نامه تكان دهنده عضو سابق منافقین(3)

Mive Terror

از طرف بسيج ديگر اين ستاد مي بايستي در هر لحظه از نيروهايي كه توان بسيج ندارد اطلاع داشته باشد تا اولاً هر لحظه بتواند در رابطه با خوابگاه خودشان اگر مسئله اي پيش آمده نيروها را برآورد كرده و تقسيم نمايد و ثانياً اگر خوابگاه يا امكان ديگر احتياج به نيرو داشتند ، نيرو بسيج و اعزام گردد .

و در مرحله دوم : فرماندهي عمليات به هنگام حملات كميته اي ها يا فالانژها (كه واقعاً جهت اين كار مي شد كه نيروهاي بسياري را صرفاً جهت مقاومت يا آماده باش مدت ها در خوابگاه ها نگه مي داشتند و مشخص است كه واقعاً چه ميزان از وقت هر فرد در اين رابطه مصرف مي گشت . البته توصيه مي شد كه مبارزه ضد امپرياليستي اين مسائل را هم دارد و رمز قدرت بسيج سازمان در مواقع حملات و ... در همين نهفته بود).

نمونه قابل ذكر در اين رابطه اين بود كه گفته شده بود در تدافعات تا حد امكان سعي كنيد به مأمورين مسلح در جلوي مردم حمله نكنيد و اگر حمله اي كرديد در محل هايي باشد كه مردم نبينند . البته در تمام اين مدت يعني بعد از تشكيل ستادها و جريان تربيت معلم تا شروع جنگ ، موردي پيش نيامد كه نياز به اجراي اين طرح ها باشد و اين نشان مي دهد كه تا چه ميزان سازمان ، تحليل ها ، طرح ها و عملكردهاي پنهان و آشكارش صرفاً جنبه احتمال و تداركاتي دارد و در اين راه از گذشتن هيچ چيز از نيروي انساني گرفته تا نيروي مادي فرو گذار نمي كرد.

نكته ديگري كه در تحليل فوق گنجانده شده بود اين بود كه چون سيستم دارد با نيروهاي انقلابي تضادش را مطلق مي كند ، پس دارد مي رود به سمت وابستگي به امپرياليسم ، البته وابستگي از بعد ارتجاعي و جهت كسب قدرت .

منظور از وابستگي ارتجاعي اين است كه سازمان پايگاه امپرياليسيم را ليبرال ها مي داند ، ولي اعتقاد دارد كه ارتجاع به درد امپرياليسم نمي خورد ، ولي در اينجا متناقض با اين تحليلش ادعا مي كند كه " ارتجاع با محتواي خود جهت كسب قدرت دارد به امپرياليسم وابسته مي شود ."

در همين زمان ها (يعني اندكي قبل از شروع جنگ) بود كه به يكسري از بچه ها (ميليشيا) گفته بودند كه در خيابان ها سعي كنيد فالانژها را شناسايي و در كوچه و پس كوچه هاي خلوت آنها را بكشيد كه نمونه هايي از آنها در شهرهاي شمال كشور نيز اتفاق افتاد و حتي در يكي از انجمن ها برنامه اي بود كه كتاب فروشي هاي فالانژها را آتش بزنيد كه البته همگي اينها با پيشامد مسئله جنگ موقتاً متوقف ماند .

 

11) جنگ

در اوايل مهر كه جنگ ايران و عراق آغاز شد ، تا پيش از يك هفته تحليل مشخصي ارائه نشد ، بالاخره پس از روزها به علت فشارهاي متعدد بچه ها كه از بي تحليلي صدايشان در آمده بود ، اولين تحليل جنگ ارائه شد .

قبل از ورود به خود تحليل بد نيست به اين نكته اشاره كنيم كه تا مدت ها (شايد 4 ، 5 روز) پس از شروع جنگ ، دكه هاي سازمان هنوز در خيابان ها گسترده بود كه حتي براي بسياري از بچه ها هم مسئله ايجاد كرده بود تا اين كه بالاخره پس از چند روز دكه ها نيز جمع آوري شد .

 

و اما تحليل جنگ :

اولين تحليل جنگ بدين ترتيب بود كه : جنگ ايران و عراق جنگي است ارتجاعي و ناعادلانه . انگيزه ايران از اين جنگ صدور انقلاب است ، انگيزه عراق قطب شدن در منطقه و ادعاهاي مرزيست . علت اصلي جنگ تحريكات ايران است كه مرتب دم از صدور انقلاب مي زند و اين خود باعث تحريك عراق براي شروع جنگ شده است .

