دوگانگی و نفاق جبری در رفتار منافقین

وقتي تمام درهای حقيقت بسته باشد ، راه پس و پيش هم نمانده باشد ، تمام معادلات تبليغاتي ذهني هم به هم ريخته باشد و مجبور باشي پاسخ پرسشهای زيادی را بدهي و برای اين پاسخگويي مجبور باشي فشارهای زيادی را تحمل کني و تازه به باورت هم رسيده باشد که حق و حقيقت در طول و عرض انديشه و جايگاهت موج مي زند آنگاه مجبوری برخلاف درونيات تثبيت شده خود به ديگراني که دنباله رو انديشه نامتجانس تو هستند وعده و وعيد بدهي ، حقيقت را وارونه جلوه دهي ، آينده ای را که نمي داني چگونه است شيرين و زيبا ترسيم کني و عدالت را از منظر خود تفسير و تشريح کني و برای قوت اين تفسير از يافته های ذهني مضمحل نيز بهره ببری . حقيقت اين است که جبريت حاکم بر انديشه های هژمونيک و ايدئولوژی توتاليتر سازمان مجاهدين بگونه ای تنظيم شده که هميشه راه فرار از پاسخگوئي و شکست را - بدون توجيه چرايي و نادرستي فعل انجام يافته و صرفا منفي بافي های سازماني – مهيا و آماده نمايد . سازمان چه در واکنش های به اصطلاح پيروزمندانه خود و چه در عکس العملهای مظلوم نمايانه خود از اين حربه بارها و بارها استفاده نموده است ، البته سازمان از کاربرد واژه شکست در خصوص سياستهای مضحک خود موکداً خودداری مي کند و به جای قول شکست 2 راهبرد را پيش رو قرار مي دهد :

Mersad

در صورت اول همانند عمليات فروغ جاويدان ، شکست مفتضحانه نيروهای سازمان با خطابه ای آتشين از سوی رهبری سازمان – مسعود رجوی – معکوس جلوه داده مي شود و در تفسير و تحليل طولاني مدت مساله ، جای شکست با پيروزی معاوضه مي شود " هر کدام از شما به اندازه 20 نفر جنگيديد و شجاعت بسيار از خود نشان داديد." بر طبق اين وازگونه گویی ها نيروهای سازمان در کوتاه مدت به اين باور رسيدند که پيروز جنگ بوده اند و تا مدتي شارژ بودند .

در صورت دوم قضيه شکست با مظلوم نمايي تفسير و توجيه مي شود که در يک نمونه مي توان به واکنش اخير مريم رجوی در خصوص حکم شورای وزيران اروپا استفاده نمود : " بگذاريد خطاب به کساني که در ادامه همان مراودات ، امروز در پي حفظ اين برچسب بر عليه سازمان مجاهدين هستند بگويم که اين برچسب عواقب وخيمي برای جان انسانها دارد!؟هم اکنون رژيم ملايان با کمک عواملش در دولت عراق با دستاويز تروريستي ، به توطئه برای اخراج و کشتار اعضای مجاهدين که هم اکنون در شهر اشرف در عراق مستقر هستند دست زده است ."

