تأثیرات حمله آمریکا به عراق، بر گروه رجوی(قسمت پایانی)

Hamdastanانقلاب سگ دعوا!

درگیری ها آن قدر بالا می گیرد که مریم قجر پیام خاصی از فرانسه ارسال می کند و یک بند انقلاب ایدئولوژیک را     " انقلاب سگ دعوا " می نامد و همه را مجبور می کند که روزانه گزارش های مفصلی از خودشان و از سگ دعواهایی که داشته اند ، بنویسند . نام گذاری انقلاب جدید ، خود به یک موضوع درگیری تبدیل می شود ، زیرا افراد آن را توهین تلقی می کنند .

وقتی انقلاب جدید ناکارآمدی خود را در کنترل افراد نشان می دهد ، پیام جدیدی از فرانسه می رسد مبنی بر این که هیچ کس در قرارگاه اشرف انقلاب نکرده و اشاره می شود به این نکته که وقتی مریم قجر در فرانسه دستگیر می شود ، کسی از میان افراد شرمنده نشده و وقتی کسی در مقابل این ظلم بزرگ شرمنده نشده ، پس گستاخ می گردد و ...

ابتدا (طبق معمول) مژگان پارسایی مسئول اول سازمان و مسئول قرارگاه اشرف در میان جمع شروع به اعتراف می کند که وقتی صحنه دستگیری مریم قجر را از تلویزیون دیده شرمنده نشده و از آن لحظه به بعد وقیح و پررو شده و به دنبال وی سایر سران سازمان شروع می کنند به شیون و زاری و خود زنی که چرا حالت شرمندگی به آنها دست نداده است ، بلکه طلبکار هم بوده اند که چرا مریم قجر به پاریس رفته است !

مژگان پارسایی در توضیح منشأ انقلاب جدید می گوید : " یکی از نیروهای دستگیر شده توسط پلیس فرانسه به یک شهر دور تبعید می گردد و وی در آن محل با یک کشیش ملاقات می کند و کشیش را ترغیب می نماید که به ملاقات مریم قجر برود و کشیش نیز خواسته ی وی را اجابت می کند ، وقتی از این فرد می پرسند چگونه در اوج گرفتاری خودش به این فعالیت دست زده ؟ پاسخ می دهد : با دیدن لحظه ی دستگیری مریم قجر شرمنده شده و همین باعث فعال شدنش گردیده " ؛ و به دنبال نقل این داستان ابتدا فرماندهان زن شروع به شیون و زاری می کنند که انقلاب نکرده اند و شروع می کنند به فحاشی به مردان که چرا شما تکان نخوردید و به دنبال آن ، فردی به نام " سید رحیم موسوی " در میان جمع پشت میکروفون می رود و شروع می کند به فحاشی که ای بی شرف ها و بی غیرت ها و ... چرا نشسته اید و حرکتی نمی کنید که در نهایت 10 الی 15 نفر پشت میکروفون می روند و تلاش می کنند نکاتی از این دست طرح کنند و وقتی متوجه می شوند که حاضرین در نشست کشش ندارند ، سریعاً نشست را جمع می نمایند و در پایان مژگان پارسایی به افراد می گوید که مسعود (رجوی) سلام رساند و منظور این است که با مسعود رجوی ارتباط دارند .

بعد از این نشست نیز سریعاً نیروها را سازماندهی می کنند ، برای بازسازی قرارگاه اشرف تا هم امیدی باشد برای نیروها که اشرف حفظ خواهد شد و هم این که با سرگرم سازی نیروها آنها را از گوشه گیری و در خود فرو رفتن نجات دهند .

تغییرات وسیع در ظاهر تشکیلات اروپا و قانونمند کردن آن

کشف قریب به 9 میلیون دلار از پایگاه اصلی سازمان در فرانسه ، داشتن خانه های مخفی متعدد ، حرفه ای بودن افراد (اشتغال کامل در سازمان) ، فقدان حتی یک خانواده در بین تمامی نیروهای حرفه ای و کادر سازمان و ... علامت سؤال های بسیاری را در مقابل مراجع ذی مدخل (قضایی ، پلیسی ، سیاسی و ...) در سطح اروپا گذاشته بود .