اما عراق مي خواهد قطب منطقه به خصوص اعراب شود ، ولي چون وابسته نيست ، اين كار از وي ساخته نيست . به عبارتي چون وابسته نيست ، امريكا نخواهد گذاشت كه عراق قطب منطقه شود . (حال كار به اين نداريم كه بر اساس مدارك مستند امريكا از شش ماه قبل از سقوط شاه براي قطب كردن عراق كه در منطقه زمينه سازي كرده بود)

و اما به لحاظ حمايت هايي كه از دو كشور شده است ، كشورهايي نظير اردن و عربستان از عراق حمايت مي كند و سازمان هاي مسلمان مرتجع نظير امل و ... از ايران . حمايت سوريه از ايران به خاطر تضادهايش با رژيم عراق است و حمايت الجزاير هم كه رژيم ايران ادعا مي كند دروغ است و چنين حمايتي صورت نگرفته ! (البته بعد دروغ بودن آن ثابت شد!)

به لحاظ مسائل داخلي نيز ، چون مسائل داخلي ايران بيشتر است ، اگر جنگ دراز مدت شود باعث سقوط ايران خواهد شد ، ولي عراق عليرغم داشتن يكسري مسائل داخلي ، چون قدرت سازماندهي دارد قادر است كه مسائلش را حل نمايد .

در اين تحليل رژيم عراق را مترقي تر و ضد امپرياليست تر از رژيم ايران به حساب آمد و در انتها نتيجه گيري شد كه " پس ما نمي توانيم در جنگ شركت كنيم ."

تحليل دوم جنگ كه پس از مشخص شدن و عريان تر شدن مسائل و موضع گيري هاي داخلي و خارجي مطرح شد بدين صورت بود كه درست است كه هم اكنون يكسري از كشورهاي مترقي از ايران و كشورهاي مرتجع از عراق حمايت مي كنند ، ولي باز اين تعيين كننده نيست ، بلكه ماهيت يك پديده تعيين كننده است

يعني روابط نيستند كه ماهيت يك پديده را مشخص مي سازد ، اين روابط و حمايت ها را هم زياد نمي شود رويش حساب كرد ، يعني براي اين كه به ماهيت پديده مورد نظرمان پي ببريم ، بايد روابط دراز مدت آن را در نظر داشته باشيم و اين روابط و حمايت ها فعلاً مقطعي هستند و امكان دارد كه به همين صورت باقي بماند و امكان دارد كه در دراز مدت تغيير يابد !!

واقعاً دوگانگي تا به كجا ؟ آيا قراردادهاي عظيم اقتصادي و نظامي عراق با فرانسه و ايتاليا و ... نيز كوتاه مدت هستند و از ماهيت عراق ناشي نمي شوند ؟ سفر برژينسكي و براون و لرد كارينگتون به عراق چطور ؟ يا سازمان از روابط آشكار و نهان عراق با دول امپرياليستي و سياست هاي اين دول در رابطه با عراق خبر ندارد ؟ يا خود را به بي خبري مي زند و مي خواهد به زور هزار و يك نوع تحليل واقعيات را منكر شود ؟

در اينجا سازمان بگونه اي برخورد مي كند كه اگر روابط دو كشور بگونه اي انكار ناپذير درآيد ، سازمان ضرر نكند و اگر هم كه به همين صورت باقي بماند باز ضرر نكند . واقعاً در زماني كه يك هوادار ساده كه با خواندن يكي از تحليل هاي خارجي راجع به جنگ و روابط گوناگون كه كشور قادر خواهد بود كه به ماهيت اين تحليل هاي به دور از واقعيات به آساني پي برد . سازمان تا كي قادر خواهد بود مثل ديگران خود را به كوچه علي چپ بزند ؟

به هر حال بر اساس اين تحليل بود كه حدود ورود سازمان به جنگ مشخص مي شد ، در حالي كه توجه داريم كه قبلاً‌ اصلاً مسئله وارد شدن به جنگ مطرح نبود ، چرا كه سازمان جنگ را يك جنگ غير عادلانه و ارتجاعي مي دانست . برخورد چپ روانه با مسئله و روند به جنگ اين است كه با تمام نيرو و همين جوري مثل بقيه نيروها در جنگ شركت كنيم ، كه البته چون ما تحليل مشخص از شرايط مشخص !‌ داريم اين مسئله غير ممكن است .

