خاطرات مادر شهید علی هنرور

علي هنرور حسن آباد در 27 ماه مبارک رمضان سال 1340 هجری شمسي به دنيا آمد ، به خاطر همين اسمش را علي گذاشتيم .موقع تولدش چون آن زمان امکانات نبود و در خانه به دنيا آمد همه مي گفتند زنده ماندنش معجزه است و شايد خواست خدا بود که علی زنده بماند تا در راه خدمت به اسلام جان خود را از دست بدهد .در 7 سالگی به مکتب رفت تا قرآن خواندن را ياد بگيرد بعد از آن به مدرسه رفت و تا سوم راهنمائی درس خواند .

 

 

Madar Honarvar

پدر علی در زمان حکومت رضا شاه اشعار ضد حکومتي مي سرود و آن ها را پنهاني در دفترچه اش يادداشت مي کرد تا در فرصت مناسب برای مردم بخواند و علی هم از را ه همين اعتقادات از عملکرد رژيم ستم شاهي آشنا و از آنها متنفر شد. علي در مدرسه شاگرد زرنگي بود و هميشه مورد تشويق معلمان قرار مي گرفت و به جهت حسن اخلاق دوستان فراواني داشت .او تکواندوکار بود و تا قبل از سربازی به اين ورزش مي پرداخت . در ماههای مبارک رمضان و خصوصا شب های قدر تا سحر بيدار مي ماند و ديگران را هم به عبادت در اين شب ها دعوت مي کرد .

او هميشه متبسم بود و با شروع انقلاب اسلامي با اين که جواني 17،18 ساله بيشتر نبود در تمام راهپيمائي ها شرکت مي کرد ، و با رژيم پهلوی مبارزه کرد.در سال 1359 تصميم گرفت به خدمت سربازی برود . و به کردستان اعزام شد .دوستانش تعریف می کنند در آخرين روزهای خدمت بود که می خواست به مرخصی برود که فرماندهان گفتند چه کسی حاضر است برای 2 ماه به مريوان برود که علی اعلام آمادگی می کند دوستانش به او می گویند علی مگه نمی خوای به خانه بروی می گوید نه اشکال ندارد اگر برگشتم بعداً به خانه می روم .علی راننده ژاندامری بود . در ماشين با چند نفر ديگر در جاده های کوهستانی در حال رفتن بودند که در يک در گيری با منافقين تمام سرنشينان به شهادت می رسند .

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31