بخشی از نامه شهید محمدباقر رحمانی به مادرش

Khaterat136

نامه برای مادر

برای مادرش احترام خاصی قائل بود و همه چیز خود را مرهون فداکاری‌های مادرش می‌دانست.

در یادداشت‌ها و نامه‌های باقی‌مانده از شهید محمدباقر رحمانی، نامه عاطفی است که به مناسبت روز مادر برایش نوشته است:

مادرم سلام، گرامی‌ترین سپاسم را بپذیر

روز مادر برای من روزی معمولی است. از روزی که تو من را به دنیا آورده‌ای، با صدای‌ کودکانه‌ام صدایت زدم. آیا به یاد داری که روزی تو را صدا نزده باشم؟ یا توانسته‌ای لحظه‌ای خودت را از من دور کنی؟ شاید تنها در ظاهر این کار را کرده باشی؛ ولی بدان روحم همیشه با تو است و تو را سرمایه وجودی خودش می‌داند.

مادر! تو بزرگترین هدیه زندگی هستی که خداوند تو را به ما هدیه کرده است.

مادرم در وصف تو همین بس که پیغمبر بزرگوار اسلام فرموده است، بهشت زیر پای مادران است.

در پایان از مادر عزیزم می‌خواهم که این هدیه ناقابل را بپذیرد و از خدا بخواهد که من را در بهشت جای دهد تا در سایه مادرم باشم.

ای آن که یک نگاه تو بر من

می‌دهد جان و می‌کند از من

قربان هر نگاهت، گر دهد و گر کند

پسرت محمد

به نقل از پدر شهید محمدباقر رحمانی

در راه رسیدن به هدف، شجاع بود

علاقه زیادی به امام‌خمینی(ره) داشت. با دوستانش یک گروه مردمی برای مقابله با ساواک تشکیل داده بودند. خیلی شجاع بود. آن زمان داشتن عکس امام جرم بود. نبی‌الله یک عکس از امام آورد و روی دیوار خانه زد. می‌گفتم: «اگر ماموران ساواک متوجه شوند، دستگیر می‌شوی.» می‌گفت: «باید همه بدانند این آقا رهبر ما است.»

به نقل از مادر شهید نبی‌الله بربریان نعمان

آرزوی شهادت

هیچگاه در مورد ازدواج صحبت نمی‌کرد. یکبار یکی از فامیل‌هایمان عروسی دخترش را در خانه ما برگذار کرد و برادرم کارهای عروسی را انجام می‌داد، مادر عروس گفت: «ان‌شاءالله برای عروسی‌ات خدمت کنیم علی جان!»

علی در پاسخ گفت: «ان‌شاءالله برای شهادتم!»

به نقل از خواهر شهید علی باغبان


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31