برخورد راست روانه با مسئله اين است كه اصلاً در هيچ شرايطي شركت نكنيم ، اما برخورد اصولي اين است كه وقتي مردم رفتند ما هم مي رويم ، ولي نقش پيشتاز را نخواهيم داشت و فقط در كنار مردم خواهيم جنگيد .

در اين صورت منتظر اجازه مقامات هم نخواهيم شد ، ولي يكسر ديگر طيف ورود ما اين است كه مقامات به ما اجازه ورود بدهند كه در اين صورت اگر مردم با تمام قوا هم شركت نكنند ، ما شركت مي كنيم ، چون به دنبال خودش براي ما مشروعيت كسب خواهد كرد .

واقعاً ببينيم كه درد مجاهدين چيست ؟ نه درد خلق ،‌ نه درد انقلاب و نه درد هيچ چيز ديگر در اين مقولات ، درد آنها كسب قدرت است و حتي شركت شان در جنگ هم اگر اين خواسته شان را تأمين كند ،‌ موجب خواهد بود ، وگرنه چه لزومي كه بجنگند .

مي بينيم كه حتي در تحليل هاي داخلي هم بسيار هوشيارانه عمل مي كنند و مي گويند :‌ " يك سر طيف ورود ما به جنگ اين است كه مقامات اجازه دهند " و اگر مقامات هم اجازه دهند چون برايشان مشروعيت كسب خواهد كرد دست به اين كار مي زنند . حال با اين كار نداريم كه سيستمي كه به زعم آقايان دارد به سمت وابستگي مي رود چه نوع مشروعيتي مي تواند براي سازمان قائل شود ؟!‌

يك سر ديگر طيف ورود سازمان به جنگ و روند مردم نيستند كه هم اكنون دارند در جبهه ها مي جنگند و همين مردم مگر نيستند كه به هر صورت در پشت جبهه با تمام توانشان دارند حمايت مي كنند ؟‌ نكند منظور سازمان اين است كه مثلاً عراق بيايد پشت دروازه هاي تهران و همه بسيج شوند ، آن وقت ما هم مي رويم ! واقعاً بايد گفت دست تان درد نكند ، پس انتظار داريد در آن شرايط هم در كنار خيابان ها بساط پهن كنيد و درون خوابگاه ها سيستم هاي جديد تدافعي بريزيد ؟

البته وراي تمام اين مسائل بايد ديد كه منظور سازمان از مردم چيست ؟ آيا آنهايي كه منافع شان مي رود تا از بركت انقلاب و رهبري آن پايمان شود ؟ يا آنهايي كه در هر شرايطي حاضرند هر گونه كمبودي را تحمل كنند و تن به ذلت و خواري ندهند ؟ البته نيروهايي چون پيكار و چريك هاي فدايي اقليت و راه كارگر و ... نيروهاي انقلابي جامعه به شمار مي روند و بقيه هم كه جزو جبهه متحد ارتجاع هستند !

به دنبال اين تحليل بود كه گروه هاي مقاومت 22 نفره در انجمن ها تشكيل و كلاس هايي هم گذاشته شد كه اولين جلسه آن منتفي شد و به دنبال آن نيز از كلاس ديگر خبري نشد . شايد ظرف دو سه روز تحليل عوض شده بود . بديهي است كه آن مردمي كه سازمان از آنها نام مي برد ، كيانند و در جاي خود به آن نيز خواهيم پرداخت .

در ادامه تحليل چنين مي آيد : در غير اين دو صورت (يعني اجازه مقامات با ورود سازمان) فقط نيروهايي كه در منطقه داريم در كنار سايرين وارد خواهند شد ، همچنان كه هم اكنون نيز نيروهاي سازمان در خوزستان مي جنگند . (مراد آن زمان است)

البته كاري به اين نداريم كه سازمان بر سر همين نيروهاي اندكي كه در آنجا داشت چه منتي بر سر انقلاب گذاشته و خواهد گذاشت . در اينجا فقط به اين نكته مي پردازيم و آن اين كه اين همه هياهويي كه سازمان به راه انداخت كه آي مردم ... نيروهاي ما را در جبهه دستگير كردند و فلان و بهمان كردند بر سر چه بود ، در رابطه با اولين گروه از رزمندگان مجاهد (گويا حدود 18 نفر) كه دستگير شدند و سازمان هم بسيار هياهو به راه انداخت .

