همسایهشان اما و اگر نکردند و به یاریشان شتافتند و به همین دلیل قاسم سلیمانی برای جوانان عراقی یک قهرمان است.
ایران فقط یک مستشار نظامی در پشت میدان نبرد نبود بلکه عالیترین فرماندهاش یعنی سردار سلیمانی در خط مقدم حاضر میشد و روحیه رزمندگان جبهه مقاومت را تقویت میکرد.
دلیل دیگر اعتماد عراقیها به ایران را در کنار دو رویی غربیها در خیانت کشورهای عرب منطقه نیز میتوان پیدا کرد، خصوصا آن دسته کشورهای عربی منطقه که از اشغال موصل توسط داعش نمیتوانستند خوشحالی خود را پنهان کنند.
عراق در میان همسایگان خود نیز وضعیت مناسبی نداشت؛ سوریه که خود به بلای داعش گرفتار بود، عربستان و ترکیه که پشتیبانی از تکفیریها میکردند و فقط ایران بود که هم توان یاری داشت و هم در یاریاش صادق بود.
نکتهی قابل تامل اینکه ملت ایران و عراق مشترکات زیادی در اهداف و آرمانها دارند و از جمله ظلمهای بزرگ صدام ایجاد گسست بین این دو ملت با ایجاد جنگ ۸ ساله بود. و معجزۀ سیدالشهداست که این دو ملت امروز در کنار هم قرار دارند و بسیاری از شادیها و غمهایشان یکی شده است و در راهپیمایی عظیم اربعین عراقیها میزبان هزاران هزار ایرانی هستند.
دوم آنکه شرایط عراق پس از صدام و نابسامانیهای اشغال توسط آمریکا و تحرکات بعثیها اجازه نمیداد دولت مرکزی و ارتش عراق قدرت لازم را به سرعت کسب کند؛ در چنین شرایطی ایجاد داعش و آغاز وحشیگری آنها میتوانست عراق را به سمت فروپاشی و چند تکه شدن پیش ببرد.
این اتفاق برای ایران هم با حمله صدام پیش آمد. ارتش بعد از سقوط رژیم پهلوی هنوز نتوانسته بود خود را بازسازی کامل کند و دولت مرکزی بر کل کشور تمرکز لازم را نداشت و خیانت بعضی عناصر نیز در تشدید بحران در جنگ و سقوط شهرهایی مثل خرمشهر موثر بود؛ دقیقا مانند آن چیزی که در موصل اتفاق افتاد. ورق جنگ ایران با رژیم بعث عراق دقیقا از نقطهای برگشت که عناصر خائنی چون بنیصدر از دولت حذف شدند و مهمتر و اصلیتر بها دادن به توان مردم و بسیج مردمی بود.
لذاست که الگوبرداری درست عراقیها از بسیج ایران و ایجاد حشدالشعبی را باید نقطه عطف مهمی در جنگ با داعش دانست و اینکه شروع فتحها و آزادسازی مناطق اشغالی از زمانی شروع شد که حشدالشعبی بصورت جدی وارد میدان نبرد شد.
نکتهی سوم در حقیقت موتور محرک حشدالشعبی بود و آن فتوای مرجعیت عراق آیت الله سیستانی است. نیروی مردمی یک بار برای دفاع از وطن به میدان میآید و یکبار برای دفاع از وطن، فتوای شرعی مرجع دینی خود را به همراه دارد. در چنین زمانی است که با پوست و گوشت و روح خود به میدان میآید. جوان شیعی عراق بر خلاف تلاش دشمنان خصوصا تکفیریها برای تقابل با اهل سنت؛ لباس رزم میپوشد تا با خون خود مناطق سنینشین را از شر جنایتهای دهشتناک داعش رهایی بخشد و این عملیات ممکن نبود جز با فتوای مرجعیت.
لذا حالا که چند روزی است از فتح موصل میگذرد، هم ایرانیها و هم عراقیها باید قدردان گنجهایی باشند که در این سه سال در ازای رنج جنگ با داعش به دست آوردهاند و بدانند دشمنان خبیثی دارند که تاب تحمل این اتحاد و پیروزی را برای دو ملت ندارند.
جوان مومن رزمنده عراقی در مقابله با تروریسم تکفیری تجربهای ارزشمند پیدا کرده است و باید تا آخر در صحنه بماند تا دشمنان ملت عراق فرصت فتنهگری دوبارهای نکند.
امروز در جنگ با داعش خون جوان ایرانی و عراقی در کنار جوان افغانی، لبنانی، سوری به هم آمیخته شد و این اتحاد و همبستگی ثروتی است که پدران و مادران طفل نامشروع داعش را خوش نیامده است!