امروز کمتر کسی است که از نقش بسیار حساس صدا و سیمای کشور در حفاظت از تهاجم تبلیغاتی دشمن غافل باشد ، سازمانی که می تواند شبانه روز چشم و گوش مردم را در اختیار داشته باشد ، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است .
وسعت این سازمان به حدی است که حتی دور افتاده ترین روستاهای کشور را نیز تحت پوشش قرار می دهد ، از این رو حضرت امام آن را یک دانشگاه بزرگ و عموی خواندند .
تأثیر گذاری این رسانه به اندازه ای است که می تواند در اندک زمانی کشور را به بحران کشانده یا بحرانی را مهار کند ، انقلاب اسلامی ایران زمانی رسماً به پیروزی رسید که صدا و سیما به دست مردم فتح شد .
از این رو پس از پیروزی انقلاب اسلامی همه گروه ها و احزاب تمام تلاش خویش را برای تسلط بر این نهاد به کار گرفتند .
با وجود این که در قانون اساسی ( قبل از بازنگری ) آمده بود که رادیو و تلویزیون زیر نظر مشترک قوای سه گانه قضائیه ، مقننه و مجریه اداره خواهد شد ، بنی صدر پس از پیروزی اش در انتخابات تمام تلاشش را برای به انحصار در آوردن صدا و سیما به کار گرفت تا بتواند نبض کشور را در اختیار بگیرد و حاکمیت لیبرال ها را بر کشور عملی کند .
از این رو با این که بر اساس اصل 175 قانون اساسی نمایندگانی از سوی قوای سه گانه برای اراده صدا و سیما تعیین شده بودند و از سوی قوه مجریه و دولت نیز نمایندگانی معرفی گردیده بودند و رئیس صدا و سیما نیز از سوی آن شورا برگزیده شده بود ، بنی صدر همواره گلایه می کرد که چرا رئیس جمهور که نماینده یازده میلیون نفر است نباید بر صدا و سیما اشراف داشته باشد .
وی با راه انداختن جنجال و فریب افکار عمومی سعی می کرد تا به اهداف خود دست یابد ، برای رسیدن به این مقصود در مصاحبه ای گفت :
" در آنچه که در مجلس به تصویب رسانده اند _ قانون نحوه اداره صدا و سیما * _ هیچ قصدی نبوده ، جز این که رئیس جمهور را حذف بکنند ، رئیس قوه مجریه در انتخاب نماینده قوه مجریه عملاً هیچ نقشی ندارد .
حالا اگر من رئیس قوه مجریه هم نبودم ، به لحاظ این که 11 میلیون نفر به من رأی داده اند حقی پیدا می کردم ! شما نگاه کنید ببینید هر چیزی که دارند چه به صورت طرح ، چه به صورت لایحه به مجلس می برند برای حذف رئیس جمهور است ." روزنامه انقلاب اسلامی ، 12 بهمن 59 ، ص 11
_________________________
* در اصل 175 قانون اساسی قبل از بازنگری آمده بود که صدا و سیما زیر نظر مشترک سه قوه اداره می شود و ترتیب آن را قانون معین می کند ، مجلس شورای اسلامی نیز نحوه اداره و ترتیب آن را مشخص کرد و قرار شد که نمایندگان قوه مجریه از سوی دولت که در قانون اساسی قبل از بازنگری ، نخست وزیر از قدرت بالایی برخوردار بود با اطلاع رئیس جمهور تعیین شوند .
وی در انتقاد به قانون نحوه اداره صدا و سیما که توسط نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی تصویب شد ، گفت :
" قانونی که مجلس تصویب کرد خلاف قانون اساسی است ، برای این که در قانون اساسی سه نفر ناظر قرار بود در اداره آنجا گمارده شود ، این قانونی که گذارده اند رئیس جمهور فقط مطلع می شود که نماینده قوه مجریه کیست .....
اما این حرف مفت است ، برای این که رئیس جمهور باید بتواند در تمام ایران حرف ها و کارهایشان را تعقیب کند که ببیند او منطبق با قانون اساسی است یا نه ؟ این غرض شان حذف رئیس جمهور است ، خلاف قانون اساسی است ، برای این که مسئله شخصی است ، مسئله قانون نیست ."
روزنامه انقلاب اسلامی ، 6 بهمن 59
این در حالی بود که طبق اصل 134 قانون اساسی ریاست هیئت وزیران با نخست وزیر بود و اتخاذ این تدابیر لازم برای هماهنگ ساختن تصمیم های دولت بود و تعیین برنامه ها و خط مشی دولت نیز در چارچوب وظایف نخست وزیر قرار داشت . در قانون اساسی ( قبل از بازنگری ) رئیس جمهور از اختیارات محدودی برخوردار بود .