از طرفی موضوع تروریزم ، به موضوع روز دنیا تبدیل شده و در این میان پولشویی گروه های تروریستی و شفاف نبودن منشأ درآمدها ، نحوه ی هزینه ها ، حساب های بانکی و ... مهم بود ؛ مضاف بر آن مخفی بودن تشکل های تروریستی و معلوم نبودن نیروهای آنان ، تماماً به موضوعات مورد مطالعه ی سرویس های اطلاعاتی و پلیس تبدیل گردیده بود . اضافه کنید بر این لیست ، همکاری با رژیم صدام حسین ، انقلاب های عجیب و غریب و مراسم خارق عادات انسانی را .

فقدان روابط و مناسبات سالم و غیره هیچ تردید برای کشورها در مورد لزوم برخورد با سازمان منافقین نمی گذاشت ، به همین دلیل در پی حمله ی پلیس فرانسه به پایگاه های سازمان منافقین ، کشورهای انگلیس ، آلمان و ایتالیا نیز به خانه های امن و تیمی منافقین هجوم بردند و تعداد زیادی از نیروهای سازمان را دستگیر و شروع به بازجویی از آنها کردند .

این برخوردها باعث شد لزوم تجدید نظر اساسی در اذهان فرماندهان منافقین شکل گیرد و تلاش نمایند تا آنجا که ممکن است با تغییرات ساختاری ، خودشان را به شکل احزاب اروپایی علنی نمایند . اما به دلیل وجود نام منافقین در لیست تروریستی این اتحادیه و نیز نام های ارتش رجوی و شورای ملی مقاومت در لیست تروریستی اتحادیه ی اروپا ، ادامه ی فعالیت تحت عناوین مذکور در آمریکا غیر ممکن و در اروپا تحت عنوان سازمان مجاهدین خلق ناممکن و تحت عناوین شورای ملی مقاومت و یا ارتش رجوی ریسک پذیر بود و عقل و درایت حکم می کرد که همه تخم مرغ ها را در یک سبد نچینند ، لذا سازمان برای پر هزینه کردن ضربه به گروه ، شروع کرد به سازماندهی نیروها تحت عنوان NGOهای متعدد و متنوع ، زیرا قوانین اروپا اجازه برخورد با NGO را به سختی می دهد .

مهمترین مشکل منافقین در این پروسه و روند قانونی شدن و قانونمند کردن ، مسائل مالی بوده و هست و در واقع بنا بر این گردید که انجمن ها (NGOها) علاوه بر ایفای نقش پوششی برای حضور و اشتغال افراد حرفه ای سازمان در کشورها نقش قانونمند کردن درآمدها و هزینه ها و به واقع پولشویی را نیز بر عهده گیرند .

سازمان منافقین ، پرهزینه ترین تشکل ضد انقلابی است ، این تشکیلات با داشتن سایت ماهواره ای تلویزیونی ، نشریه ، سایت های متعدد اینترنتی و از طرفی ظرفیت بالا برای به تظاهرات کشاندن هواداران و اعضاء در سطح اروپا و آمریکا و گردآوری همه ی آنها برای هر تظاهرات در یک نقطه (که نیاز به سفرهای پرشمار ، هتل و اقامت ، خوراک و ... دارد و برگزاری دهها تظاهرات در هر سال) و علاوه بر آن شکل خاص اداره ی تشکیلات که آنها را ناگزیر به اجاره دهها ساختمان و پایگاه نموده و هزینه های بالای اقدامات اطلاعاتی و کسب خبر از ایران ، مسافرت های گسترده و عجیب تشکیلات برای برپایی گردهمایی ها و کنگره ها ، عقد قرارداد با مؤسسات لابی که نیاز به پول های کلان دارد مانند هزینه های مرضیه خواننده ، مهدی سامع و همسرش ، هزارخانی ، خزائی و امثالهم که بالغ بر دهها هزار دلار در ماه می گردد ، قرارداد با تعداد زیادی وکیل گران قیمت و حقوقدان و حقوق اعضای شورا (غیر سازمانی) هزینه ی زیادی با متحمل می شود .

