« حمایت از مجرمان و تضعیف قوه قضائیه »

Banisadr

بنی صدر پس از ناامیدی از فتح سنگر قوه مقننه، همه چشم امیدش به تضعیف قوه قضاییه دوخته شده بود، چرا که از جایگاه قانونی قوه قضاییه در اساسی به خوبی مطلع بود .

او می دانست که بر اساس قانون اساسی، قوه قضاییه حتی می تواند شخص ریس جمهور را محاکمه کند. از این رو، تمام همت و تلاش وی و روشنفکران وابسته و همراه او در این جهت به کار گرفته شد ، تا قوه قضاییه جایگاه خود را در میان مردم از دست بدهد .

آنان همواره چنین تبلیغ می کردند که قوه قضاییه طرفدار یک جریان است و مسئولان آن از جناح مقابل انتخاب شده اند ، شدیدترین حملات روشنفکران و روزنامه های آن روز، علیه شخص آیت الله دکتر بهشتی ، ریاست محترم دیوان عالی کشور بود .

خشونت طلبی ، انحصار طلبی ، تمامیت خواهی ، عامل آمریکا و ملاقات با ژنرال هایزر ، از جمله اتهاماتی بود که در عرصه مطبوعات وابسته آن روز ، به ویژه روزنامه انقلاب اسلامی مطرح می شد و در مراتب بعدی دادستان کل انقلاب و دیگر اعضای شورای عالی قضایی زیر رگبار حملات قلم ها و زبان های جریانات روشنفکر و وابسته بودند .

آنها در برابر بسته شدن مطبوعات وابسته هیاهو و جنجال فراوانی به راه انداختند ! و به دنبال دستگیری یک مجرم از سوی قضائیه از آن مجرم یک قهرمان می ساختند و قوه قضائیه و مسئولان آن را به جناح گرایی و گروه گر ایی متهم می کردند و اقدامات قوه قضائیه را خلاف قانون می شمردند !

بنی صدر و همفکرانش از نشریاتی که آن روزها قارچ گونه روئیده بودند ، سوء استفاده کرده و با استفاده از آزادی بیان افکار عمومی را علیه قوه قضائیه می شوراندند که گاه با تحت فشار قرار گرفتن مسئولین قضایی ، متهم آزاد می شد !

به نمونه ای از این موارد اشاره می کنیم :

شرایط کشور حساس و بحرانی بود ، صدا و سیما و مطبوعات می بایست زیر نظر ستاد تبلیغات جنگ عمل می کردند و صدا و سیما نمی توانست هر خبری را پخش کند .

کشور نیز در زمان جنگ به وحدت ملی و همدلی مسئولین و مردم نیاز داشت و اختلاف و چند دستگی همچون سمی کشنده برای کشور در حال جنگ بود ، حفظ اسناد محرمانه کشور در هنگام جنگ از هر زمان دیگر مهم تر است .

در چنین شرایطی صادق قطب زاده که متهم به سرقت اسناد محرمانه وزارت خارجه در زمان تصدی پست وزارت خارجه (1) بود در میزگردی که قرار بود با شرکت وی و همه سرپرستان و مسئولان صدا و سیما که از آغاز انقلاب تا آن روز مسئولیت داشته اند ، تشکیل شود (2) شرکت کنند .

وی در این میزگرد 80 دقیقه ای به بهانه بررسی اوضاع جاری صدا و سیما با افشای مسائلی مربوط به جنگ ، اختلاف و دامن زدن به مسائل جناحی و .... موجب تنش در جامعه می شود .

پس از این میزگرد ، دادستانی انقلاب قطب زاده را برای انجام تحقیقات بیشتر دستگیر و مبلغی اسلامی را نیز تحت تعقیب قرار می دهد و تا مشخص شدن وضعیت سرپرستی صدا و سیما از سوی قوای سه گانه آقایان محتشمی پور و عبدالله نوری را به عنوان سرپرستان موقت صدا و سیما منصوب می کند تا در شرایط حساس جنگ تحمیلی کشور از ناحیه اطلاعات ، اخبار و تبلیغات آسیب نبیند .

