پس از پیروزی بنی صدر در انتخابات ریاست جمهوری و شکست گروه های اصول گرا و ارزشی تصور می رفت که اصول گرایان در برابر بنی صدر صف آرایی کنند و به اصطلاح کار شکنی نمایند .
ولی نیروهای اصولگرا به دلیل آن که اطاعت از ولی فقیه را واجب می دانند علیرغم این که خط بنی صدر را همسو با خط آمریکا می دانستند برای اتمام حجت سعی کردند از همان آغاز پیروزی وی با او همکاری کنند .
چرا که آنها اساس بر حفظ انقلاب نهاده بودند و بر این بودند که تا حد ممکن با شرایط جدید یعنی ریاست جمهوری بنی صدر هم بسازند و انقلاب را به پیش ببرند .
لذا در اولین روزهای پیروزی بنی صدر نیروهای ارزشی کشور موفقیتش را تبریک گفتند و مقام معظم رهبری علاوه بر آن به مناسبت انتصاب وی به فرماندهی کل قوا پیام تبریک دیگری نیز ارسال کردند . روزنامه انقلاب اسلامی ، 2 دی 58
آقای هاشمی رفسنجانی در این باره می گوید :
" ما روز اول با شناختی که از این آقایان داشتیم بعد از این که 6 ماه اول را گذراندیم با ریاست جمهوری آقای بنی صدر مخالف بودیم .... در پاریس جوری زندگی می کرد که فقط وازده ها را جمع کرد ، اولین کسی که مقاله دین اسلام منهای روحانیت را نوشت او بود .
ما واقعاً به درب خانه مهاجرین و انصار راه افتادیم ، هر جا توانستیم حرف مان را زدیم ، اما به ادله ای که خیلی هایش احتیاج به تفسیر دارد آقای بنی صدر رأی آورد و ایشان رئیس جمهور شد ، خوب چه کنیم مردم رأی دادند ، امام هم تنفیذ کردند ، کاری نمی توانیم بکنیم .
سیاست ما و دوستان مان شهید آیت الله بهشتی و من و خیلی از دوستانی که بودیم این شد : حالا که ایشان رئیس جمهور شده و امام هم از بیمارستان پیغام داده اند که با هم بسازید و تضعیف نکنید همدیگر را ما تسلیم ولایت فقیه هستیم." روزنامه کیهان ، 13 تیر 60 ، ص 14
وی در ادامه گفت :
" چه خون جگری در آن یک سال خوردیم و نفس نکشیدیم و زبان مان بسته بود و دشمن ما زبانش باز بود ." روزنامه کیهان ، 13 تیر 60 ، ص 14
آقای هاشمی رفسنجانی درباره تحلیل این وضعیت می گوید :
"مسئله ما و ایشان ، مسئله دایه و مادر بود ، واقعاً همین بود نه تنها با ایشان بلکه با آقای بازرگان و نهضت آزادی و هم فکرانشان ، اینها هر وقت گیر می کردند می گفتند استعفا می دهیم ، اما ما نمی توانستیم استعفا بدهیم ، استعفا بدهیم سرنوشت انقلاب و اسلام و قرآن را به که بسپاریم ."
روزنامه کیهان ، 7 تیر 60 ، ص 2
آقای هاشمی رفسنجانی درباره طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور می گوید :
" علیرغم فشار شدیدی که از سوی نمایندگان مجلس مبنی بر ضرورت طرح عدم کفایت سیاسی بنی صدر وارد می آمد نظر من این بود که آقای رئیس جمهور بپذیرند که در محدوده حقوق و تکالیفی که قانون اساسی برای رئیس جمهور و همه ارگان های دیگر معین کرده است ، عمل بکند و ترجیح دارد که ایشان در این سمت باقی بمانند و حتی اگر من بتوانم با تقاضا یا توضیح مجلس را هم از طرح بحث درباره کفایت سیاسی ایشان منصرف بکنم و فکر می کنم مصلحت این باشد .
البته بستگی دارد به این که ایشان چه مقدار آماده باشند که تابع قانون باشد و نتیجه مشورت ما این بود : مصلحت جمهوری اسلامی این است که کسانی که مسئولیتی دارند قانون را مراعات بکنند و چنین وضعی پیش نیاید که در اولین دوره مجلس شورای اسلامی صلاحیت رئیس جمهور حتی زیر سؤال قرار بگیرد .
ولی متأسفانه زیر سؤال قرار گرفته است و اینک بهتر است بعد از زیر سؤال قرار گرفتن شرایطی پیش نیاید که نتیجه این باشد که ایشان صلاحیت ندارند ." روزنامه کیهان ، 24 خرداد 60 ، ص 3
آقای سید محمد خاتمی نیز نظرش این بود که :
" آنهایی که فکر می کنند بنی صدر باید برود و یا استعفا بدهد اشتباه می کنند یا سوء نیت دارند چون حذف اولین رئیس جمهور خوشایند نیست ."
روزنامه کیهان ، 17 خرداد ، 60
شهید رجایی نیز در صبر و تحمل خود طی سخنانی گفت :
" مردم بدانند که ما دست و پا نکردیم که سر رئیس جمهور را زیر آب بکنیم ، بلکه 9 ماه زحمت کشیدیم تا ایشان را یک رئیس جمهور محبوب قلمداد کنیم ، ولی ایشان چنین چیزی را نمی خواست ." روزنامه کیهان ، 6 تیر 60 ، ص 15
ایشان افزود :
" ما در مدت 9 ماه وزارت کوچکترین ضعفی از آقای رئیس جمهور مطرح نکردیم ، چرا که رجایی و بنی صدر مطرح نیست ، بلکه اسلام مطرح است ، آقای بنی صدر در 17 شهریور گفت این وزرایی که انتخاب شده اند از ضعیف ترین وزرا هستند ، ایشان این چنین دولت را تضعیف می کرد ، چرا که می خواست همه چیز در دست خودش باشد .