ملاحظه مي شود که هيچگاه در سياستها و تفاسير گذشته ، حال و البته آينده سازمان شکست جايي ندارد و مسلم است که مشت نمونه خروار است . البته در هنگام شکست ، اعضای شورای ملي مقاومت از مريم گرفته تا جزءترين و بی اهميت ترين نفرات وظيفه خود می دانند طومار سازمانهای بين المللی را به هم بيچيند و مريم را در ايفاء ژست شجاع که البته با مصلحت سنجی هم ميانه ای ندارد . ياری کنند. در بعد مظلوم نمائی سازمان معمولا به دنبال دليل و ايجاد علتهای محکمه پسند نمی رود و از مواردی استفاده می کند که محرک افکار عمومی و احساسات انسانی می باشد . در قضيه ادعای پناهندگی سازمان در عراق ، قلم فرسايان سازمان بجای بيان ادله قانونی صرفا آمار کذائی 5 ميليون و 200 هزار امضا شهروندان عراقی يا موارد مشابه را دليل اصلی حقانيت خود عنوان می کنند « هر چند که در اثبات ادعای خود کنوانسيونهای ژنو را نيز مورد استناد قرار می دهند اما از تفسير جزئيات آن و تقابل آن با قانون اساسی عراق و خواست دولت و ملت عراق ابا دارند.» در تداوم اين سياست ، سازمان بعد از هر شکست به دنبال توجيه تراشی و اثبات رابطه ميان حضور حکومت ايران در شکست خود می رود . رای اخير شورای وزيران در تداوم توقیف دارائی های سازمان ، رای دولت عراق مبنی بر تسريع در اخراج سازمان از عراق و اعلام حمايت بسياری از روزنامه های عراقي از اين رای همه و همه با تفسير « همکاری با ملايان» و معامله ميان طرفداران بي عدالتي و حکومت ملايان تفسير مي شود ، طبيعي است که وقتي صحبت بر سر معامله کردن شود سازمان با شگرد خاص از بي يارو ياوری خود در عرصه بين المللي شکوه خواهد کرد و نقاب مظلوم نمايي بر چهره خواهد زد ،اما با بي رنگ شدن اين نقاب ، سازمان در موضعي جديدتر که احتملا مدتها بر روی آن مانور خواهد داد ، از حربه سپر انساني استفاده نموده است تا به اهداف نزديک تر شود که بازهم مي توان به صحبتهای مريم رجوی رجوع کرد : «... هم اکنون رژيم ملايان با کمک عواملش در دولت عراق با دستاويز تروريستي ، به توطئه برای اخراج و کشتار { ؟! } اعضا مجاهدين که هم اکنون در شهر اشرف در عراق مستقر هستند دست زده است . آری بهای اين ليست جان انسانهاست ...» البته استفاده از سپر انساني برای دستيابي به خواسته ها به عنوان ملودرام ترين بخش سياست مظلوم نمائي سازمان شناخته مي شود که در سال 2003 نيز در فازی متفاوت اجرا شده است ، قصه خودسوزی اجباری اعضاء سازمان به هنگام دستگيری مريم رجوی تا هميشه در خاطره ها خواهد ماند ، خودسوزیي که توسط انسانهای فاقد اختيار و تحريک شده بوسيله التصاق روانشناسانه صورت گرفت . البته امروز و در شرايطي که سازمان نا اميدانه برای خروج از ليست تروريستي و جلوگیری از اخراج از عراق دست و پا مي زند احتمال شروع فصل خودسوزی ها بیش از پیش می رود ، ضمن اينکه سازمان بيشتر به جلب توجه و تبليغات رسانه ای در اين خصوص اهميت مي دهد . از بحث شکست و فرار از شکست که بگذريم ، سازمان در نقطه مقابل در موارد عديده ای دست به مصادره مطلوب زده و از رخدادها و جريانات مختلف به نفع خود بهره برداری کرده است و در اين رابطه از مواردی همچون : « حقانيت مجاهدين » ، « انزوای ملايان » و« عدالت جهاني » نام مي برد .

الف . حقانيت مجاهدين :در اين مورد و موارد مشابه همواره بر ميراث به حق و حقانيت موروثي مجاهدين تاکيد مي شود و اينکه صبر ، تحمل و استقامت مجاهدين رمز ماندگاری و نيل به پيروزی آنها بوده است البته اين بند معمولا به گونه ای تنظيم مي شود که سرفصل اتصال و ارتباط به بند بعدی باشد.

ب. عدالت جهاني : واکنش سازمان در قضايا و مواردی که توان بهره برداری حداکثری از آن وجود داشته باشد ، بگونه ای ارائه و بيان مي شود که در پي اثبات حقانيت سازمان در قضيه يا امری خاص ، همنوايي جامعه جهاني با اين عقيده يا اين پيروزی ، يکسان و در يک راستا مي باشد . شايد در اين خصوص بتوان به قطعنامه 1737 اشاره کرد ، جايي که سازمان سعي در القاء اين دروغ بزرگ دارد که به تنهايي و با افشاگريهای خود ، جامعه جهاني را عليه ايران تحريک نموده و تصويب قطعنامه 1737 حاصل تلاشهای اين سازمان بوده است و البته بعد از اين نکته سعي در يکسان نشان دادن مواضع جامعه جهاني و سازمان داشته و دارد .

ج. انزوای ایران : سازمان هنگامي که در باد غرور پيروزيهای خودساخته غرق است و جامعه جهاني را بر طبق تفاسير سازماني با خود همراه و همگام مي بيند ، بر طبل انزوای حکومت ايران مي کوبد و از انزوا و محدوديت «رژيم » سخن مي گويد . اعلاميه های گروههای تطميع شده عراقي ، بيانيه ها و سخنان افراد وابسته ای همچون «الدليمي » و مطالب روزنامه های وابسته به سازمان و نيز اظهار نظر افرادی همچون پائولوکازاکا ، برای سازمان درحکم «اجماع جهاني بر ضد محکوميت ایران» تلقي مي شود .

سازمان همانگونه که ذکر شد به گونه ای مضحک سعي در نقش آفريني به چند صورت دارد . وزنه ای قابل تامل در معادلات سياسي آينده ايران ، آلترناتيو جايگزين حکومت ايران ، همنوايي جامعه جهاني با انديشه های سازمان و ... البته هنگامي که سازمان بواسطه سياستهای جهاني در انزوا قرار گيرد طبق گفتار گذشته اين معادله معکوس مي شود .


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31