پس از دستگیری قطب زاده و تحت تعقیب قرار گرفتن مبلغی اسلامی ، در تاریخ های 15 و 17 آبان ماه این تیترها و سوتیترها در روزنامه انقلاب اسلامی به چاپ رسید :

" به دنبال پخش برنامه بحث آزاد از شبکه دو سیما صادق قطب زاده عضو شورای انقلاب سابق دستگیر شد ."

" قطب زاده در حالی که دو دست لباس ، یک جانماز و یک قرآن با خود برداشته بود با پاسداران از منزل خارج شد ."

" از سرنوشت محمد مبلغی اسلامی اطلاعی در دست نیست ."

" همسر مبلغی اسلامی : دادستان تهران از من بازجویی کرد ."

" موج اعتراض به دستگیری قطب زاده و تعقیب محمد مبلغی اسلامی ."

" جزئیات تازه ای از بازداشت قطب زاده "

" اعتراض شدید بازاریان نسبت به گروه گرایی و عدم آزادی بیان ."

" اعتراض دفتر هماهنگی به دستگیری قطب زاده و پیگرد مبلغی اسلامی ."

" از طرف 24 تن از نمایندگان ، وزیر دادگستری در رابطه با دستگیری قطب زاده به مجلس احضار شد ."

" مبلغی اسلامی : سخنان دادستان کل کشور یکجانبه و غیر عادلانه بود ."

" اعتراض مهندس بازرگان به جریان دستگیری قطب زاده ."

روزنامه انقلاب اسلامی ، 15 آبان 59

روزنامه ها همچنین با درج مقالاتی درباره موضوع دستگیری قطب زاده و جو سازی علیه قوه قضائیه تمام فضای خبری خود را به این موضوع اختصاص دادند .

روزنامه انقلاب اسلامی نوشت :

" اختناق و فضاحت به جایی رسیده که حتی عضو شورای انقلاب ، وزیر خارجه و یکی از مؤسسان انجمن اسلامی در کشورهای غربی را که به مثابه فرزند امام است و سال ها در محضر ایشان درس تقوی ، شجاعت ، مردانگی و آزاد مردی آموخته است به جرم حق گویی و عدالت خواهی به زندان می افکنند ."

روزنامه کیهان ، 25 آبان 59

این روزنامه سپس نیروهای اصول گرا و پیرو امام خمینی را اینگونه زیر سؤال می برد :

" رهبرشان کیست ؟ در خط کدام امام اند ؟ چه آنچه کردند قلب پر مهر رهبر ، روح خدا را به درد آورد و علی زمان را خانه نشین کرد ، چرا که امام عملاً در امور دخالت ندارد و خود مردم را شاخص تشخیص و تصمیم گیری دانسته اند ."

روزنامه کیهان ، 25 آبان 59

همین روزنامه در سر مقاله دیگری تحت عنوان " با آقای قدوسی " بدترین حملات را به ایشان و دستگاه قضایی و اصل نظام اسلامی روا داشت ، در این سر مقاله آمده بود :

" آیا بی پرده نمودن آنچه که در صدا و سیما می گذرد ، شایعه پراکنی است ؟ آیا اعتقاد کلی مسئولین نظام قضایی بر این است که مردم حق ندارند بر این امور آگاهی پیدا کنند ؟

آیا بیان این که به لحاظ عملکرد نادرست مدیریت انحصارگر رادیو و تلویزیون مردم به رادیوهای بیگانه رو آورده اند ، شایعه پراکنی است ؟ آیا همین جو خفقانی که با اینگونه اعمال بر جامعه حاکم می شود در اساس با شایعه پراکنی تفاوتی دارد ؟

وقتی مسئولان در این مملکت صرفاً به لحاظ بیان پاره ای مسائل گیرم به فرض محال نادرست با وجود سابقه مبارزاتی که از بسیاری در این مملکت کوتاهتر و کم بارتر نیست به سلول های اوین افکنده می شوند .

آیا این باور به جامعه القاء نمی شود که در جو سانسور نفس می کشند ؟ و آیا این باور او را به رادیوهای بیگانه که از همین اعمال و امثال آن داستان ها می سرایند ، رهنمون نمی شود ؟ و این شایعه پراکنی نیست ؟

وقتی وزیران و مسئولان سطح بالای این سرزمین مسئولانی که در نزد مردم از احترام برخوردارند بدون این که جرم مشخصی برای آنان ذکر شود بدون این که اشاره ای به مواد قانون اساسی که عمل آنان لابد در نفی و در تناقض با آن صورت گرفته است به عمل آید و بدون این که کلامی در توضیح و توجیه افکار عمومی بیان گردد ، اینگونه به زندان برده می شوند ، آیا منزلتی در این جامعه باقی می ماند ؟

آیا حبس و تعقیب این دو برادر ما ( قطب زاده و مبلغی اسلامی ) انقلاب ، آزادی و اسلام و انسانیت و جمهوریت و .... همه این مفاهیم را به بازی نگرفته است ؟

آیا با این کارها آبرویی برای اسلام و انقلاب در سطح جهان باقی می ماند ؟ آیا همان رادیوهایی که دادستان انقلاب از ذکر نامشان در سیمای این جمهوری برآشفته است این جمهوری و قوانین و مقررات و بود و نبود آن را به مسخره نمی گیرند ؟

وقتی در حکم جلب قطب زاده نوشته می شود : منزل ایشان را بازرسی کرده و اسناد و مدارک مکشوفه و مظنون را به دادستانی ارسال دارید ، آیا بذر سوء ظن و بدگمانی در جامعه افشانده نمی شود ؟

آیا بر دادستان انقلاب از پیش یقین حاصل است که در انتظار کشف به سر می برد ؟ آیا فکر نمی کنند این بی بند و باری ها این انقلاب را به بازی گرفته است ؟ ..... این گونه حرمت شهیدان را پاس می دارید ؟ این گونه انقلاب را صادر می کنید ؟

چرا با صدور این احکام در نزد این مردم ، مردمی که همه چیز را می دانند و نجیبانه سکوت می کنند ، اعتبار دستگاه قضایی را که دادستان تنها یک مسئول طراز اول آن است به مخاطره جدی می افکنیم و .....

بالاخره آیا گمان می رود که مردم ابلهند و این تناقضات را در نمی یابند و نمی فهمند ، زنهار ! که کسان دیگری نیز بدین اوهام دخیل نبستند و مرادی نیافتند.... متأسفانه چنین به نظر می رسد که از الفاظ انقلاب و اسلام فقط معانی مصادره و اعدام به ذهن برخی افراد متبادر می شود .

ما سؤال می کنیم آیا در کتاب خدا و در آیین رسول خدا (ص) جز مصادره و اعدام آن هم مصادره و اعدامی که این دادگاهها حکمش را صادر می کنند ، هیچ معنای دیگری وجود ندارد ؟

آیا در سنت مرسلین از رحمت ، شفقت ، انسانیت ، سازندگی ، آبادی و .... نشانی نیست و آنچه هست مصادره است و اعدام و تخریب و حبس و خشونت ؟ و با این نحوه تلقی و تعبیر مفاهیم انقلاب و اسلام به راستی برای این مملکت چه می ماند . " روزنامه انقلاب اسلامی ، 21 آبان 59

همچنین روزنامه کیهان در سر مقاله خود تحت عنوان برادر صادق پس از تعریف و تمجید فراوان از صادق قطب زاده نوشت :

" قطب زاده پیرو ، شیفته و مرید ثابت قدم امام امت خمینی بت شکن بود و همیشه او را رهبر بزرگی می دانست که نجات و رستگاری ملت به دست او عملی خواهد شد و هرگز از این ایمان خود روح و رخ بر نتافت ."