بنی صدر به من می گفت دولت تو یک هفته دوام نمی آورد ، همین بنی صدر در ارتش تمام اخراجی ها را سر کار آورد و اما چون من نخست وزیر بودم نمی توانستم بگویم رئیس جمهور این قدر تقوا ندارد .
بنی صدر در میدان آزادی کل نظام جمهوری اسلامی را تضعیف کرد و گفت ای مردم ! اینها که دم از اسلام می زنند مشغول شکنجه مردم هستند ! و من اینها را افشا می کنم ! اگر آقای بنی صدر در تمام طول ریاست جمهوری اش هیچ کلامی را نگفته بود جز همین کلمه کافی بود ، خیانت ایشان به جمهوری اسلامی آن قدر بود که بعضی از سفرا تلفن می کردند و می گفتند ما در طول این یک سال سعی خود را برای جمهوری اسلامی به کار بردیم آن وقت آقای بنی صدر در سخنان خود می گویند که شما مشغول شکنجه هستید ، همه اینها را ما می دیدیم ولی چیزی نمی گفتیم چرا که نمی خواستیم تفرقه بیفتد ." روزنامه کیهان ، 6 تیر 60 ، ص 15
شهید دکتر آیت نیز که نقش بسزایی در افشای خط آمریکایی بنی صدر داشت اظهار داشت :
" دوستان بارها به من گفتند که مسائل را حل کنید ، در منزل شخص ثالثی نشستیم ، آقای بنی صدر گله هایی کردند و گفتند آقای دکتر بهشتی چگونه است ، آقای خامنه ای چگونه است ، از این بحث ها زیاد می کردند و می گفتند شما همیشه علیه ما مشغول توطئه هستید ، گفتم اگر جلال الدین فارسی یا هر کسی دیگری از نظام اسلامی هم منحرف بشود ما با او مبارزه داشتیم برای ما شخص مطرح نیست ." روزنامه کیهان ، 31 خرداد 59 ، ص 3
این در حالی بود که از سوی بنی صدر و دوستانش بدترین اهانت ها و اتهامات به یاران امام روا داشته می شد و آنها استخوان در گلو و خار در چشم به خاطر حفظ اسلام و انقلاب سکوت می کردند .
بنی صدر طی اظهاراتی گروه های اسلامی و متدین را به انحصار طلبی و خشونت طبی متهم ساخت و گفت :
" گروه های مسلمان ، بعضاً در طرز فکرشان انحرافاتی و اشتباهاتی وجود دارد ، بعضی ها برآنند که امور کشور در دست انحصاری آنها باشد و ما برآنیم که مسلمانان باید بین خودشان بنایشان بر محبت و مودت و رحم و عطوفت و تحمل یکدیگر و کوشش و برادری باشد ."
روزنامه انقلاب اسلامی ، 17 خرداد 59 ، ص 3
آیت الله لاهوتی از مدافعان سرسخت بنی صدر نیز طی سخنانی اظهار داشت :
" این قدر امام امام نکنید ، بر اساس گفته خود امام که فرموده اند میزان رأی مردم است هر کس رأی بیشتری در میان مردم دارد او به امام نزدیکتر است ، در کنار قبر امام هشتم به شما می گویم پس از امام اگر کسی باشد که بتواند انقلاب شما را به پیروزی برساند و می تواند این کشتی انقلاب را در این دریای تلاطم به ساحل پیروزی رهنمون شود ، فقط بنی صدر است ! ."
وی سپس یاران امام را به خود کامگی و مخالفت با رأی مردم متهم ساخت و گفت :
" اگر بخواهید خود کامگی کنید و حضور مردم را در صحنه نپذیرید این امام است که می گوید میزان رأی مردم است ، بدانید اگر قرار بود با چماق و زور کسی بتواند حکومت کند قبل از شما آریامهر بود ، ولی ملت اتحاد داشت و با اتحاد بر زور و چماق پیروز شد ." روزنامه انقلاب اسلامی ، 9 آذر 59
آری علیرغم بی مهری های بنی صدر و طرفدارانش با نیروهای ارزشی و اصولگرا نمونه کوچکی از آن با یادآور شدیم ، اصولگرایان به خاطر حفظ نظام و اطاعت پذیری از ولایت فقیه استخوان در گلو و خار در چشم صبر کردند ؛
تا این بهانه که نمی گذارید رئیس جمهور خدمت کند از دست بنی صدر گرفته شد و مردم فهمیدند که بنی صدر به دنبال خدمت نیست ، بلکه در صدد است تا انقلاب مان را به شکست کشانده و کشور را تسلیم آمریکا نماید .
تمام مظلومیت یاران امام و اصولگرایان در جمله ای از مقام معظم رهبری خلاصه شده است ، ایشان در خطبه نماز جمعه 14 آذر 59 فرمودند :
" خدایا تو شاهدی که گفتنی بسیار است ، آن قدر حرف هست که ماهها برای گفتن وقت لازم است ، فقط به خاطر خدا و فرمان امام دهان را می بندیم ، به امام عرض کردم آقا وضع مثل دوران امیرالمؤمنین است با استخوانی در گلو صبر می کنیم و باز هم نمی گوییم و اگر امام اجازه داد خدا شاهد است که حرف زیاد است ...." روزنامه انقلاب اسلامی 14 آذر 59
