خاطرات جواد منصوري (3)

Khaterate Javade Mansoori

1. اصل كردن مبارزه و فراموشي اخلاق و معنويت

سازمان تمامي توجه و معيارهاي خود را به مبارز بودن افراد و مبارزه كردن آنان معطوف مي داشت و در نتيجه بسياري از ارزش هاي اخلاقي و بعد معنوي را به فراموشي مي سپرد . به همين دليل به تدريج فساد و قدرت طلبي در ميان افراد و سازمان شكل گرفت و توسعه يافت . به طوري كه انجام فرايض و رعايت موازين اخلاقي اهميت خود را از دست داد .

2. بي توجهي به مباني اعتقادي و رعايت احكام شرعي

براي ارائه چهره اي روشنفكرانه و خوشايند ديگران خصوصاً ماركسيست ها ، بسياري از مباني اعتقادي از جمله اعتقاد به وجود و ظهور امام زمان (عج) و يا رعايت احكام شرعي مانند مرجعيت و تقليد و يا توجه به مسائلي نظير طهارت و غيره ، مورد بي اعتنايي سازمان قرار مي گرفت به طوري كه اينگونه مقولات را غير انقلابي و غير مفيد مي دانستند !

3. شكست جنگ مسلحانه شهري

واقعيت اين است كه جنگ مسلحانه شهري نتوانست توده هاي مردم را متوجه خود كند و در نتيجه سازمان پي در پي ضربات زيادي خورد . بسيج مردم و متشكل كردن آنان نياز به شعارها و حركت هايي متناسب با واقعيت هاي جامعه ايران داشت كه جنگ مسلحانه نمي توانست چنين هدف را تحقق بخشد .

4. ترجيح ماركسيست ها بر مسلمانان

از نظر سازمان مسئله وحدت نيروها به اندازه اي اهميت داشت كه پيوند و وحدت با ماركسيست ها را به صورت اصل اساسي در مبارزه با رژيم قرار داد به طوري كه مخالفين، وحدت با ماركسيست ها را مرتجع مي دانست . تحريم كتاب هاي ضد ماركسيستي و دفاع از اصول ماترياليسم ديالكتيك نمونه هايي از اين تفكر و خط مشي بود .

5 . كتمان حقايق و دادن اخبار جعلي

در موارد زيادي (مانند انحراف سازمان ، سابقه سوء بعضي افراد) سازمان حقايق را كتمان مي كرد . اخباري براي حفظ موقعيت و تبليغ قدرت سازمان جعل و به شكل گمراه كننده اي منتشر مي شد . به طوري كه پس از كشف واقعيت ها موجب يأس و سرخوردگي عده زيادي از مبارزين مي گرديد . نظير داستان حمايت حضرت امام (ره) از سازمان و ملاقات حسين روحاني در نجف كه در سال 52 پخش شد كه اصلاً واقعيت نداشت .

6. توجيه خلاف ها و اشتباهات

سازمان تلاش گسترده اي در اقناع افراد به هر قيمتي داشت ، براي جذب افراد و حفظ آنان هرگونه خلاف و اشتباهي را به شكلي توجيه مي كرد . به همين دليل تحليل هاي ضد و نقيض و توجيهات غير واقعي امري عادي در ميان اعضاي سازمان شده بود . نظير جريان قتل شريف واقفي ، مرتد شدن تعدادي از اعضا در زندان هاي مشهد و شيراز ، ارائه تحليل هاي غلط از جريان انقلاب و ...

7. بي توجهي به واقعيت ها

سازمان براي اثبات حقانيت مواضع خود و رد مواضع ديگران بسياري از واقعيت ها را ناديده مي گرفت . بي توجهي به خيانت هاي ماركسيست ها و شوروي در طول تاريخ مبارزات و وجود افراد ناصالح و همچنين بي توجهي به نفوذ و موقعيت روحانيون در جامعه ايران نمونه هايي از اينگونه برخوردها و نظريات بود .

8. بت كردن مؤسسين سازمان

اغراق و مبالغه در مورد مؤسسين و بعضي از اعضاي سازمان به حدي بود كه به تدريج اين تصور را در افراد به وجود مي آوردند كه آنان انسان هايي استثنايي و بدون اشتباه هستند ! نقل شرح زندگي آنان به شكلي كه آنان را در رديف قهرمانان بزرگ تاريخ قلمداد مي كردند . شرح و تفسير نظريات و فعاليت هاي آنان به شكلي خاص و ترجيح آنان بر ديگران گوشه اي از اقدامات سازمان بود .

" تدوين ايدئولوژي علمي اسلام توسط رهبران سازمان كاري بي نظير در طول تاريخ اسلام بوده است " ، اين نمونه اي از جملاتي است كه مرتباً تكرار مي شد و متأسفانه بعضي افراد هم بدون توجه به واقعيت آن را تكرار مي كردند .

9. ارائه تفسيرهاي خودسرانه از قرآن

آيات و روايات خصوصاً عباراتي از نهج البلاغه را مطابق نظر و ميل خود تفسير و تعبير مي كردند . به طوري كه براي توجيه هر يك از كارهاي خود آيه و يا روايتي را در توجيه آن نقل و تحليل مي كردند .

توجيه تفسيرهاي مادي و به قول خودشان علمي از قرآن و روايات ، روش متداولي بود كه در سازمان جريان داشت . افرادي كه بعضاً قادر به قرائت متن عربي نبودند ، قرآن را تفسير و مطالب مورد نظر را به آن نسبت مي دادند . برداشت هاي غلط و تفسير به رأي امر رايجي در ميان اعضا بود .

10. طرفداري از گروه هاي ملي گرا

سازمان در حالي كه شيوه هاي مبارزاتي و تفكرات گروه هاي ملي گرا را مردود مي دانست ، اما از آنان براي مقابله با جريان اسلامي و پيروان امام (ره) حمايت مي كرد . فداييان اسلام ، آيت الله كاشاني و مبارزات نهضت اسلامي را بي ثمر و غير علمي مي دانستند .

11. خود محوري و تحقير ديگران

برخوردهاي متكبرانه ، ناديده گرفتن زحمات و مبارزات ديگران ، برخوردهايي از موضع بالا ، روش جاري و متداول اعضاي سازمان بود . علت اينگونه برخوردها را در موفقيت هاي سازمان و برتري آن بر ديگر گروه ها مي دانستند !

12. بي توجهي به شخصيت و حيثيت افراد

ترور شخصيت مخالفين و برچسب زدن و اهانت و تهمت زدن را سازمان براي تثبيت موقعيت خود به اعضا و هواداران آموزش مي داد . به طوري كه بعضي افراد از ترس انزوا و متهم شدن يا جذب سازمان شوند و يا در مقابل آن سكوت كنند .

آثار و پيامدهاي هر يك از موارد فوق در عملكرد سازمان قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به مقدار زيادي ديده شده است .

مبارزين مسلمان داخل زندان

در اواسط سال 54 مبارزين مسلمان داخل زندان به سه گروه عمده تقسيم شدند كه تا سال 57 با توجه به فراز و نشيب ها ، تركيب و كميت آنها تغيير مي كرد .

1. اعضا و هواداران سازمان به رهبري رجوي در اوين ، محمود عطايي در زندان قصر و مهدي ابريشمچي در زندان مشهد .

اين گروه تلاش فوق العاده اي براي جلوگيري از تضعيف و بي اعتباري سازمان نمود و در اين راه از هيچگونه اقدامي مضايقه نكرد . از اين زمان مارك ها و برچسب هاي جديدي براي مخالفين سازمان تحت عناوين " راست فرصت طلب ، راست ارتجاعي ، قشريون راست و ... " ساخته شد . برخوردها بسيار عصبي و خشن شد و حداكثر سعي و تلاش براي جذب و حفظ پيروان و اعضا صورت دادند .

ماركسيست ها با توجه به وضعيت جديد ، نزديكي بيشتري با اين گروه پيدا كردند . زيرا در واقع هر دو طرف براي تحكيم و تقويت موقعيت خود در مقابل جريان رو به رشد اسلام اصيل احساس خطر مي كردند و براي مقابله با آن بيش از پيش به حمايت يكديگر احساس نياز مي كردند .

2. گروه ميثمي

مهندس لطف الله ميثمي از اعضاي سابق نهضت آزادي و عضو سازمان مجاهدين خلق بود . در سال 1350 دستگير و به دو سال زندان محكوم شد و پس از مرخص از زندان مجدداً ارتباط خود را با سازما برقرار و فعاليتش را شروع كرد .

او در سال 1354 در حالي كه مشغول ساختن مواد منفجره و بمب در يكي از خانه هاي تيمي بود ، به دليل انفجار به شدت مجروح شد و در نتيجه چشم ها و يك دستش را از دست داد . ميثمي داراي افكار و نظريات خاص بود و به دليل سوابق و نظرياتش داعيه رهبري سازمان را داشت كه مورد قبول مركزيت قرار نگرفت .

او در سال 1354 مجدداً دستگير و به حبس ابد محكوم شد ، وي با استفاده از سوابق ، طرح مطالب خاص و با بهره گيري از روش هاي جذب در سازمان تعدادي از افراد را در زندان عضوگيري كرد و گروه مستقلي را تشكيل داد .

در واقع افكار ، نظريات و مواضع ميثمي تفاوت چنداني با سازمان نداشت ، او در صدد بود ضمن حفظ استقلال گروه با نزديكي به سازمان در رهبري آن سهيم شود . ميثمي توانست گروه خود را بعد از انقلاب نيز حفظ كند و سعي كرد به گونه اي وانمود كند كه در واقع ادامه دهنده خط فكري رهبران اوليه سازمان است و باند رجوي منحرف شده و از طرف ديگر براي جلوگيري از متهم شدن از سوي سازمان ، با حزب الله و خط امام نيز سازشي نشان نداد .

در زندان و بعد از آن ، ميثمي با احتياط سعي در نزديكي با مخالفين داشت و پس از آن كه به كلي از سازمان نااميد شد ارتباطات خود را با جريان مخالف بيشتر كرد .


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31