تعالیم اسلام واندیشه های التقاطی

 

Beheshty5

واما نسبت به مجاهدین خلق که دارای تفکر التقاطی هستند نسبت به اینها هم مکرر گفته ایم که باید تفکر خالص اسلامی داشته باشند نه التقاطی واستقلال کامل ونه گرایش به شرق وپذیرش اردوگاه سوسیال امپریالیستی شرق.

 

برگرفته از سخنرانی ها و مصاحبه های آیت الله شهید دکتر بهشتی

 

بسم الله الرحمن الرحیم. التقاط یک واژه عربی است واز همین واژه لقیط ولقط داریم. لقیط و لقط به معنای پیدا شده ای که صاحبش معلوم نیست به کار می رود. آدم در خیابان می رود می بیندکه یک انگشتری آن جا افتاده برمی دارد، حال این چیزی را که برمی دارد بدان می گوییم لقط. راجع به اشخاص هم گفته می شود. لقیط، بچه ای ممکن است در راه پیدا شده باشد ونمی دانند این بچه کیست به اومی گویند لقیط. گمشده ی دیگران است وپیدا شده. این کسی که پیدا می کند التقاط. یعنی این چیزی را که صاحبش معلوم نیست آدمی پیدا می کند برمی دارد، برداشتن چیزی که صاحبش معلوم نیست وکسی که آن را پیدا می کند. ما امروز به آن می گوییم گمشده ی پیدا شده ، التقاط. امروز اصطلاحاً التقاط به این گفته می شود که صاحبان یک مکتب آرا واندیشه های مکتب های دیگری را که بیگانه اند از مکتب آنها یا حتی مخالف است با مکتب آنها به آرا واندیشه های مکتب خودشان در آمیزند ویک آمیخته ویک آمیزه از این را به نام مکتب خودشان بپذیرند. مخلوط کردن آرای مکتب به آرای بیگانه از آن مکتب یا حتی ضد آن مکتب؛ به این گفته می شود التقاط. شاید منشأ این که به این التقاط می گویند این است که چه وقتی انسان به نام اسلام یک تفکر غیر اسلامی را بپذیرد، چه وقتی یک فکر ارسطویی را به نام اسلام می پذیرد، وقتی که از شناسنامه غیر اسلامی آن فکر مطلع نباشد، آن را به نام اسلام قبول نمی کند، این است که کار این شبیه آن التقاطی است شبیه کار کسی است که یک چیزی را در جایی افتاده وصاحبش معلوم نیست واین را برمی دارد وگاهی اوقات آدم فکر می کند آن چیزی را که پیدا کرده مال خودش است.ولی به هر حال در این جهت به معنای اصلی التقاط نزدیک است که معمولاً افراد ناآگاهانه افکار بیگانه از مکتبشان را به عنوان مکتبشان می پذیرند. به دلیل این وجه مشابهت وهمانندی اینک به پذیرش آرای بیگانه در اسلام وبه نام اسلام التقاط گفته می شود.

امروز اصطلاحاً در جامعه ما التقاط به خصوص در رابطه با اسلام گفته می شود؛ واینکه افرادی به نام اسلام افکار واندیشه ها وآرای بیگانه از اسلام را وضد اسلام را بپذیرند وقاطی کنندبا اندیشه ها وعقاید اسلامی.شاید هم به صورت خاص به کسانی گفته می شود که اندیشه های چپ را به نام اندیشه ای اسلامی می پذیرند یا تبلیغ می کنند.

بیشتر وقتی گفته می شود التقاطی و التقاطی فکر کردن اینها به نظر می آید، ولی حقیقت این است که التقاط همه جور آن التقاط است، آمیختن تعالیم اسلام به افکار سوسیالیستی یا مارکسیستی التقاط است. آمیختن تعالیم اسلام وجهان بینی وایدئولوژی اسلامی به افکار اگزیستانسیالیستی التقاط است. آمیختن آنها به هر نوع لیبرالیسسم هم التقاط است. آمیختن اینها به اندیشه های مرتاضانه وصوفی منشانه هندی هم التقاط است. آمیختن آن به اصول تفکر ارسطویی و افلاطونی هم التقاط است.

در مقابل التقاط خالص بودن اندیشه اسلامی خالص بودن معرفت و شناخت اسلام است. در گذشته در آن قرون اولیه در اواخر قرن اول ودوم التقاط راه پیدا کرد در اسلام واز آنجا گروههای التقاطی پیدا شدند.همان موقع به اینها می گفتند کسانی که بدعت در دین می گذارند ودر روایت ما به عنوان اصحاب بدع ، بدعت گذاران در دین واصحاب رأی، یعنی کسانی که آرای خودشان را بر دین تحمیل می کنند. اندیشه های خود را از جای دیگر قرض گرفته اند بر اسلام وقرآن تحمیل می کنند، همچنین بر احادیث تحمیل می کند، اینها اصحاب رأی واصحاب قیاس خوانده می شوند. کسانی که قرآن وحدیث را تفسیر به رأی می کنند، یعنی آیات وروایات را مطابق رأی وگرایش خودشان تفسیر می کنند، اینها اصحاب رأی گفته می شود. اینها در حقیقت التقاطی فکر می کردند. در مقابل اینان کسانی هستندد که اندیشه خالص اسلامی دارند. در برابر شیوه التقاطی ها یک شیوه دیگر بود به نام شیوه " ظاهریون"؛ یعنی کسانی که برداشت های متحجر اسلامی داشتند. اصحاب ظاهری مانند داوود ظاهری اصفهانی وامثال اینها کسانی که دارای یک نوع تحجر بودند وقشری بودند وتنها به ظاهر الفاظ اتکا می کردند واز پی بردن به روح پر اوج معانی قرآن وحدیث می ترسیدند مبادا دچار التقاط شوند. پویایی اندیشه اسلامی را آنها به طور کلی کنار گذاشته بودند. آن چیزی که در میان شیعه مخصوصاً مطرح شد به نام اخباریون ، اخباری های ما هم تا حدود زیادی مانند ظاهریون بودند . آنچه که در برابر اینها مطرح شد اجتهاد بود که اصولیون ما داشتند. اجتهاد به معنای داشتن اندیشه پویا وعمیق اسلامی است، اما بی آنکه انسان اندیشه های دیگر را بخواهد طرد کند ، کتاب وسنت، قرآن ، حدیث تعبیر می کند. خوب دقت شود که مرزها این است:

Beheshty3

1- اکتفا کردن به معانی بسیار سطحی وظاهر در قرآن وحدیث؛ این کار ظاهریون واخباریون است که موجب تحجر ورکود می شود در دین ومذهب ومکتب؛ مردود است وآسیب های را برمی دارد.

2- هر اندیشه ای را آرایش قرآنی وحدیثی دادن وبه جای اندیشه های خالص اسلامی جا زدن و وپذیرفتن وآرا واندیشه های خویشتن، آرا واندیشه های بیگانه از اسلام وقرآن وحدیث را بر دوش قرآن وحدیث واسلام نهادن، این می شود رأی وبدعت در دین وانحراف از دین واین هم گمراهی است.

3- اندیشه پویای اسلامی داشتن ؛ یعنی تلاش برای فهم هرچه عمیق تر وگسترده تر کتاب وسنت با التزام به اینکه رابطه وپیوند میان آن اندیشه وآن معنا وعبارات کتاب وسنت محفوظ می ماند. این را اجتهاد می نامیم. وراهی را که الان علمای بزرگ اسلام می روند راه اجتهاد است. اجتهاد یعنی جهد، کوشش وتلاش، تلاش برای فهم هرچه عمیق تر وریشه دارتر تعالیم اسلامی، اما از مجرا وطریق آیات وروایات. انسان ببیند که آیات وروایات چه می گوید، نه اینکه ببیند دیگران چه می گویند واین را به زور به آیات وروایات بچسباند. این دومی که بخواهد بچسباند التقاط است وآن اولی که بخواهد که از خود او معنایی بجوشد وبیابد این می شود اجتهاد.

پس در صورتی ما می توانیم صرف برخورداری از نظریات دیگران را التقاط بیاوریم که جنبه اجتهاد داشته باشد.

اصولاً آگاهی یک انسان مجتهد بر آرا واندیشه های دیگران نه تنها عیب نیست، بلکه کمال است. کما اینکه می بینیم بسیاری از برادران ما در مکتب های دیگر مطالعات گسترده ای دارند وهر انسان مسلمانی انسان جستجو گر است. مهم این است که اگر انسان یک اندیشه را به عنوان مارکسیسم، ماتریالیسم، اگزیستانسیالیسم وایسم دیگر می بیند یا بودییسم، صوفیسم هرچه از اینها می بیند اینها را مرزش را با قرآن حفظ کند وتحمیل بر قرآن نکند.