بدون شک ، اصلی ترین منبع درآمد منافقین تا دو سال پیش از حمله آمریکا ، دولت عراق بود . کما این که فیلم های موجود از پول های اهدایی صدام که پس از سقوط وی کشف گردید و نیز مذاکرات میان اعضای سازمان و سرویس اطلاعاتی عراق منجمله مذاکرات رجوی با رؤسای سرویس عراق حاکی از همین مسئله است ، اما در حال حاضر این منبع مالی قطع گردیده و یا در موارد جزئی که مربوط به زندگی در اشرف است ، باقی مانده است .

منبع دوم درآمد مالی سازمان ، جمع آوری کمک مالی در کنار خیابان ها و یا مراجعه به افراد پولدار و خیرخواه در سطح اروپا و آمریکاست که تحت عناوینی چون کمک به خانواده های ایرانیان یا معدومین ، کمک به آسیب دیدگان از نقش های سیاسی و یا تحت عناوینی دیگر چون کمک به فقرا ، ایتام و آسیب دیدگان از حوادث طبیعی (مثل زلزله ی بم و ...) و حتی کمک به مجاهدین افغان (در زمانی که آنها به دلیل مبارزه با شوروی محبوب بودند) صورت می گیرد .

در خصوص حجم این درآمدها به دلیل عدم ثبات آن و نیز دسترسی نداشتن به اطلاعات دقیق از روابط درونی و غیره نمی توان اظهار نظر قطعی کرد . اما بررسی یک قلم از حجم درآمد در انگلیس (سالانه حدود 10 میلیون پوند) و نیز بررسی هزینه ها که بخشی از آن افشا گردید ، گویای وسیع بودن درآمد است . با توجه به وسعت درآمدها نیروی قابل توجهی از سازمان برای جمع آوری کمک ها اختصاص می یابد و همین امر توجه بیشتر سرویس های اطلاعاتی و مقامات قضایی اروپایی و آمریکایی را به خود معطوف می دارد .

منابع مالی

تشکیلات مالی منافقین مجموعاً به 5 بخش تقسیم می شود :

  1. مالی اجتماعی : با پوشش انجمن ها (NGOها) و اخذ مجوز از شهرداری ها تحت عناوین گوناگون و در کنار خیابان ها مشغول پول در آوردن هستند و وظیفه ی دیگر این افراد ، شکار افراد پولدار و اخذ آدرس و اطلاعات فردی آنها برای مراجعه ی بخش مالی ویژه سازمان است ، ضمن این که به لحاظ سیاسی هم یک شبکه ی تبلیغ علیه جمهوری اسلامی ایران محسوب می گردند .
  2. مالی ویژه : اعضای این قسمت با استفاده از دو منبع و مرجع : الف) داده هاب بخش مالی اجتماعی          ب) بایگانی موجود در خود بخش ، ملاقات هایی را با فرد منظور تنظیم می کنند و وی را ترغیب می نمایند تا کمک های مستمر را به تشکیلات بنماید .

این کمک ها تحت عناوینی چون کمک مستمر نوبه ای و یا ماهیانه ی فرد به یک خانواده ی فقیر یا آسیب دیده از نقش های سیاسی و یا چند خانواده و ... جمع آوری می گردد . شیوه ی دیگر این بخش ، شناسایی افراد پیر بدون وارث می باشد که با مراجعه به وی و تحت عناوین خیر خواهانه از او می خواهند اموالش را پس از مرگ به آنها ببخشد .

پرسنل مالی ویژه معمولاً از اعضای و نیروهای قدیمی سازمان منافقین هستند و چون خارج از ضوابط شهرداری در هر شهر پول ها جمع آوری می گردد ، مبالغ آن خارج از محاسبه شهرداری هاست ، هر چند در بخش مالی اجتماعی نیز صندوق ها دور از نظارت شهرداری ها باز می شود و فقط مبالغ ناچیزی از آن به اطلاع مقامات شهرداری می رسد .

  1. مالی ایرانی : وظیفه ی این بخش اخذ مستمری و کمک از ایرانیان مقیم آمریکا و اروپاست و شیوه ی کار نیز به همان شکل مالی ویژه است .
  2. مالی پروژه ها : چون هر یک از پروژه های سیاسی منافقین ، هزینه های سنگینی در بر دارد ، دستور داده شده که قبل از اجرای پروژه ، کل سازمان و علی الخصوص کشور محل اجرای پروژه ، به یک بسیج عمومی دست بزنند تا هزینه ی هر پروژه سیاسی از قبلا همین بسیج تأمین گردد .
  3. مالی انتفاعی : شامل درآمدهای ناشی از فعالیت های اقتصادی و تجاری سازمان است . همچنین سرمایه گذاری هایی که توسط سازمان در سطح اروپا و آمریکا صورت گرفته توسط همین بخش محاسبه و به بخش مالی منافقین واریز می شود .