روزنامه کیهان ، 18 آبان 59

در کنار مطبوعات ، شخصیت های همسو با قطب زاده به میدان جنجال آفرینی وارد شدند ، مهندس بازرگان در اعتراض به دستگیری قطب زاده گفت :

" هر دم از این باغ بری می رسد ، تازه تری از تازه تری می رسد ! بازداشت قطب زاده که در برخورد اول به افسانه و شایعه شباهت داشت با کمال تعجب واقعیت پیدا کرد ! کاری ندارم که روش گذشته آقای قطب زاده چگونه بوده و مصاحبه اخیر در تلویزیون تا چه حد معقول و خالی از ایراد باشد ؛

اما درد بزرگ در این است که چطور گردانندگان انحصارگر ما فکر نکرده اند که عمل آنها چه اثر وحشتناکی به لحاظ عدم امنیت و بی اعتبار کردن قانون اساسی در مردم سراپا ایمان و امید و فداکاری ایجاد می کند و چه قضاوتی دنیای خارج که هدف صدور انقلاب ما هستند ، خواهند نمود .

وقتی با چنین سادگی و افتضاح یک مبارز کهنه کار ، عضو شورای انقلاب مدیر عامل رادیو و تلویزیون و وزیر خارجه جمهوری اسلامی توقیف می شود دیگر چه آبرویی برای اسلام و انقلاب و ایران باقی خواهد ماند ؟ جداً از مقام رهبری انقلاب خواهان دخالت ، جبران و جلوگیری در این تجاوزات هستم . "

روزنامه انقلاب اسلامی ، 15 آبان 59

عزت الله سبحانی نیز طی مصاحبه ای اظهار داشت :

" با دستگیری قطب زاده و تعقیب محمد مبلغی اسلامی اعتماد مردم نسبت به نظام سلب می شود و همه حتی مخالفان قطب زاده اعتراض خواهند کرد ، آن جناحی که امروز از نظر قدرت در حال پیشرفت است می خواهد همه مراکز و منافذ را از مخالفین و رقبای خود تخلیه کند ."

روزنامه انقلاب اسلامی ، 21 آبان 59

بنی صدر نیز طی مصاحبه ای گفت :

" من نمی دانم که این آقایان در مصاحبه و گفتگوهایشان در تلویزیون چه گفته اند ، ولی به هر حال این را می دانم که در مسائل مربوط به جنگ دادستان مقام تشخیص نیست باید به او اعلام جرم شود و او بیاید و به جرم رسیدگی کند .

و الا عملاً بقیه قوای کشور تعطیل می شوند و یک مقام بیشتر باقی نمی ماند و آن هم مقام دادستان انقلاب تهران است که تشخیص بدهد و خودش هم اجرا کند و این دخالت آشکار این آقایان است در کاری که به آنها مربوط نیست .

دوم این که اگر این امور باید مورد مؤاخذه واقع بشود ، در همین رادیو کسانی هستند که بر ضد رئیس جمهور برنامه اجرا می کنند ، چرا آنها را نمی گیرند ؟ بیشتر باید آنها را مطرح کرد که مستقیماً انعکاسش در روحیه کسانی است که می جنگند ما تا به حال ندیده ایم که به آنها چیزی بگویند ، تازه تشویق هم می شوند ." روزنامه انقلاب اسلامی ، 17 آبان 59 ، ص 12

این همه جو سازی در حالی بود که آیت الله دکتر بهشتی احضار صادق قطب زاده را برای ادای توضیحاتی به دادسرای تهران ذکر و اظهار داشت :

" پس از ادای توضیحات این مقام قضایی است که باید تصمیم بگیرد متهم را بازداشت یا با قید کفالت یا بدون کفالت آزاد کند ."

روزنامه انقلاب اسلامی ، 22 آبان 59 ، ص 2

مشاهده کنید یک احضار عادی چگونه به وسیله مطبوعات وابسته به جریان روشنفکری آن روز در حد یک بحران دامن زده شد و از کاهی کوه ساختند و از مجرمی ، قهرمان !

قابل ذکر است که صدا و سیمای آن روز اکثر فرصت خود را در اختیار مصاحبه ها ، میزگردها ، سخنرانی ها و اخبار مربوط به رئیس جمهوری گذاشته بود ، ولی انتقاد از صدا و سیما حربه ای بود برای متهم ساختن گروه های ارزشی و حزب جمهوری اسلامی .

همراه با ایجاد فضای کاذب تبلیغاتی در مطبوعات وابسته به جریان غربزده ، عده ای دیگر با ارائه اخبار کاذب سعی می کردند برخی از علما را نیز در این ماجرا وارد کنند و بهتر بتوانند افکار عمومی را علیه قوه قضائیه تحریک نمایند .

به دنبال این اقدامات تلگرام آیت الله بهاء الدین محلاتی به رهبر انقلاب اسلامی ارسال می شود که در آن خطاب به حضرت امام چنین آورده است :

" اگر چه مایل نبودم در این وضع خاطر شریف مکدر گردد ، اما لازم است تذکر دهم که با برقراری ارکان جمهوری اسلامی زندانی نمودن آقای قطب زاده که خود عضو شورای انقلاب بودند عملی ناشایسته و ناروا است ، امید است برای جلوگیری از اینگونه کارهای ناشایست و خلاف قانون اوامر اکیده صادر فرمایید . روزنامه انقلاب اسلامی ، 19 آبان 58

آیت الله پسندیده نیز طی نامه ای به مجلس شورای اسلامی که مهندس بازرگان حامل آن بود نسبت به بازداشت قطب زاده اعتراض کرد و نوشت :

" با عرض معذرت ، بازداشت جناب آقای قطب زاده که در جمهوری اسلامی ایران وزیر خارجه و عضو شورای انقلاب و رئیس صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و از ارکان مملکت و مورد علاقه اکثریت ملت است ، موجب تأسف و تعجب است و استخلاص فوری و معذرت و اعاده حیثیت مشارالیه مورد تقاضاست ." روزنامه انقلاب اسلامی ، 20 آبان 59

آیت الله یحیی نوری که در مطبوعات از او با عنوان علامه یاد می شد نیز گفت :

" توقیف قطب زاده ، توقیف آزادی در واقع توقیف ساختن انقلاب اسلامی است ." روزنامه انقلاب اسلامی ، 19 آبان 59 ، ص 2

شیخ علی تهرانی نیز که با عنوان استاد اخلاق در روزنامه انقلاب اسلامی معرفی می شد اظهار داشت :

" این کار از نظر شرعی حرام است و از نظر قانونی وجهی برای دستگیری وجود ندارد و از نظر قانون اساسی خلاف آزادی بیان است ، اینها بر خلاف قانون اساسی روزنامه را می بندند ، محاکمه سیاسی که باید علنی برگزار شود بدون قانون انجام می دهند ." روزنامه انقلاب اسلامی ، 21 آبان 59

از طرف دیگر روزنامه ها چنین وانمود کردند که بازاریان تهران نیز به دستگیری قطب زاده اعتراض دارند ، روزنامه انقلاب اسلامی در این باره نوشت :

" بازاریان تهران در طوماری با هزاران امضا از امام خواستار آزادی قطب زاده شدند ." روزنامه ها انقلاب اسلامی ، 19 آبان 59 ، ص 10

به دنبال این ماجرا و حمایت برخی علما از آزادی قطب زاده گروهی از جوانان در قم به طرفداری از قطب زاده به راه انداختند و به حمایت از قطب زاده راهپیمایی کردند ، انعکاس این خبرها در مطبوعات موجب شد که برخی از مردم چنین تصور کنند که یکی از یاوران حضرت امام دستگیر شده و سرانجام تحت جوسازی های گسترده ، صادق قطب زاده با قید کفالت آزاد شد .

پس از آزادی قطب زاده روزنامه انقلاب اسلامی و شخص قطب زاده مدعی شدند که حضرت امام دستور آزادی قطب زاده را داده اند که این ادعا توسط دادستان انقلاب تکذیب شد .دادستان تهران گفت : " قطب زاده زیر فشار عناصر مشخصی از لیبرال ها و با قید وکالت آزاد شد ." روزنامه انقلاب اسلامی ، 20 آبان 59

پس از آزادی قطب زاده برای وی مجلس سخنرانی در مسجد بازار تهران ترتیب دادند و روزنامه انقلاب اسلامی با تیتر درشت در صفحه اول خود نوشت : " روز شنبه 24 آبان 59 قطب زاده سخن می گوید ." روزنامه کیهان ، 22 آبان 59