در گفتارتان اشاره کردید به اینکه التقاطیون نیز با نام اصحاب رأی واصحاب قیاس در زمان پیامبر وجود داشته اند.

در زمان پیامبر عرض نکردم. البته روایاتی در زمان پیامبر هست که مشعر به این معنا هست، اما در حافظه ام قطعیت تاریخی اینها نیست اما در زمان علی (ع) بوده ودر نهج البلاغه اشاره ای به آنها شده است

.

برخورد ائمه با اصحاب رأی واصحاب بدع چگونه بوده است؟

فراوان ما روایات زیادی داریم در کتاب " وسائل الشیعه" ابوابی هست درباره فتوا وبرخورد با اصحاب رأی وقیاس. اینکه اینها تأکید داشتند بر حفظ اصالت اسلام وشاخت اسلام ودور نگاه داشتن آن از آسیب های التقاط، یعنی آمیختن غیر اسلام با اسلام.

آیا واژه قریب به معنای التقاط در قرآن یا احادیث وروایات ائمه استعمال شده است؟

یادم نیست.

در دوره معاصر هر اندیشه ای به هر حال با نام اسلام ظهور به هم رسانیدند بالاخص پس از انقلاب اسلامی، اینها آیا در بطن خویش به اعتباری دارای رگه های التقاطی هستند؟

فراوان در اندیشه های اسلامی معاصر می بینیم اشخاص یا گروههایی را که سخنان ومطالبشان نشان دهنده این است که اصالت لازم اسلامی را ندارند.بسیاری از کسانی که مطالعاتشان در زمینه قرآن وحدیث وتاریخ اسلام وتاریخ فرهنگ بشری در رابطه با اسلام غنی نیست، در سخنرانی ها ونوشته هایشان می بیینیم که گرایش های گوناگون دارند وحتی یک نویسنده می بینددر ادوار مختلف زندگی خود گرایش های گوناگونی داشته ودر هر دوره ای در نوشته ای اسلامی آن گرایش به چشم می خورد و فراوان است. حتی در عده ای از کسانی که شاید به این عنوان معروف نباشند اما وقتی که انسان نوشته آنها را مطالعه می کند یک زیر بنای فکری دیگر را بر اسلام حاکم کرده اند. بنده در یک کتابی که به نام" خدا از دیدگاه قرآن " دارم، در آنجا یک مقدمه ای آوردم ودر آن مقدمه کوتاه وفشرده به خصوص به این مطلب پرداختم که چه می توان کرد که انسان در فهم قرآن دچار بیراهه رفتن والتقاط نشود.

موضع حزب نسبت به مجاهدین خلق وچریک های فدایی وحزب توده ودیگر جناح های چپ چیست؟ وچرا تا حالا صریحاً این مواضعی که می فرمایید اعلام نشده؟

روزنامه به اندازه کافی این مواضع را اعلام کره وما هم جلوتر مکرر به صورت کم رنگ تر این مواضع را اعلام کرده بودیم. اما نسبت به گروه های الحادی مثل فداییان وحزب توده به علاوه ی همه ی گروه های ماتریالیستی و مادی ما همیشه اعلام کردیم اصلاً حزب جمهوری اسلامی راهش از راه آنها جداست.

واما نسبت به مجاهدین خلق که دارای تفکر التقاطی هستند نسبت به اینها هم مکرر گفته ایم که باید تفکر خالص اسلامی داشته باشند نه التقاطی واستقلال کامل ونه گرایش به شرق وپذیرش اردوگاه سوسیال امپریالیستی شرق. بنابراین ما در هر دو مورد موضعمان را مشخصاً اعلام کرده ایم ، منتها ما از این جنگ گروهی همیشه بدمان می آید وبسیار معتقد هستیم به ساختن نسل انقلابی مان ومردم انقلابی مان با معیارهای اصیل خط اسلامی نه شرقی، نه غربی و روی این بیشتر کار کرده ایم واز این به بعد هم بیشتر روی این کار خواهیم کرد. بنابراین مواضع ما به تدریج مشخص شده و به خصوص در این یک ماهه اخیر روزنامه در این زمینه گام های سریع وصریح بلندی برداشته.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31