جريان به اين صورت بود كه مجاهدين از بدو ورودشان به جبهه ها شروع به گرفتن عكس و جمع آوري اطلاعات نمودند . مقامات ارتشي به آنها گفته بودند كه گرفتن عكس از جانب شما اشكال زيادی ندارد ، اما عكس هايي را كه مي گيريد قبل از انجام هر كاري به ما نشان بدهيد تا ببينيم كه به لحاظ امنيتي احياناً مسئله اي نداشته باشد .

سازمان با اين مسئله مخالفت ضمني مي كند و به كارهاي خود ادامه مي دهد ، پس از مدتي نيروهاي ارتش خود رأساً خانه رزمندگان مجاهد را محاصره كرده و كليه آنها را دستگير و مدارك موجود را ضبط مي كنند .

در ميان اين مدارك اطلاعات وسيعي راجع به وضعيت استراتژيك ارتش ، مثلاً تعداد ضد هوايي ها و امثالهم عكس هاي بسيار از وضعيت جبهه ها و مدارك ديگر موجود بوده است كه البته به زعم خودشان چون از اين اطلاعات استفاده هاي انقلابي خواهد شد ، مقامات حق نداشتند كه اينگونه رفتار كنند!

کار دیگری که سازمان كرده بود و آن اين كه هم در شهرها اكثريت قريب به اتفاق نيروهاي خود را نگه داشته بود كه اگر احياناً تغاري بشكند و ماستي بريزد ، سرش بي كلاه نمانده باشد و هم نيروهايي را به اين صورت به جبهه مي فرستد تا هم خوراك تبليغاتي و حمله به رژيم برايش فراهم شود و هم در آينده اگر مورد سؤال قرار گرفت ، بگويد كه " ما فرستاديم ولي نگذاشتند كه بجنگيم !‌ "

در ادامه همين تحليل مسئله ديگري كه عنوان شد اين بود كه در كوتاه مدت جنگ به نفع امپرياليسم است و در دراز مدت چون عنصر مردمي وارد مي شود و جنگ توده اي خواهد شد ، جنگ به نفع انقلاب و نيروهاي انقلابي تمام خواهد شد .

اگر يادمان باشد و در تحليل اوليه جنگ نيز گفته شده بود كه جنگ دراز مدت شود باعث سرنگوني رژيم ايران خواهد شد و در اينجا مي گويد كه دراز مدت شدن جنگ به نفع نيروهاي انقلابي است .

آيا مي شود با يك قياس ساده نتيجه گرفت كه هدف نيروهاي انقلابي ! سرنگوني و براندازي رژيم ايران است ؟ ‌البته نيروهاي انقلابي ديگر صريحاً مي گويند كه هدف شان براندازي اين رژيم است .

سومين تحليل كه در رابطه با جنگ ارائه شد ،‌ هم زمان بود با مطرح شدن مسئله گروگان ها در مجلس . مهمترين محور اين تحليل به اين ترتيب بود كه اگر " دگم ضد امپرياليستي سيستم " شكسته نشود و زمزمه آزادي گروگان ها فروكش كند ، براي باور كردن مبارزه ضد امپرياليستي و اين كه زمينه هاي عيني سازش را تماماً از ميان برداريم و مردم را در مبارزه بسيج كنيم ، با تمام قوا وارد جريان جنگ مي شويم تا سيستم را در منگنه قرار داده و امكان سازش را كاملاً منتفي گردانيم .

در رابطه با دگم ضد امپرياليستي لازم است توضيحي داده شود : در تحليل ها وقتي مي خواستند كه از يكسري اعمال ضد امپرياليستي سيستم نامي برده شود ، آن را تحت عنوان " دگم ضد امپرياليستي سيستم " مي آوردند ، چرا كه معتقد بودند اين سيستم چون ضد امپرياليست نيست قادر نخواهد بود كه مبارزه ضد امپرياليستي نيز انجام دهد ، ولي چون به هر حال در صحنه واقعيات كارهايي صورت مي گيرد و سازمان نمي تواند با آن برخورد منفي داشته باشد از آن تحت اين نام ياد مي كند .

در ادامه تحليل چنين مي آيد كه : ولي اگر اين دگم شكسته شود و آثار و ظواهر امر طوري نشان دهد كه سيستم دارد سازش مي كند ، (كه به طور مشخص با آزادي گروگان ها اين جريان شروع خواهد شد) ماندن ما در جنگ و جنگيدن براي حفظ اعتبار سيستمي كه دارد به سمت سازش و وابستگي مي رود ، ديگر معنايي نخواهد داشت و در آن وقت است كه تمام نيروهاي خود را بيرون خواهيم كشيد ، همچنان كه هم اكنون اين كار را كرده است .