علی ای حال تحولات مربوط به جدیت کشورها در برخورد با تروریزم ، تجدید نظر و بازخوانی تشکل های سیاسی مظنون به حمایت از تروریزم ، قرار گرفتن نام سازمان منافقین به عنوان حامی تروریزم توسط آمریکا و اروپا، مشکلات ناشی از دستگیری ها و دادگاه فرانسه و این که اتهام اصلی منافقین در فرانسه ، روشن نبودن منشأ و منابع مالی سازمان بود ، موجب شد سازمان منافقین تغییرات وسیعی را در فعالیت هایش بدهد .

علنی کردن فعالیت های سازمان به ویژه عملکرد مالی ، قانونمند کردن فعالیت های سیاسی ، ایجاد تشکل های مدنی (NGOها) که امکان انحلال آنها به سادگی میسر نباشد و ثبت قانونی این تشکل ها ، عدم اتکاء به یک تشکل ، حرفه ای کردن حضور افراد در انجمن ها و قانونی کردن آن ، انتقال سوژه های مالی ویژه (افراد کمک دهنده) از تشکل های قبلی (به واسطه ی وجود نام آنها در لیست تروریستی و مسئله دار شدن سوژه ها) به انجمن های جدید با هدف پاک نمودن ذهن سوژه از تروریست بودن مراجعه کننده ، منجر به این شد که سازمان دست به این تحولات بزند .

در همین رابطه برای تشکیلات هر کشور ، دستورالعملی صادر شد تا به ثبت حداقل 7 انجمن در آن کشور بپردازد و برای هر انجمن لیست هیأت مؤسس ، دستور گردش مالی ، همچنین اعضای مرتبط این انجمن را تدارک ببیند به نحوی که هیچ شکاف و عدم شفافیتی بین درآمدها و هزینه ها (که به عنوان نمونه افراد عضو انجمن و هیأت مدیره جهت پوشش هزینه ها حقوق دریافت می کنند) وجود نداشته باشد .

به همین دلیل دستور داده شده ، تراز حساب های بانکی و دفاتر انجمن ها همواره باید صفر باشد . برای سیستم جدید قائل شده بودند که سوژه هایی که کمک مالی را می خواهند ثبت کنند ، به انجمن های جدید احاله نگردند (برخی از کمک دهنده ها با ارائه ی برگ های کمک مالی به اداره ی مالیات با استفاده از قانون کشورهای اروپایی از پرداخت مالیات معاف بودند و طبعاً پرداخت برگه ها به عنوان مالیات به اداره ی مالیات باعث کنجکاوی و تحقیق آنها از انجمن می شد و از این طریق آلودگی سابق که ناشی از فعالیت تحت لوای مجاهدین خلق و یا شورای ملی مقاومت بود ، به انجمن های جدید سرایت می کرد.)

در شیوه ی جدید منافقین ، اساس کار انجمن ها بر اخذ کمک های ثابت و پایدار با زمان بندی مشخص (نوبه ای) گذاشته شد .

ماجرای کاریاب ها و پیوستن افراد جدید

روشن است که کلیدی ترین بحث در رقم خوردن سرنوشت سازمان ماندن و یا اخراج از عراق است . از نظر سازمان بهترین موقعیت جغرافیایی ، حضور آنان در اروپا نیست ، زیرا حضور در آنجا صرفاً برای چانه زنی و اقناع طرف های ذی نفع برای براندازی است و دادن قول و قرار که در صورت حمایت اروپا ، سازمان منابع آنها را در منطقه تأمین خواهد کرد . (کما این که از طریق لابی های متعدد در آمریکا و اروپا پیام فرستاده اند که حاضرند پیشاپیش سندی را امضا نمایند که پس از کسب حاکمیت ، اسرائیل را به رسمیت خواهند شناخت)

اما هم سازمان و هم اروپایی ها به خوبی می دانند که فعالیت سیاسی در اروپا به براندازی رژیم منتهی نمی شود و حتی فعالیت در اروپا منوط به داشتن نیروی نظامی است . در این رابطه سیدالمحدثین در توجیه خط ارتش می گوید : " مطمئن باشید خروج از عراق یعنی متلاشی کردن تشکیلات ."

سازمان برای بقاء در عراق فعالیت های زیاد و متنوعی را در پیش گرفت ، که از آن جمله است : ملاقات و مذاکرات گسترده با بازیگران جدید صحنه ی سیاسی عراق ، رفتن به سوی آمریکایی ها تا مرحله ی تغییر اساسی در اعتقادات و باورهای سیاسی شان و حتی کنار گذاشتن ارزش هایی که سال ها برای آنها تابو بود ، ارتباط گیری گسترده با سران عشایر و مردم منطقه جهت کسب حمایت آنان ، ارتباط گیری گسترده با مطبوعات (در عین محصور بودن شان) و ....

یکی دیگر از این دست اقدامات ، تشدیدفعالیت جذب نیرو و افزایش افراد قرارگاه اشرف بود ، زیرا :

اولاً : خط تعادلی باشد در مقابل ریزش نیرو

ثانیاً : وزنه ی سازمان را برای استرداد و یا اخراج از عراق سنگین نماید .

ثالثاً : سازمان را شایسته ی سرمایه گذاری آمریکایی نماید .

در این میان جذب نیرو از میان هواداران داخل کشور و یا افراد ناراضی در داخل کشور ، از قبل از حمله ی آمریکا و پس از آن تقریباً به صفر رسیده بود . ترفندی را که منافقین در زمان حکومت صدام در پیش گرفتته بودند (برای جذب نیرو) بعد از سقوط صدام ، تشدید نمودند که جذب نیرو از میان جوانان و افرادی بود که به کشورهای همسایه جهت اخذ پناهندگی از اروپا و آمریکا و یا کاریابی در همان کشورها مراجعه می کردند و چون پولی در بساط نداشتند و در آن کشور نیز موفقیتی در کسب شغل به دست نمی آوردند ، سوژه های خوبی برای جذب بودند .

به اینها اضافه کنید افرادی را که از ایران اقدام به شغل یابی در کشورهای همسایه و یا اخذ پناهندگی از کشورهای اروپایی می کردند ، اما به تور کانال هایی می افتادند که سازمان با آن کانال ها در ارتباط بود و البته صرفاً با انگیزه های مادی به این کار اشتغال داشتند .

سازمان به این افراد قول می داد که در صورت آمدن به عراق ، بعد از مدتی آنها را روانه ی اروپا خواهد کرد و بدین شکل آنها را به اشرف می فرستاد . مواردی هم بودند که حتی افراد را بدون آن که توافق شان را جلب نمایند ، از ترکیه و یا پاکستان به عراق می فرستادند با این توضیح که اعزام به اروپا از عراق می باشد . خاصیت دیگری که جذب این نفرات (به دلیل جوان بودن) برای سازمان در بر داشت ، پایین آوردن میانگین سنی ارتش رجوی بود که به میانگین 40 رسیده بود و با میانگین 40 برای هیچ نیروی خارجی قابل سرمایه گذاری نبود .

بعد از مدتی به دلیل سیاسی نبودن افراد جذب شده ، سر در نیاوردن از مناسبات منافقین به ویژه انقلاب های عجیب و غریب آنها ، احساس فریب خوردن ، طولانی شدن پروسه ی اعزام به اروپا و در نهایت پوچ در آمدن آن ، شرایط سخت زندگی در اشرف ، فقدان امید به آینده ، سواد کم (میانگین سواد در میان افراد به جرأت به 6 کلاس هم نمی رسید) و بعضاً آلودگی به اعتیاد ، تعداد زیادی از آنها یعنی قریب به اتفاق شان از سازمان جدا شدند (فقط 217 نفر به ایران بازگشتند) و به کمپ آمریکایی رفتند و این حرکت سازمان نیز که ناشی از کم تجربگی و سوء مدیریت حاکم بر تشکیلات بود ، به ضد خودش بدل گشت و هر یک از اینها به پایگاهی علیه سازمان تبدیل گشتند .

