خاطرات حاج احمد قدیریان(2)

 

Nafegh 1

از عملكرد ظاهر تا فعاليت پنهان گروه هاي مخالف و ضد نظام

درگيري هاي منافقين در سالگرد فوت حضرت آيت الله طالقاني و سالگرد 17 شهريور 59 و سخنراني بني صدر و هماهنگي با كليه گروهك ها و جبهه ملي و نهضت آزادي ، فصل جديدي در ضديت با حاكميت خط امام را رقم زد .

كليه گروه ها مثل جبهه ملي و نهضت آزادي مخصوصاً منافقين با استفاده از اين فرصت افراد خود را كاملاً توجيه و تهييج كردند و در مانوري كه در ورزشگاه امجديه سابق (شهيد شيرودي) به نمايش گذاشتند با اشاره به گفته هاي بني صدر حكومت را چماقدار و هرج و مرج طلب معرفي كرده ، سعي در نفوذ بين صفوف به هم فشرده مردم مي نمايند .

در اين ماجراها بني صدر آتش بيار معركه بود و خود را به عنوان رهبر اپوزيسيون معرفي كرد . قابل توجه است اگر مسائل 14/12/59 را به دقت بررسي نماييم خواهيم ديد كه يك توطئه بزرگ در كار بوده است . از مطالب روزنامه انقلاب اسلامي مورخه 18/12/59 كاملاً مشخص است كه چگونه دستگاه قضايي كشور را زير سؤال برده ، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و كميته انقلاب اسلامي وقت توهين مي نمايد و نقش آنها را نزد مردم كمرنگ جلوه داده قصد بر هم زدن نهادهاي نظامي را دارد .

در اين مرحله با توجه به موقعيت بني صدر در بين مردم و جو سازي توسط روزنامه انقلاب اسلامي سعي دارند كه پاي مردم را وسط بكشانند ، لذا به ورود مردم در درگيري ها اشاره مي كند تا بلكه روزي بتواند ملت يكپارچه را رودرروي هم قرار دهد و گروه هاي معاند بتواند از آب گل آلود ماهي بگيرند و بهره برداري لازم را بنمايند ، در اينجاست كه همه گروهك ها نيروهاي خود را به نمايش گذاشته در راهپيمايي ها و ميتينگ هاي خياباني به دست اندر كاران جمهوري اسلامي دندان خشم نشان مي دهند .

صبوري و تحمل امت اسلامي و دست اندركاراني مثل شهيد دكتر بهشتي و ساير يارانشان پس از مشاهده اينگونه اعمال به پايان رسيد و بني صدر مطرود جامعه و امت مسلمان گشته ، محور كاملي براي طيف وسيع مخالفين مي شود .

در اينجا طبق قرار قبلي حفظ جان بني صدر به عهده منافقين قرار مي گيرد ، شعارهايي كه در آن روزها داده مي شد خبر از عمق قضيه و توطئه براندازي حكومت دارد و خوب است كه برخي از آن شعارها از نظر بگذرد تا مسئله بهتر روشن گردد :

" بني صدر ، بني صدر اذن جهادم بده " ، " چوب و چماق و شكنجه ديگر اثر ندارد " ، " ما پيرو قرآنيم ما حزب نمي خواهيم " ، " حكومت اسلامي از انحصار حزبي آزاد بايد گردد " ، " روح مني بني صدر ، بت شكني بني صدر " ، " مصدق ، مصدق راهت ادامه دارد " ، " بگو مرگ بر حزب " ، " بگو مرگ بر حزب حاكم " ، " شب تاريك ملت روز گردد ، بني صدر عاقبت پيروز گردد " .

در اينجا لازم است دقت شود كه شعارها و مسائل مطروحه حاكي از يك اتحاد نامقدس بين همه گروهك ها مي باشد به خيال اين كه نظام مقدس جمهوري در مخمصه قرار گرفته و ديگر قادر به حركت نيست و همه فشارها روي حزب جمهوري اسلامي و دبير كل حزب جمهوري اسلامي و ساير اعضاي آن حزب است ، در همه اذهان مردم طوري مطرح شده بود كه حزب جمهوري اسلامي مانع حركت است و بايد از بين برود .

