خاطرات جواد منصوری (5)

Khaterate Javade Mansoori

فضاي باز سياسي و به صحنه آمدن گروه ها و جريان هاي سياسي

با اعلام سياست هاي جديد آمريكا و اجبار ايران به تبعيت آن ، رژيم شاه اعلام كرد براي مشارك مردم در امور سياسي كشور ، پس از مشاركت آنان در امور اقتصادي ،محدوديت هاي گذشته برداشته و امكان آزادي بيان و قلم براي افراد و گروه ها فراهم مي شود .

از اوايل سال 57 صحبت از فضاي باز سياسي در مطبوعات و رسانه ها شروع شد ، البته هر كس تعريف خاصي از اين سياست جديد داشت . ولي به هر حال مطالب جديدي مطرح و چهره سازي و بزرگ نمايي برخي افراد كه در آينده مي توانستند منافع آمريكا را در يك نظام سلطنتي و در عين حال دموكراتيك ! تأمين كنند ، شروع شد .

به تدريج بحث بر سر روشن شدن حدود و اختيارات و قدرت شاه اوج گرفت . برخي مي گفتند بايد شاه فقط سلطنت كند و در حد يك مقام تشريفاتي باشد ، عده اي نيز مي گفتند علاوه بر اين فرمانده كل نيروهاي مسلح نيز باشد .

غالب احزاب و گروه هايي كه قارچ گونه سبز شده بودند اصل نظام سطلنتي را تأييد و وجود شاه را براي بقاي كشور و وحدت آن ضروري مي دانستند . اعلاميه ها و سخنراني هاي گروه هاي مختلف حتي در اواخر روزهاي رژيم مؤيد اين نكته است كه آنان جرأت و تصور مخالفت با نظام سلطنتي را نداشتند .

عده اي كه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و سرنگوني نظام شاهنشاهي در اين خصوص مجبور به توجيه مواضع قبلي خود بودند ، به طور عمده دو دليل را مطرح مي كردند :

1. گروه هاي به اصطلاح ملي گرا بر اين نظر بودند كه در واقع براي انتقال كشور از يك نظام ديكتاتوري شاهانه به يك نظام دموكراتيك مردمي ! لازم است يك دوره انتقالي طي شود تا با تداوم مبارزه بر ضد شاه در نهايت نظام شاهنشاهي حذف شود .

البته اين عده براي اساسنامه و مرامنامه هاي خود كه در آن به صراحت قانون اساسي گذشته پذيرفته شده بود و نيز براي اين نظر كه هر گونه مبارزه و تحولي در چارچوب قانون اساسي شاهنشاهي قابل قبول است ، توجيهي نداشتند .

2. غالب گروه هاي طرفدار سلطنت استدلال مي كردند ، چون امكان ادامه حيات سياسي و اقتصادي و اداره كشور بدون وابستگي به آمريكا وجود ندارد و چون آمريكا خواستار ابقاي سلطنت شاه براي تدام و حفظ منافع خود مي باشد ، پس بايد براي جلوگيري از سلطه و پيروزي كمونيسم و وابستگي به شوروي ، نظام سلطنت و وابستگي كشور به آمريكا را در چارچوب يك دولت دموكراتيك حفظ كرد !

طرفداران اين نظريات عبارت بودند از غالب گروه هاي ملي گرا ، تمامي غرب زدگان و وابستگان به غرب كه از فرصت فضاي باز سياسي براي باز سازي چهره خود و گرفتن قيافه عناصر مترقي و مبارز بهره مي جستند .

گروه هاي چپ ، شرق زدگان و وابستگان به شوروي نيز به گونه اي ديگر از فرصت به دست آمده بهره برداري مي كردند . آنان با تبليغ و تبيين نظريات ضد اسلامي در قالب تئوري هاي ماركسيستي و نيز تعريف و تمجيد از دستاوردهاي سوسياليسم و بلوك شرق ، نجات كشور و ملت و تنها راه آزادي ، ترقي و رفاه را پيروي از آنان مي دانستند .

آنان بدون توجه به فرهنگ ، تاريخ و اعتقادات مردم و حتي عدم توجه به نفرت مردم از كمونيسم و عملكرد گذشته گروه هاي چپ از ابتداي تشكيل تا كنون ، تصور مي كردند با ايراد سخنراني ها ، نشر اعلاميه هاي روشنفكري و بعضاً ضد آمريكايي و ضد سلطنت مي توانند بين مردم و حركت هاي آنها پايگاهي به دست آورند .

جريان هاي چپ و راست از اين كه مردم رهبر واقعي خود را شناخته و راه خود را انتخاب كرده اند غافل بودند . آنان بي خبر بودند يا خود را به بي خبري مي زدند ، راستي كه آنان چقدر از واقعيت دور بودند و نمي دانستند كه مردم مساجد را پايگاه مبارزه و روحانيت را رهبر و اسلام را مكتب خود مي دانند و از هر چه غير اينها است دوري و بيزاري مي جويند !

آمريكايي ها به گروه هاي وابسته خود ديكته كردند كه هر چه در توان دارند به اسلام تظاهر كنند و به خود رنگ اسلامي بدهند تا بدين طريق افراد بيشتري از مردم را جذب خود نمايند .

به اين دليل گروه هاي ملي گرا تصور كردند كه با ارتباط خود با بخشي از روحانيت مي توانند در آينده با حمايت آنان و در پوشش ياران و طرفداران آنان به نوعي منافع خود و آمريكا را حفظ نمايند .

به خاطر همين تصور غلط آنان رفت و آمد به منزل آقاي شريعتمداري (1) ، چاپ عكس و مصاحبه با وي را شروع كردند و او را به عنوان مرجع تقليد در گوشه اي از حركت برنامه ريزي شده خود قرار دادند ، آنچه كه در سال هاي بعد واقع شد پرده از حركت مزورانه آنها برداشت و بر اين نظر واقع بينانه صحه گذاشت .

سازمان مجاهدين و فضاي باز سياسي

شرايط جديد وضعيت پيچيده اي براي سازمان به وجود آورد ، به طوري كه هر گونه موضع گيري و حركتي براي آن مشكل و سؤال برانگيز بود . لذا هر روز تحليل تازه و موضع گيري متفاوتي به روند حوادث داشت .

در واقع در يك سردرگمي و تاريكي قرار گرفت و هيچگونه توجيه قانع كننده اي براي اعضاي خود نداشت . دو صحنه واخوردگي سازمان عبارت بود از :

الف) از طرفي عدم هماهنگي پيشروي مبارزه در شكل سياسي خود با نظريه ثابت سازمان مبني بر جنگ مسلحانه و چريكي شهري و از طرف ديگر گسترش ، نشو و نماي ساير گروه ها ديگر جايي را براي سازمان نمي گذاشت .

سعادتي يكي از رهبران سازمان در مهر ماه سال 57 گفت : " اما در هر حال تز مبارزه مسلحانه را تنها راه پيروزي مي دانيم و كليه اينگونه حركت ها انحرافي و محكوم به شكست است و ما راه خود را در هر حال ادامه مي دهيم . "

ب) سازمان با هيچ يك از جريان هاي عمده نمي توانست هماهنگي و همراهي داشته باشد ، زيرا با ملي گراها و طرفداران مبارزات سياسي _ قانوني به طور اصولي مخالف بود و سال ها در راستاي تخطئه و بيهوده انگاشتن مشي آنان تلاش كرده بود ، متقابلاً گروه هاي سياسي هم به دليل عملكرد سازمان در گذشته حاضر به همكاري و هماهنگي با آن نبودند .

اگر چه گروه هاي چپ و ماركسيست روابط به ظاهر دوستانه اي با سازمان داشتند و از جمله شعارهاي رايج " سلام بر مجاهد ، درود بر فدايي " بود ، ولي هيچ يك از دو طرف قادر به همكاري و هماهنگي دراز مدت با يكديگر نبودند .

به خصوص سازمان با توجه به تظاهري كه به اسلامي بودن خود مي كرد نمي توانست در مقابل حركت وسيع مردم مسلمان و روحانيت به رهبري حضرت امام خميني (ره) با جريان چپ متحد شود . گر چه سازمان با جريان چپ ارتباط مخفي ، پنهاني و همكاري هايي داشت ، ولي نمي توانست تظاهر به همكاري و هماهنگي داشته باشد .

گروه هاي اسلامي و توده مردم به دليل عملكرد گذشته ، مواضع ، اهداف و عقايد سازمان حاضر به همكاري با آن نبودند . البته سازمان توانست با تظاهر به اسلام و ادعاي طرفداري از حضرت امام (ره) و روحانيت و با توسل به مرحوم آيت الله طالقاني ، تعدادي از جوانان كم سن و سال را با توجه به بي اطلاعي آنان از تفكرات و عملكرد گذشته آن جذب نمايد .

از جمله اين اقدامات فريبكارانه مي توان به چاپ عكس حضرت امام (ره) در كنار عكس مسعود رجوي با آرم سازمان اشاره كرد كه براي جذب و فريب مردم استفاده مي كرد .

با اين وصف سازمان تا آذر ماه سال 1357 در تحليل هاي خود شكست انقلاب را قطعي مي دانست و به اعضاي خود توصيه مي كرد از اين وضعيت براي عضوگيري ، آموزش ، سازماندهي و تبليغات بهره گيري كنند تا پس از شكست اين حركت ! سازمان قدرتمندانه جنگ چريكي شهري را آغاز و انقلاب را به رهبري سازمان به پيروزي برساند و " حكومت دموكراتيك تر از نوين " را با همكاري كليه نيروهاي مترقي تشكيل دهد !

با وجود اين وضعيت و موضع و تحليل درباره جريان انقلاب ، به همه جريان ها اظهار آمادگي براي همكاري مي كردند و براي هر يك از گروه ها رابط خاصي تعيين نمودند تا در صورت پيروزي بتوانند با استفاده از ارتباط قبلي بهره گيري نمايند . (2)

پی نوشت:

1. براي شناخت بيشتر از شريعتمداري به كتاب شريعتمداري در دادگاه تاريخ مراجعه شود .

2. مشابه اين پيام را براي تعدادي از شخصيت ها دادند تا بدين وسيله بتوانند معضل سازمان را كه در واقع انزواي كامل سياسي در جريان انقلاب بوده ، حل كنند .


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31