نفرات مشهور به " تیف " (کمپ آمریکایی ها) و ریزش نیرو

حضور آمریکایی ها در اشرف ، فضای بازی را برای نیروهای مستقر در اشرف ایجاد کرد و برای اولین بار افراد از نسیمی از دنیای باز و کاهش جو رعب و وحشت برخوردار شدند . منافقین نیز مانند هر جنبش توتالیتر دیگر ، با ایجاد جو رعب و وحشت ، مغز شویی مستمر که با انقلاب های ایدئولوژیک متعدد و نوبه ای صورت می گرفت ، کنترل افراد توسط افراد دیگر و وظیفه ی هر فرد برای گزارش نویسی روزانه از جزئیات رفتاری دیگران (به نحوی که شاد بودن و یا غمگین بودن روزانه ی افراد نیز گزارش می شد و یا واکنش های هر فرد در مقابل اخباری که به او می رسید ، توسط سایرین گزارش می گردید و این گزارش ها باعث کشته و نابود شدن جو اعتماد به هم گشته بود) نیروهای خود را محصور کرده بودند .

تبلیغات سرسام آور پیشرفت های روزانه و قدرت سازمان ، امیدواری دادن های کاذب برای براندازی جمهوری اسلامی در آینده قریب الوقوع و در دسترس بودن آن ، عدم دسترسی به دنیای آزاد اعم از مطبوعات ، رادیو و تلویزیون غیر سازم انی و انحصاری بودن دسترسی های خبری ، همه و همه فضایی را ایجاد کرده بود که جلوی ریزش نیرو را در حجم انبوه می گرفت .

مضاف بر آن سرنوشت تلخی که در انتظار افراد جدا شده بود (زندان ابوغریب و یا تبعید به شهر رمادی عراق) و از طرفی به دلیل عملکرد تروریستی سازمان ، جا انداختن این باور که در صورت رفتن به ایران چیزی جز اعدام و شکنجه در انتظار آنان نیست (و حتی در مقاطعی استفاده از تهدید تسلیم به ایران) ، ترس از زندگی غیر سازمانی برای بسیاری از آنان که اساساً به دلیل حرفه ای بودن مبارزه و در خدمت بودن 24 ساعته موجب فرسنگ ها  فاصله ی افراد از زندگی عادی شده بود و ... دلایلی بوده و هست که باعث عدم ریزش نیرو در سطح وسیع شد .

از این میان با آمدن آمریکایی ها جو رعب و وحشت به ناچار شکسته شد و از طرف دیگر تهدیدهایی مانند زندان ابوغریب ، شکنجه و بعضاً کشته شدن افراد ناراضی و خواهان جدایی با حضور آمریکایی ها از بین رفت ، علاوه بر آن امکان دسترسی به اخبار دنیای آزاد نیز تا حدوی فراهم گشت .

شرایط مذکور به علاوه باز شدن مرز و رفتن خانواده ها و ملاقات با فرزندان شان موجب گشت بسیاری از نفرات از سازمان جدا شوند . از این میان حدود 350 تا 400 نفر از آنها به ایران آمدند (با توجه به امان نامه ای که ایران به افراد داد) ، تعدادی که مدارک پناهندگی اروپایی داشتند ، به این کشورها رفتند و تعدادی نیز در کمپ آمریکایی ها باقی مانده اند و این روند در زمان نوشتن این مجموعه ادامه داشت .

کمیته ای از صلیب سرخ جهانی که بر روی وضعیت منافقین به موجب کنوانسیون 4 ژنو نظارت دارد ، وزارت حقوق بشر عراق و هیأتی از آمریکایی ها ، بر روی بازگشت افراد به ایران نظارت دارند و بنابر اطلاعات منتشره در رسانه ها ، بازگشت نفرات و نوبه های آن به شرح زیر است :

ردیف

تاریخ

نفرات بازگشتی

1

29 و 30/9/83

28 نفر

2

23/10/83

13 نفر

3

10/12/83

100 نفر

4

19/12/83

130 نفر

5

6/4/84

14 نفر

تأثیرات حمله آمریکا به عراق، بر گروه رجوی(3)

تأثیرات حمله آمریکا به عراق، بر گروه رجوی(2)

تأثیرات حمله آمریکا به عراق، بر گروه رجوی(1)

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31