لذا چند روز بعد از اين حركات و اقدامات روزنامه و نشريات گروهك ها ، شهيد مظلوم دكتر بهشتي نامه اي به محضر امام راحل نوشت ، متن نامه حضرت آيت الله دكتر بهشتي (ره) به حضرت امام در تاريخ 22/12/59 در خصوص تنگ كردن حلقه محاصره توسط گروه هاي مختلف به سركردگي بني صدر ملعون بود . امام بزرگوار در پيام تبريك نوروزي سال 60 مسائل را مطرح فرمودند و در ذكر اين مسائل فرمودند كه سال ، سال قانون است بايد قانون را محترم بشماريد .

چون حركت گروهك ها بر خلاف قانون اساسي بود و نظرشان به هم زدن اساس حكومت بود ، همه گروهك ها متوجه شدند كه ديگر امكان هيچ حركتي با توجه به فرمايشات امام بزرگوار نيست . در روزنامه هاي گروهك ها در فروردين و ارديبهشت ماه 60 عين اين جمله ها نوشته شده بود كه بايد دست اين حزب جمهوري اسلامي حاكم و عوامل و ايادي آن را از سر اين مردم و مملكت كوتاه نمود و به نشريات حزب جمهوري اسلامي كه مردم را دعوت به صبر و صبوري و تحمل در مقابل ايادي بيگانگان مي نمود ، اهانت مي كردند .

يكي از اين گروه ها در نشريه خود در تاريخ 26/2/60 مي نويسد : " افراد آگاه و انقلابي ميهن ما در سايه وحدت و تشكل همه گروه ها ، صحنه هاي پرشورتر از روز 14/12/59 خواهند آفريد و چماقداران حزب جمهوري را به همان زباله دان كه چماقداران شاه را فرستادند خواهد فرستاد . "

مسائل به قدري حاد و به صورت وسيع مطرح بود كه اكثريت قريب به اتفاق مردم منتظر بودند كه امام بزرگوار عكس العمل نشان بدهد . از طرفي نامه پرشور حضرت آيت الله دكتر بهشتي به نظر امام رسيده بود ، امام عزيز مدتي سكوت مي كند و بعد مسئولين را فرا مي خواند و تصميم آخر را مي گيرد كه بايستي آنها را از ميدان سياست بيرون كنند .

اين حركت امام بسيار ارزنده بود ، چون چهره دشمن براي مردم شناخته شده نبود و ملت تازه متوجه قضيه شده بودند . در اين زمان لازم بود كه چهره كريه آنها براي مردم توسط امام بازگو شود و بالاخره بعد از چند ماه صبر امام ، قضيه در تاريخ 25/3/60 براي ملت ايران روشن شد .

طي اين مدت آموزش هاي خياباني و ميتينگ هاي دسته جمعي و پخش اعلاميه براي براندازي حكومت جمهوري اسلامي مطرح شد . در ارديبهشت ماه 60 ميتينگي برگزار گرديد و كليه مخالفين نظام ، گروهك ها ، منافقين ، جبهه ملي ، نهضت آزادي ، حزب رنجبران ، دفتر هماهنگي رياست جمهوري و ساواكي ها و ضد انقلابيون از آن پشتيباني كردند و شعار رفراندوم سر دادند و چون مواجه بودند با برخورد امام در خصوص قانونمند شدن نظام در سال 60 ، اظهار مي دارند كه بايد رفراندوم كنيم كه يا حزب جمهوري اسلامي باشد يا حاكميت .

به هر حال 15 خرداد ماه 60 فرا مي رسد و امت اسلامي جواب رفراندومي را كه آنها گفته بودند مي دهند ، مردم يك صدا فرياد مي زدند ما راه امام را مي خواهيم و هر كسي را كه به جز راه امام برود به زباله دان تاريخ مي فرستيم .

