بزرگترین آرزویش ضربه‌زدن به ضد انقلاب بود

Khatere14

مورد اعتماد رهبر بود

با مقام معظم رهبری رابطه خیلی نزدیکی داشت، چون ایشان نیز در مشهد تشریف داشتند، جلساتشان در مسجد کرامت امام حسن مجتبی برگذار می‌شد. برای نماز خواندن خدمت آقا می‌رسیدیم و بعد از آنجا باهم پیاده به سمت منزل ایشان می‌رفتیم و از محضر ایشان استفاده می‌کردیم. آقا آنقدر به محمد اعتماد داشتند که به خاطر دارم ایشان با خانواده در فرودگاه بودند و می‌خواستند خانواده‌شان را با هواپیما به مشهد بفرستند. آقا محمد را دیدند و به خانواده گفتند، آقای رواقی در هواپیما هستند، پس خیالم راحت است.

همسر شهید رواقی

بزرگترین آرزویش ضربه‌زدن به ضد انقلاب بود

بزرگترین خواسته‌اش این بود که بتواند به ضد انقلاب ضربه بزند. نزدیک شهادت برادرم، مادرم به او گفت که افشار تو را به خدا مواظب خودت باش، برادرم گفت که نترسید، مطمئن باشید تا باعث مرگ چند نفر از دشمنان نشوم، به این راحتی‌ها کشته نمی‌شوم. به خدا که به گفتة خودش عمل کرد و تا آخرین لحظه و آخرین گلوله، با گروهک تروریستی پژاک جنگید.

خواهر شهید افشار جعفری

حفظ حجاب شرایط ادامه تحصیلم بود

در دوره تحصیل من، در قم زندگی می‌کردیم. در آن سال‌ها، یعنی سال۱۳۴۶ درس خواندن دخترها چندان ساده نبود. مخصوصا این‌که پدرم روحانی بود و طبیعتا جامعه حساسیت بیشتری روی ایشان و خانواده‌شان داشت؛ ولی پدرم پذیرفت و در آن شرایط دشوار تنها شرطی که با من گذاشت، حفظ حجاب و رعایت آداب و شعائر اسلامی بود. می‌گفت: «درست است که به دلیل این تصمیم در حوزه برای من مشکلاتی پیش می‌آید، ولی در صورتی که تو راه صحیحی را پیش بگیری و رفتار و اعمالت مطابق با موازین اسلامی باشد، من هر چیزی را تحمل می کنم، چون باید فرزندانم تا سطوح بالای تحصیلی پیش بروند.»

دختر شهید مفتح


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31