تروریسم، اگرچه معمولا بهعنوان گروهکها و نیروهای معارض یا چریکهای خلق شناخته میشوند و معمولا این مساله از اذهان دور است که این گروهکها فقط قادر به انجام عملیاتهای انتحاری و تخریبی و ترور هستند و در یک مقطع و در موقعیتی محدود اقداماتی انجام میدهند. هرچند مبارزه علیه تروریسم با تمام قدرت انجام میشود اما این تفکر اشتباه است که تروریسم نمی تواند آثار خود را برجای گذارد و تاثیر گذاری نداشته باشد.
تروریسم با ابزارهای مختلف در ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی راههای نفوذ خود را پیدا کرده و ضربات خود را وارد میسازد. یکی از زمینههای نفوذ در واقع مبادی فرهنگی است که میتواند تاثیر گذاری و تاثیر پذیری جدی داشته باشد. شاهد مثال ما این است که تروریسم با آن مقابله میشود و این مبارزات تا محو کامل تروریسم پیش میرود و گروهکها تار و مار میشوند و تا مدتها بنظر میرسد که دیگر فعالیتی برایشان متصور نباشد. اما از این گروهکها افرادی باقی میمانند که زمینههای ایجاد گروهکهای جدید را فراهم سازند و از طرفی از بسترهای فکری پیشین نیز بهره مند میگردند. در این راستا فعالیتهای این افراد بیشتر در جاهایی رواج مییابد که زمینههای تعصبات مذهبی و اختلالات فرهنگی متدوال باشند. بنابراین تروریسم با تاثیرگذاری بر فرهنگ عامه، زمینه ی گرویدن افراد به گروهک را فراهم میسازد و از ضعف افراد استفاده کرده و آنها را به همکاری وا میدارند.
در این راستا با ایجاد فضاهای اثربخش، این گروهکها با ورود نیروهای جدید جان تازه میگیرند و آماده اعمال مخرب میشوند. در مقابل ایجاد این گروهک ها، کشورهای اعلام مواضع متفاوتی دارند و همین اعلام مواضع میتوانند اختلال در امر مبارزه علیه تروریسم ایجاد کند. چرا که از یک طرف برخی کشورها با تمام توان و قدرت بر علیه تروریسم میجنگند. از طرفی دیگر برخی کشورها نقش منفعل داشته و بعضا به گروهکهای تروریستی کمک میکنند تا برای آنها نقش چماق دار در منطقه ایفا نمایند. به هر ترتیب تروریسم بر افکار و فرهنگ عامه میتواند تاثیر بگذارد.
در این راستا بایستی چند نکته را مدنظر قرار داد:
1. سیاستهای یک بام و دو هوا در منطقه باعث گردیده تروریسم بیش از حد تحت عنوان گروهکهای مختلف به فعالیت بپردازد و این مساله به مرور زمان خطرات بسیار جدی به دنبال دارد.
2. تروریسم منطقه تنها از راه تعاملات منطقه ای قابل مهار شدن است و از طرفی این مهم نیازمند این است که کشورها از طریق ابزار فرهنگ بیش از پیش فعال بوده و مانع تاثیر تروریسم شوند.
3. از سوی دیگر کشورهای منطقه بایستی از سیاستهای انتزاعی بپرهیزند و واقعا هر مساله ای که زمینه ساز فعالیتهای ناهنجار گروهکی تروریستی است را مهار و در جهت عقیم ماندن این گروهکها قدم بردارند.
به هر ترتیب مبارزه با تروریسم تنها از طریق استفاده از سلاح نیست بلکه زمینه ای اجتماعی و فرهنگی نیز بسیار موثر است. با این توصیف تروریسم بقایی ندارد و آنچه که به بقای تروریسم کمک میکند بی تدبیری برخی کشورها در عملکرد خود است.