بعد از اين راهپيمايي ميليوني امت حزب الله ، همه گروهك ها در مقابله با حركت امام ، راهپيمايي 25 ، 27 و 30 خرداد 60 را اجرا نمودند ، در حالي كه اعلاميه سياسي و نظامي منافقين عليه نظام بود ، امام بزرگوار خطاب به مردم و ملت فرمودند : " اين جبهه ملي مرتد را سر جاي خود بنشانيد ."

همه توطئه ها بعد از 30 خرداد 60 شروع شد و برنامه هاي آنها يكي پس از ديگري به اجرا در آمد و سه ماه بيشتر طول نكشيد كه سران همه گروهك ها پا به فرار گذاشته ، عمليات پنهاني خود را شروع كردند كه تعدادي از آنها در همين زمان دستگير شدند .

لازم است اشاره كوتاهي هم به حركت سازمان منافقين در خصوص رخنه به بيت حضرت آيت الله طالقاني (ره) بكنم كه بالاخره طرد آنها را سوي ايشان ، اثر بسيار مثبتي در نظام مقدس جمهوري اسلامي داشت و براي سازمان منافقين ضربه مهلكي بود .

آنها توانسته بودند در لواي رياست جمهوري به مقاصد خودشان برسند . غير از امام راحل شاخصين رده كشور از جمله : شهيد مظلوم دكتر بهشتي ، حضرت آيت الله خامنه اي (شهيد زنده تاريخ) ، حضرت آيت الله هاشمي رفسنجاني ، حضرت آيت الله قدوسي (شهيد مظلوم تاريخ) و رئيس جمهور شهيد رجايي و نخست وزير شهيد باهنر ، كساني بودند كه مورد نظر منافقين و ساير گروهك ها بودند .

اگر در كشوري و در هر جاي دنيا چنين فجايعي پيش مي آمد ، آن كشور و آن حكومت ساقط مي شد . ولي خداوند بزرگ ، امام را در آن زمان بحراني براي ما نگه داشت و حضرت آيت الله العظمي خامنه اي اين فرزند برومند امام و يار زحمت كش نظام مقدس جمهوري اسلامي را اينگونه نگه داشت. حضرت آيت الله هاشمي رفسنجاني را خداوند براي ما نگه داشت ، ولي متأسفانه شهيد مظلوم دكتر بهشتي ، آيت الله قدوسي ، رجايي و باهنر از ميان ما رفتند.

هنگامي كه در اواخر سال 56 موج انقلاب به حركت در آمد همه سازمان ها (فدايي ،گروه هاي چپ ، مجاهدين ماركسيسم ، گروه هاي اسلامي ) به ويژه پس از آزادي بيشتر زندانيان سياسي در نيمه دوم سال 56 آن نيروي كافي را داشتند تا هنگام به لرزه افتادن پايه هاي رژيم پهلوي وارد عمل شوند .

سرانجام هم در 22 بهمن 57 آخرين تيرهاي خلاص را به جسد نيمه جان رژيم شليك كردند ، اما ميزان تأثير نقش آنها به هيچ وجه يكسان نبود . نيروهاي مؤثر در پيدايش انقلاب كوشش نمودند تا بيشترين تأثير را بر روند آينده اداري كشور بگذارند و اين روند را بر اساس اهداف و ارزش هاي خود شكل دهند .

در زمينه روند مخالفت سازمان مجاهدين با اهداف نظام اسلامي بايد گفت كه پس از فرو پاشي دشمن اصلي ، رژيم شاه ، در ابتدا با رهبري انقلاب كه توانسته بودند بيشترين حمايت مردمي را به دست آورند و مورد پذيرش عامه مردم بودند ، همراه و بعد به تدريج به مقابله و معارضه با ايشان پرداختند .

آنان آيت الله طالقاني ، يار نزديك امام را به منظور مخالفت با رهبر انقلاب به مدت 48 ساعت از نظرها دور ساختند . مرحوم حاج احمد آقا خميني تلاشي فراواني براي پيدا كردن آيت الله طالقاني نمود و پيام امام را به ايشان رسانيد .

ايشان بعد از اين كه به حقيقت موضوع پي برد خدمت امام رفت و در مقابل منافقين موضع گيري نمود . بعدها موسي خياباني در يك نشستي اعلام كرده بود كه : " طالقاني هم بالاخره يك آخوند است ، ديگر كاري نمي شود كرد و نمي توانيم به او دل ببنديم ."

اقدامات سازمان مجاهدين خلق عليه نظام اسلام ايران

1) ماجراي راهپيمايي روز سوم اسفند 1359

پس از پيروزي انقلاب در ملاقات اعضاي اصلي گروه مجاهدين با حضرت امام ، ايشان سفارش هايي را به اين گروه مي نمايند : " مسائل تغيير ايدئولوژي را با من در ميان گذاشتند من به آنها گفتم : اينها جوان هستند ، اول كار است ، شما توبه كنيد و خدا توبه شما را قبول مي كند و خدا كمك تان مي كند ، برويد و خودتان را اصلاح كنيد ."

پس از پايان جلسه تصميم گرفته شد كه امام را در مقابل يك عمل انجام شده قرار دهند . راهپيمايي بزرگي را اعلام نمايند كه آخرين مسير آن منزل امام بود . با توجه به اين كه دادستاني در سيستم اينها نفوذ داشت ، خبر به حضرت امام رسيد و امام بيانيه اي به اين شرح اعلام داشت :

" اخيراً ديده شده گروهي با اسامي مختلف و فريبنده با پخش اعلاميه هايي با شعارهاي فريبنده و آزاديخواهانه و برابرطلبانه كه جزئي از اصول اعتقادي اسلام است و محتواي اساسي برنامه هاي دولت و جمهوري اسلامي را تشكيل خواهد داد ، به تفرقه گرايي و تشكيل اجتماعات و برگزاري راهپيمايي اقدام كردند . دعوت براي راهپيمايي روز پنج شنبه سوم اسفند ماه توسط سازمان مجاهدين خلق از آن جمله است و مقصد راهپيمايي را منزل اينجانب ذكر كرده اند ، لازم است در سرويس هاي خبري و راديو و تلويزيون از اين لحظه تا پي فردا دو نكته زير به اطلاع عموم رسانده شود :

1.اين برپادارندگان افراد مسلمان نيستند و با مكتب اعتقادي اسلام در ستيز هستند . عموم طبقات مردم با آنها همكاري نكنند ، حتي چه بسا ممكن است عكس هايي از اينجانب و ديگر رهبران مذهبي را همراه خود حمل نمايند ، به آنها اعتنا نكنيد و بر مردم مسلمان است كه از همكاري با آنها سرباز زنند .

2.همچنين گفته شد كه اين گروه كه گرايش هاي ضد اسلامي دارند قصد آمدن به منزل اينجانب را دارند ، من به اين فرصت طلبان اجازه ورود به منزل را نمي دهم و مكروا و مكرالله والله خير الماكرين ." (با خدا مكر كردند و خدا هم در مقابل با آنها مكر كرده و از همه كس خدا بهتر مكر تواند كرد . آل عمران/54)

و به اين ترتيب راهپيمايي روز سوم اسفند ماه برگزار نشد . (1)

پس از ماجراي سوم اسفند ماه 1359 موضع دوگانه مسعود رجوي كاملاً مشهود شد . در يك سخنراني جوانان را براي جذب به نظام و حمايت آن دعوت مي كند و در سخنراني ديگري كه درون تشكيلات انجام گرفت ادعا مي كند كه با توجه به اين كه اينها (روحانيون) نمي توانند مملكت را اداره كنند ما دو مرتبه درگيري با آمريكا خواهيم داشت . لذا مبارزه با جمهوري اسلامي مبارزه با آمريكاست و بايد در ابتدا با اينها مقابله كنيم .

پی نوشت:

1. حتي امام گفته بود : اگر اينها اسلحه را كنار بگذارند و واقعاً براي مردم ثابت شود كه اينها توطئه گر نيستند ، من خودم به ملاقات آنها مي آيم . با اين حال اين سازمان پس از اين سخن به خود نيامدند و به اينجا رسيدند كه بايد ترتيب كارها را بدهند يعني با جمهوري اسلامي مبارزه كنند . (راوي)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31