پس از ناکامی بنی صدر از در انحصار در آوردن صدا و سیما وی همواره سعی می کرد این رسانه ملی را مورد خدشه قرار داده و کاری کند که اعتماد عمومی از آن سلب شود ، از این رو با ایجاد جو تبلیغاتی به هر مناسبتی در تضعیف آن می کوشید .
وی صدا و سیما را به عدم بی طرفی متهم می کرد و می گفت :
" همه مشکلاتی که ما داریم به لحاظ همین بی طرف نبودن یک دستگاه تبلیغاتی است ، سلطه بر دستگاه رادیو و تلویزیون یکی از عوامل مهم این وضعیت است و این دستگاه در اختیار کسانی است که می خواهند انحصار قدرت را در دست داشته باشند ." روزنامه انقلاب ، 3 آذر 59
بنی صدر در اظهار نظری دیگر به حقیقت سوگند خورد و گفت :
" اگر یک گروه یا چند گروه بخواهند رادیو و تلویزیون را وسیله تبلیغ قرار دهند از من باور کنند به حقیقت قسم همین طور است ، تجربه گذشتگان و کسانی که در دوران خودمان از این وسیله به همین منظور استفاده کرده اند گواه است که نه تنها فایده ای از این کار نمی برند ، بلکه ضرر می کنند .
رژیم سابق تسلط انحصاری بر این دستگاهها داشت و خود همین تسلط انحصاری از اسباب سقوط آن رژیم در افکار عمومی ایران شد ."
روزنامه انقلاب ، 2 آذر 59 ، ص 6
علاوه بر بنی صدر روزنامه وابسته به وی نیز در راستای تخریب دستگاه اطلاع رسانی ملی ، شعار تکراری و تهوع آور گرایش مردم به رادیوهای بیگانه را مطرح می ساخت :
" آیا بی پرده نمودن آنچه که در صدا و سیما می گذرد شایعه پراکنی است ؟ آیا اعتقاد کلی مسئولان نظام قضایی بر این است که مردم حق ندارند بر این امور آگاهی پیدا کنند ؟ آیا بیان این که به لحاظ عملکرد نادرست مدیریت انحصارگر رادیو و تلویزیون مردم به رادیوهای بیگانه رو آورده اند ، شایعه پراکنی است ؟ " روزنامه انقلاب ، 21 آبان 59
بنی صدر به دنبال تبلیغات گسترده ای که علیه صدا و سیما آغاز کرده بود ، صدا و سیما را به دستگاه دوران طاغوت تشبیه می کرد :
" رادیو و تلویزیون ما عین زمان رژیم سابق شده است ! همه چیز بر همه شما معلوم است ، کاسه داغ تر از آش هم نمی شوم ، آن مقدار که به تلاش و کوشش من مربوط است ، برای حفظ کشور کرده ام و می کنم .
اما وقتی از هر جهت ناتوان شدم دیگر ماندن و مسئولیت شکست را به عهده گرفتن کار صحیحی نیست ، از دید من یک توطئه ای است و تا وقتی که شما مردم از آن آگاه نشوید ادامه دارد و هدفی جز حذف رئیس جمهور ندارد ."
روزنامه انقلاب ، 20 اسفند 59 ، ص 12
بن صدر همیشه صدا و سیما را متهم می کرد که تریبون یک حزب و دسته خاص است ، در حالی که یک خبرنگار ویژه ریاست جمهوری بر پوشش اخباری وی همراه بنی صدر بود تا از ملاقات ها و سفرها و مصاحبه های او گزارش تهیه کند و از صدا و سیما پخش شود .
وی با این شانتاژ تبلیغاتی که به راه انداخته بود در واقع می خواست افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهد تا با فشار مردمی امتیاز بیشتری بگیرد ! لذا از یک طرف برخی از گروه های به اصطلاح دانشجویی را سازماندهی می کرد تا در مراسم شان علیه صدا و سیما شعار دهند : " صدا و سیمای ما از انحصار حزبی آزاد باید گردد ."
و از سوی دیگر مردم را در جهت مقابله با صدا و سیما این چنین تحریک می نمود :
" به هر حال تکلیف شما این است که لاقید نمانید ، دروغ را اول اعتراض کنید ، بنویسید ، تلفن کنید که شما دارید دروغ می گویید ، اگر تکرار کرد ، جمع شوید ، بیشتر تکرار کرد تمام مردم شهر جمع بشوید ، بگویید آقا شام یک عده کذا از جان ما چه می خواهید ؟ " روزنامه انقلاب ، 4 اسفند 59 ، ص 7
بن صدر در راستای تبلیغ علیه صدا و سیما و ایراد اتهام جناحی بودن به آن و در جهت مظلوم نمایی برای خود می گفت :
" شهر به شهر که می روم خدا گواهی می دهد که چقدر این تبلیغات رادیو و تلویزیون از نظر شخصی به سود من است ، برای این که از آن مرام زوری که دارند به بهترین وجهی دفاع می کنند ، نتیجه اش این است که همین رادیو و تلویزیون با کارهایی که می کند ، تبلیغ می کند بر ضد خود و به نفع من . نظر شخص من چنین است اما از نظر انقلاب برای کشور فاجعه است ."
روزنامه انقلاب ، 4 اسفند 59 ، ص 8
وی در نطق دیگری ، صدا و سیما را به " جاده صاف کن استبداد " متهم کرد و گفت :
" ما رادیو و تلویزیون و مطبوعاتی می خواهیم که جاده صاف کن استبداد نشود .... توده های مردم به تدریج متوجه می شوند که آن وسایل تبلیغاتی که یک طرفه است ، به تدریج و آرام آرام مغز انسان را رنگ می کند و چون این نکته را جوامع بشری متوجه شده اند ، یک حالت ضد آن در وجود هر کسی به وجود آمده است ، در نتیجه این رادیو و تلویزیون هر چه می گوید ، مردم عکس آن را قبول می کنند ." روزنامه انقلاب ، 28 بهمن 59 ، ص 10
بنی صدر که از آشکار شدن چهره واقعی اش هراسان بود ، در اقدام دیگری صدا و سیما را تهدید به عدم مصاحبه کرد و گفت :
" این جور که دارید پیش می روید می شود گفت که بنابراین است که سانسور رئیس جمهور را کامل کنند ..... تا وقتی که آنجا اصلاح نشود ، از رادیو و تلویزیون صحبت نخواهم کرد ، خیلی هم مراجعه می کنند که من مسایل را به مردم بگویم و توضیح بدهم ، من هم گفته ام تا وقتی که آنجا اصلاح نشود از رادیو و تلویزیون حرف نخواهم زد ." روزنامه انقلاب ، 17 آذر 59
سپس با یک مظلوم نمایی دیگر برای نشان دادن جو اختناق و سانسور اظهار داشت :
" حالا فقط یک روزنامه مانده است که من در آنجا کارنامه روز منتشر می کنم ، آن هم خیال می کنم با این مقدماتی که من می بینم به زودی آن را هم تعطیل خواهند کرد تا سانسورها کامل شود ." روزنامه انقلاب ، 17 آذر 59
این در حالی بود که در آن زمان اکثریت فرصت سیمای جمهوری اسلامی به بخش سخنرانی های طولانی دو ساعته و گزارش های سفر بنی صدر به شهرستان ها اختصاص داشت .
وی همچنان در همه سخنرانی های خود موضوع قهر بودن با صدا و سیما را مطرح می کرد ، مثلاً در سخنرانی خود را مراسم 14 اسفند 59 گفت :
" امیدوارم در عمل ببینم که رادیو و تلویزیون ما آن طور که خواست اسلام است با نهایت بی طرفی اداره شود ، به محض این که این معنی بر من معلوم شود البته من مصاحبه خواهم کرد ." روزنامه انقلاب 16 اسفند 59 ، ص 14
جالب است ، درست در همان زمانی که قطب زاده دوست صمیمی بنی صدر سرپرستی صدا و سیما را بر عهده داشت به قدری اوضاع آن رسانه آشفته بود که بنی صدر اظهار داشت : " رادیو و تلویزیون یک تکرار بیهوده شده است که بیننده و شنونده ها را عاصی می کند ." روزنامه کیهان ، 20 بهمن 58
آری ، گرچه بنی صدر با زرنگی خاصی از تریبون های رسمی کشور همواره برای تضعیف این رسانه ملی کوشید ، تا آن را از چشم ملت ایران بیندازد و مردم را به طرف روزنامه هایی که آبشخور آنها همسو با بیگانگان بود بکشاند ، ولی عملاً موفق نشد و تبلیغات بی اساس وی علیه نیروهای دلسوز نظام نتیجه عکس داد .
کم کم سخنان روشنگرانه امام مصداق خودش را پیدا کرد و مردم حتی طرفداران پر و پا قرص بنی صدر از او فاصله گرفتند و جز اربابانش و گروهک های الحادی کسی حاضر به پشتیبانی از وی نشد .