ولی پس از تشکیل جلسه در حالی که قطب زاده حضور داشت مرحوم آیت الله اشراقی به جای قطب زاده سخن گفت ، ایشان در سخنرانی خود پس از تأکید بر حفظ وحدت اظهار داشت :

" اگر در بحبوحه انقلاب عظیم الهی ، اشراقی ها ، بنی صدرها و قطب زاده ها هم قربانی شوند مانعی ندارد ." روزنامه کیهان ، 25 آبان 59 ، ص 12

پس از سخنرانی ایشان قطب زاده جهت تشکر از مردم در مقابل جایگاه قرار گرفت که با شعار " درود هر آزاده بر صادق قطب زاده " مورد استقبال هوادارانش واقع شد .

روزنامه کیهان ، 25 آبان 59 ، ص 12

پس از پایان مراسم گروهی با شعارهای " بنی صدر ، قطب زاده حمایتت می کنیم ، صدا و سیمای ما از انحصار حزبی آزاد باید گردد ، مخالف بنی صدر مخالف امام است ، حمایت از بنی صدر اطاعت از امام است ، بنی صدر دوستت داریم صد در صد " در بازار به راهپیمایی پرداختند ، سپس در میدان 15 خرداد اجتماع کرده و علیه رادیو و تلویزیون شعار دادند . روزنامه کیهان ، 25 آبان 59 ، ص 12

قطب زاده نیز که از این همه جو سازی و هیاهو به وجد آمده بود گفت : " من هنوز بر محتوای آنچه گفته ام ، ایستاده ام ." روزنامه کیهان ، 22 آبان 59

شایان ذکر است که قطب زاده گرچه با جوسازی ها برای مدتی رسیدگی به پرونده اش عقب افتاد ، ولی پس از ماجرای فرار بنی صدر و حادثه هفت تیر و شهادت 72 تن از یاران حضرت امام در جهت حمایت از دوست خود بنی صدر و همراهانش وی در اقدامی خیانت بار کودتای ننگینی را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی مدیریت کرد .

کاری که اقدامات گذشته وی را نیز در همان جهت قرار می داد و برای افکار عمومی روشن ساخت قطب زاده کیست ، یار امام یا دشمن امام ؟ آری گذشت زمان چهره منافقان را بر ملا می کند .

قطب زاده در یک اقدام ضد امنیتی و براندازانه با همکاری گروهی از جمله آیت الله سید کاظم شریعتمداری در فکر کودتا بودند ، تیم کودتا با زدن تونل در خانه های اطراف جماران تصمیم داشتند بیت امام را منفجر کنند و در همان لحظه شخصیت های مهم مملکتی را ترور و حکومت را به دست گیرند .

این توطئه با عنایت خداوند متعال کشف شد و صادق قطب زاده به دست عدالت سپرده و حکم اعدام وی صادر و اجرا گردید ، وی لحظاتی قبل از اعدام گفت :" وجدانم مرا سخت آزار می دهد ، زودتر مرا بکشید تا راحت شوم ! "

روزنامه جمهوری اسلامی درباره این جمله قطب زاده در تکمله زیبایی نوشت :" ظاهراً قطب زاده اعتقاد به قیامت هم ندارد ، چون خیال می کند با مرگ راحت می شود ! "

آری این بود چهره ای که مطبوعات وابسته به جریان روشنفکری از یک مجرم ساخته و او را قهرمان ! می کردند و قوه قضائیه نظام را ناقض قانون ، ضد امام و به عنوان کسانی که خون به دل امام می کردند ، معرفی می نمودند ، سرانجام تاریخ ورق خورد و چهره منافقان برای مردم روشن و هویدا شد .

____________________

1-روزنامه کیهان ، 22 آبان 59 ، ص 2

2- البته در این میزگرد هیچ یک از مسئولان صدا و سیما جز صادق قطب زاده و محمد مبلغی اسلامی ( مدیر شبکه دوم سیما ) شرکت نکردند


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان