در حاشیه ی دیدار با جداشدگان از فرقه ی رجوی

چندی پیش به دعوت کانون هابیلیان، عده ای از سران عشایر جنوب عراق به مشهد آمدند تا بیشتر با زمینه های نفاق در فرقه ی رجوی آشنا شوند . آنچه برای آنها اهمیت ویژه ای داشت دیدار با جداشدگان از گروهک رجوی بود. آنها اصرار داشتند که باید با تعدادی از جدا شدگان دیدار داشته باشیم و بدانیم تا چه حد در ایران شکنجه شده اند و اوضاع روحی و روانی آنها در حال حاضر چگونه است !؟ با تلاش دبیر کل کانون هابیلیان، نشستی ترتیب یافت تا در فضایی آرام وبه دور از جنجال های دیکته شده فرقه ی رجوی، دو گروه بتوانند به بحث و تبادل نظر در رابطه با گذشته و حال بپردازند . خاطرات تلخ آن دوران زیاد بود و جدا شدگان بارها و بارها در هنگام بیان آنچه که بر آنها گذشته بود منقلب و مکدر شدند ، به گونه ای که سکوت، برای دقایقی مراسم را فرا می گرفت تا آرامش روحی مجددا به روان خسته ی جداشگان بازگردد . حرف های آنها شنیدنی و در عین حال تلخ و در ظاهر دور از باور بود، به ویژه که هیات عراقی از اشرف نیز بازدید کرده و نفاق منافقان را حتی در پذیرایی از میهمانان نیز دیده بودند . برایشان سخت بود بپذیرند آنچه در اشرف دیده اند کمدی تلخی بوده از یک تراژدی تلخ تر که رجوی آن را" مبارزه برای آزادی " نام نهاده است . آنها در ابتدا گمان می کردند تمام آنچه که گفته می شود صحنه سازی است و ما نیز همانند سران فرقه که افرادی اجاره ای را با دادن پول و ماشین و وعده و وعید به اشرف می آورند چنین کرده ایم ، مساله ای که در انتهای دیدار، خودشان به آن اعتراف کردند و البته نیز پوزش خواستند . از یکی از آنها در مورد لیست 5 میلیون و 200 هزار امضا که سازمان ادعا می کند از مردم عراق جمع آوری کرده است سوال کردیم ؛ خنده ی تلخی کرد و گفت " برای این لیست نیز به ما دروغ گفتند . ما خودمان از آن لیست سوال کردیم و آنها آن را امضا ی تک تک مردم عراق عنوان کردند اما وقتی تحقیق کردیم فهمیدیم که در بین مردم بسیاری از شهرها و روستاها راه افتاده اند و با دادن پول و غذا به انسان های گرسنه از آنها امضا گرفته اند ، بدون آنکه آنها بدانند برای چه امضا می دهند و تازه در ترفندی دیگرافرادی که سران قبایل و عشایر عنوان می شدند و در حقیقت هیچ پیشینه ای در این زمینه نداشتند را به اشرف آورده و با دادن پول های هنگفت به آنها، امضایشان را به عنوان امضاء صدها هزار نفر ثبت می کردند . " ... و خیلی عجیب و در عین حال درد آور بود وقتی از این حقیقت تلخ آگاه شدیم زیرا آنها مثل همیشه به نیروهای خود نیز دروغ گفته بودند و حتی بنای یادبود دروغ تاریخی خود را نیز ساخته اند .

Didar Ba Goda5

جالب بود ، وقتی یکی از سران عشایر از غلامرضا یوسفی پرسید : " حالا که آمدی به چه چیزی رسیده ای ؟ " یوسفی گفت : " آنچه در طول سا لیان سال سازمان برای تلاش هایم نداد امروز و در عرض سه چهار سال با تلاش و کار خودم به دست آورده ام و از آن مهمتر اینکه در کشوری غریب نیستم و نمی خواهم برای تداوم بودنم در عراق به هر دری بزنم . یادم نمی رود که قرار بود رجوی ما را به ایران بیاورد و هنگام عملیات مروارید به ما می گفت ما در اینجا میهمان هستیم و می خواهیم به ایران برویم. اما حال برای ماندن در عراق دست به دامان هر کسی می شوند ."

وقتی فیلم هایی که شبکه های تلویزیونی مطرح دنیا از این فرقه ساخته بودند را نشانشان دادیم حیرت زده شدند و آنجا بود که عشایر عراقی فهمیدند حقیقت، واقعا چیز دیگری است . پرسش ها زیاد بود و هرچه پیش می رفتیم آنها بیشتر به صداقت جداشدگان در بیان آنچه صورت گرفته بود پی می بردند . ابونزار که مسوول این گروه و چند باری هم به اشرف رفته بود وقتی تصاویر خیانت رجوی و گفتگوی وی با صدام را برای دریافت پول می دید و وقتی تفاسیر شبکه های تلویزیونی معتبر دنیا را در مورد این فرقه مشاهده می کردبسیاربهت زده شده بود . نتیجه کار رضایت بخش بود و آنها قول دادند بیش از پیش برای آرامش عراق و مردم تلاش کنند و چهره ی واقعی سازمان تروریستی منافقین را، بیشتر از قبل، رسوا کنند .


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31