تناقضات و عدم هماهنگي ها بين خود اين تحليل ها با يكديگر از يك طرف و با واقعيت هاي انكار ناپذير از طرف ديگر ، كاملاً حكايت از اين دارد كه سازمان با تمام پيچيدگي هاي ادعايش در مبارزه ضد امپرياليستي در اين باره كاملاً راهي به خطا رفته و از همان ابتدا به هيچوجه نتوانسته كه يك تحليل منسجم واقع گرايانه از جنگ ارائه دهد و به همين خاطر به ناچار در تحليل هاي خود دچار تناقض گويي هايي مي شود كه بايد هر آن تحليل هاي جديدي ارائه دهد تا زياد هم از جريانات روزمره پرت نيفتد !‌

12) باز كردن جبهه هاي جديد براي تضعيف ارتجاع

پس از به اصطلاح سازش ارتجاع با امريكا ! تحليل ديگري ارائه شد كه خطوط كلي آن بدين گونه بود : در شرايط حاضر نيروهايي كه از ارتجاع آزاد مي شود ، مي روند به سمت ليبرال ها و به اصطلاح اين ليبرال ها هستند كه فعلاً به عنوان آلترناتيو (جايگزين) قرار دارند ، براي اين كه ما جلوي اين مسئله را بگيريم بايد از اين حالت سكوت نسبي كه در زمان جنگ اختيار كرده ايم به در آئيم و به عنوان يك ثقل سياسي خود را مطرح سازيم تا نيروهايي كه از ارتجاع آزاد مي شوند در مسير اين جدايي در طيف ليبرال ها قرار نگيرند ، بلكه بيايند جزو نيروهاي ما .

البته همان طور كه ديده ايم و مي بينيم عملاً‌ تفاوت بارزي ميان اين دو (حداقل به لحاظ خارجي) يعني مجاهدين و ليبرال ها وجود ندارد و مجاهدين بسياري از نيروهايي را كه هم اكنون در طيف ليبرال ها قرار دارند نيز در آينده جزو نيروهاي خود حساب مي كنند و البته شيوه اي هم كه متعاقباً پيشنهاد مي كند در اين رابطه بسيار جالب است !‌

شيوه ابتكار به اين ترتيب است كه ما حملات متقابل خود را عليه ارتجاع شروع كنيم ، اين جريان مصادف بود با حمله افراد مسلح به كتاب فروشي هاي سازمان و اين حمله خيلي شديدتر از سابق بايد باشد . براي اين كار در بعد سياسي انتشار مجاهد و تأسيس يكسري از ستادها . كه از ستادهاي نهادهاي وابسته نظير دانشجويي و كارمندي و ... شروع و با بازگشايي ديگر امكان سازمان نظير كتابخانه ها ادامه خواهد يافت كه در آخرين مرحله اش با توجه به شرايط سياسي ، بازگشايي ستاد مركزي خواهد بود.

و در بعد نظامي حفاظت از اين امكان باز گشوده شده و حفاظت از خوابگاه ها و خط درگيري و مقاومت در فروش نشريه مجاهد . در جريان عمل نيز مجاهد از شماره 99 دوباره چاپ شد ، امكان براي استقرار نهادهاي دانشجويي و كارمندي و انجمن هاي محلي به صورت علني به فعاليت پرداختند و در بعد نظامي نيز كه جريان مبارزان و انجمن كارمندان مشخص ترين نمونه عملي اين جريان بود .

و ارائه تحليل به اين مسئله نيز اشاره شد (ظاهراً براي خالي نبودن عريضه) كه در آينده ما شرايط را به نحوي ايجاد خواهيم كرد كه ليبرال ها هم در آن فضاي ايجاد شده توان كشش خود را از دست داده و دستشان براي مردم رو بشود و آن وقت است كه ما يكه تاز ميدان خواهيم بود .

 

پی نوشت:

*نامه تكان دهنده و روشنگرانه عضو انجمن دانشجويان مسلمان شاخه دانشجويي سازمان مجاهدين خلق

* برگرفته از کتاب « اسلام و منافقين » احمد اردستاني

 

نامه تكان دهنده عضو سابق منافقین(2)


مطالب پربازدید سایت

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

جدیدترین مطالب

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

احمد عطایی مدیر انتشارات قدر ولایت

باید اعترافات و اسناد جنایات منافقین منتشر شود

دادگاه منافقین اقدامی در مسیر عدالت؛

روایت خانواده‌های شهدای ترور از جنایت‌های فرقه نفاق

دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان