بنیان رژيم عربستان سعودی، بر مبنای تروریسم و از نوع تروریسم داخلی گذاشته شده است. به عبارت دیگر، تشکیل این رژیم محصول آدم کشی و نزدیکان کشی است.
با بررسی تاریخ معاصر سعودی از سال 1931 به بعد می توان به این واقعیت پی برد که اساس رژیم سعودی بر قتل و کشتار گذاشته شده است، چرا که عبدالعزیز به عنوان پایه گذار این رژیم، اساس قدرت خود را با سرکوب شدید سران قبیله ها و عشیره های سعودی، ایجاد و افزایش داد.
حتی قبیله هایی که به شدت در روی کار آمدن عبدالعزیز نقش داشتند و کمک های زیادی به وی برای رسیدن به اریکه قدرت کردند، نه تنها اجری از همراهی با او نصیبشان نشد، بلکه بعد از تسلط عبدالعزیز بر خاک سعودی، یکایک آنها را زندانی و در محل حبس، به قتل رساند. از این رو می توان گفت آنچه به عنوان گردن زن و کشتار بی‌رحمانه مخالفین و اسرا حتی کودکان زیر سن قانونی، توسط سران سعودی دیده می شود موضوع غریبی نیست، چرا که بنیان رژیم سعودی اساساً بر تروریسم استوار شده است.
از سوی دیگر پایگاه ایدئولوژیک و فکری آل سعود، برگرفته از آموزه های وهابیت است. آموزه هایی که بر مبنای تکفیر دیگران استوار شده است. نمونه چنین تفکری را امروزه در رفتار و کردار گروه‌هایی مثل داعش مشاهده می کنیم که از نظر عقیدتی از وهابیت سرچشمه می گیرند و سیراب می شوند.
متاسفانه سعودی ها در طول دوران حکومت خود با شیوه های قرون وسطایی بدون رعایت موازین حقوق بشری در بررسی جرایم احتمالی و بدون در نظر گرفتن دادگاه و وکیل و بدون در نظر گرفتن نسبت اتهام و حکمی که برای متهم صادر می‌شود، حکم می دهند و به اشکال مختلف مخالفین خود را با شیوه های غیرقابل تحمل و بسیار خشنی به قتل می رسانند.
سعودی ها برای عدم افشای چنین جنایاتی و ایجاد سکوت بین المللی و عدم موضع گیری کشورهایی که ژست حمایت از حقوق بشر به خود می گیرند، دهان مخالفین داخلی را با سرب و خارجی را با دلارهای نفتی می بندند. نمونه ای از این روش را در جریان قتل فجیع و پرونده ترور وحشتناک جمال خاشقچی که روابطی با حکومت آل سعود داشت و اساساً جزء خاندان آل سعود به شمار می رفت، دنیا به نظاره نشست.
دلارهای نفتی عربستان سعودی توانست جنایت سعودی در حق جمال خاشقچی را تا جای ممکن پایین بیاورد، آنها با دادن دلار، دهان گزارشگران سازمان ملل را بستند و پرونده را به نقطه ای سوق دادند که مسئولیتی متوجه مقامات سعودی در این قتل نباشد.
امروز در ادامه همان وضعیت، شاهد اقدامات تروریستی علیه طبقات مختلف مردم عربستان و حتی شهروندان غیر عربستانی هستیم. قتل یک شهروند سوری و دو شهروند یمنی، مؤید این موضوع و دست زدن به جنایت علیه اتباع دیگر کشورهاست.
متاسفانه امروز تروریسم را در وجه پررنگ‌تری در چهره حاکمان کنونی عربستان مشاهده می کنیم، به طوری که تروریسم به داخل خانواده هم سرایت کرده است. برخوردهای بن سلمان با بن نایف که در جایگاه ولیعهدی قرار داشت و یا حبس خانگی شاهزادگان و قبضه کردن کامل قدرت و بستن حنجره های انتقاد، تا از داخل حکومت صدای اعتراضی بلند نشود، نشان دهنده تروریسم در دوره کنونی و دوره پادشاهی ملک‌سلمان است. در واقع باید بگوییم دوره پادشاهی محمد بن سلمان، چرا که وی به شدت عاشق جنایت و ایجاد خفقان و اداره کننده کشور عربستان سعودی است.
بی شک، جمهوری اسلامی ایران هر گونه اقدام خشونت آمیزی که منجر به قتل و کشتار بیگناهان شود را محکوم می کند. برخورد سران سعودی با مردم عربستان به دلایل مذهبی و طایفه ای و برخورد با شیعیان این کشور و یمن نیز محکوم می شود، ضمن اینکه انتظار داریم مجامع بین المللی، اقدام عربستان سعودی را محکوم و به شدت در برابر ترویج چنین خشونت ها و کشتارهای موضع گیری کنند. چرا که احساس می شود رژیم سعودی با خاموش کردن چراغ های سازمان های مسئول، عملاً دست بازی، برای ارتکاب هر گونه جنایت پیدا کرده، لذا چنین اقداماتی قطعا باید محکوم شود.
