بالاترین درجه شهادت، شهادت در راه مبارزه با نفاق است

Eftetahie Lead

وقتی استاد فرزانه شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد در دفتر حزب جمهوری در مشهد به شهادت رسید، سید محمد جواد 17 سال هم نداشت. او حالا اما رئیس بنیاد هابیلیان، خانواده شهدای ترور است و می کوشد تا صدای مظلومیت ملت ایران را به گوش دنیا برساند.

مشهد پیام: گفت و گوی من با سیدمحمد جواد هاشمی نژاد، ظهر یک روز کاری و در دفتر وی انجام شد. فرزند شهید هاشمی نژاد با حوصله به سؤالات من پاسخ گفت و به تشریح جامعه فکری مشهد در روزهای شهادت پدرش پرداخت.

آنچه در ادامه خواهید خواند برش هایی از این گفت و گوی 2 ساعته است که در آستانه ساگرد شهادت شهید عبدالکریم هاشمی نژاد انجام شد.

- استاد شهید هاشمی نژاد در سال 1311 در بهشهر مازندران به دنیا آمد. بافت این شهر با شهر های دیگر شمال، تفاوت دارد. بهشهر یک شهر مذهبی است. از قدیم همینطور بوده. خانواده شهید هاشمی نژاد، آنجا یک خانواده ریشه دار است. خاندان شهید، نسل در نسل، خاندانی مقید و متعبد بوده اند. ایشان در چنین خانواده ای به دنیا آمدند و بالیدند.

- شهید(استاد فرزانه هاشمی نژاد)، در سالهای نوجوانی در درس آیت ا... کوهستانی حاضر می شود و در همان سالها با حضرت فریده الاسلام شیخ علی کاشانی هم آشنا می شود که بزرگی های فراوانی درباره ایشان ذکر می شود؛ از جمله سجده های طولانی. شهید، در همان سالهای جوانی، شهید مقدمه ای بر کتاب استادش می نویسد. آنجا و در مقدمه کتاب، شهید ذکر می کند که استادش به پیشگاه حضرت صاحب الزمان مشرف می شده اند.

شهید، بعدها به توصیه آیت الله کوهستانی برای ادامه تحصیل به قم می روند. آیت الله کوهستانی به شخصیت ایشان توجه خاصی داشته اند. شهید در قم در درس آیت الله بروجردی و حضرت امام(ره) حاضر می شوند.

- ویژگی های اخلاقی شهید و کسب فیض از محضر استادان به نام، از شهید، شخصیتی می سازد که در عمر کوتاه 49 ساله اش، منشا تحولات فکری عمیقی در جامعه پیرامونی خود می شود. نتیجه چنین تربیتی، اجتهاد در 26 سالگی با تأیید آیت الله بروجردی می شود. نتیجه چنین تربیتی کتاب مناظره دکتر و پیر می شود که 50 سال پیش و در وضعیت فکری آن روز جامعه، چندین با تجدید چاپ شد.

- با اطمینان می شود گفت شهید هاشمی نژاد با نگارش کتاب مناظره دکتر و پیر گام فکری محکمی را در راه مبارزه با رژیم پهلوی برداشت. این کتاب نقش مهمی در نشر تفکر حضرت امام(ره) داشت. تفکری که توسط شاگردان حضرت امام نشر می یافت و زمینه ساز شکل گیری قیام 15 خرداد 42 بود.

- شهید، سال 40 به مشهد می آید. آن سالها، سالهایی است رژیم پهلوی دارد زیرساخت های جامعه را برای پذیرش تفکرات غربی آماده می کند. قوانین هم یکی یکی به نفع این وضعیت تازه تغییر پیدا می کند. اینجا، شهید هاشمی نژاد به شکل جدی وارد عرصه مبارزه با رژیم می شود. می دانید در خرداد 42 و همزمان با دستگیری های قم، شهید را هم در مشهد دستگیر می کنند.

- سال 43 بعد از آن که اسدالله علم لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی را به مجلس شورای ملی می برد، شهید در مشهد در یک سلسله سخنرانی، این لوایح را به چالش می کشد. در همین مسجد فیل در بست پایین خیابان، آنقدر جمعیت جمع می شود که خیابان بند می آید. بعد هم بین مردم و مأمورها زد و خورد می شود و 2 نفر هم کشته می شوند. بعد از واقعه کشف حجاب در مسجد گوهر شاد، واقعه مسجد فیل دومین حادثه مهم مشهد در درگیری با رژیم است.

- من سال 43 به دنیا آمدم و دومین فرزند شهید هستم. شهید، 6 پسر و 3 دختر دارد. خانه ما آن وقت ها در خیابان آزادی بود. تا سال 51 در همان خانه بودیم. بعد به خانه ای در خیابان طالقانی رفتیم و همانجا ماندگار شدیم.

- شهید همان سال 43 در مشهد ممنوع المنبر شد اما دعوت های فراوانی از شهرهای مختلف برای سخنرانی داشت. توی بعضی از این سخنرانی ها ما هم همراه شهید، می رفتیم. یک بار شهید در اصفهان سخنرانی داشت که ما را هم همراه برده بود. چند شبی که شهید سخنرانی داشت، ما در منزل میزبانی اقامت داشتیم. سخنرانی ها تند بود و معلوم بود که تبعات دارد. خود شهید هم پیش بینی کرده بود که ممکن است با برخوردهایی روبرو بشود. بعد از یکی از همان سخنرانی ها بود که ما بلافاصله به شیراز رفتیم و در یک هتل مستقر شدیم. فردا ظهر توی هتل بودیم که از ساواک آمدند و شهید را دستگیر کردند. ما را هم با یک ماشین به اصفهان برگرداندند. ما از اصفهان به مشهد برگشتیم اما شهید در بازداشت ماند و از همانجا بود که در کل کشور، ممنوع المنبر شد.

- حضور شهید در منزل کم و کوتاه بود. همه آنهایی که درگیر مبارزه بودند، تقریبا همین وضع را داشتند. نلسون ماندلا در کتابش اشاره دقیقی دارد و می گوید خانواده آدم های مبارزه، فدا شده آرمانها هستند. این اشاره برای ما کاملا ملموس است. با همه این حرفها یادم می آید که شهید، یک وقتهایی را مخصوص برای خانواده اش قرار می داد تا دور هم جمع بشویم و حرف بزنیم. شهید تأکید داشت که ما بچه ها از ایشان سوال بپرسیم. می گفت از هز چیزی که دل تان می خواهد از من بپرسید.

- والده ما چند سال پیش فوت شدند. آنجا رهبر معظم انقلاب به نکته ای اشاره کردند که حتی خود ما آنقدرها به آن توجه نداشتیم. ایشان فرمودند وضع زندگی شهید هشمی نژاد به گونه ای بود که والده شما چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب رنج های بسیاری کشیدند.

- سال 54 شهید به دلیلی و حضرت آیت الله واعظ طبسی به دلیلی بازداشت شدند و مدتی را در زندان در کنار هم گذراندند. یادم می آید که شهید، از آن ایام به نیکی یاد می کرد.

- زندان مشهد دو بخش داشت. بخش زندانیان سیاسی و بخش زندانیان عادی. این دو بخش از هم مجزا بود. زندان آن موقع همین جایی بود که الان هم زندان است. آن وقت ها البته اطرافش کاملا بیابان بود و ما به سختی به دیدن شهید می رفتیم. به ویژه در زمستان که رفت و آمد سخت تر هم می شد.

- زندان سیاسی آن موقع، شلوغ هم بود. مشهد حوزه علمیه داشت و خیلی ها از این حوزه بازداشت شده بودند و در زندان سیاسی نگهداری می شدند، سران منافقین که آن موقع هنوز به عنوان سازمان مجاهدین شناخته می شدند هم بودند. مارکسیست ها هم که بودند. رژیم به عمد همه این زندانی ها را در یک جا نگه می داشت تا هم از تأثیر گذاری آن ها بر دیگر زندانی ها جلوگیری کند و هم موجب اصطکاک داخلی بین این گروه ها بشود.

- آخرین بازداشت شهید، درست چند ما مانده پیروزی انقلاب بود. رژیم شهید را بازداشت کرد اما با فشار مردم، خیلی زود مجبور به آزادی شهید شدند.

- بعد از پیروز انقلاب اسلامی، قرار می شود مقام معظم رهبری به تهران بروند و شهید هاشمی نژاد در مشهد بماند و به فعالیت های فکری ادامه بدهد. مشهد قطب چندین تفکر مختلف بود. از یک طرف، یک حوزه علمیه ریشه دار داشت. در طرف مقابل، بسیاری از آنها که بعدها به عنوان سران منافقین شناخته شدند، در مشهد بودند. جریان انجمن حجتیه هم که خاستگاه و پایگاهش مشهد بود. به عبارت دیگر هر دو جریان چپ و راست نفاق در مشهد فعالیت داشتند. استوانه ای مانند شهید هاشمی نژاد باید در مشهد می ماند و با این هر دو جریان نفاق مبارزه می کرد.

- حضور مقام معظم رهبری در تهران، برکات بی شماری داشت. بعد از شهادت شهیدان رجایی و باهنر که به فاصله کمی از شهادت شهید بهشتی و یارانش اتفاق افتاد، همه در بهت فرو رفته بودند که چه خواهد شد. حضور مقام معظم رهبری در کسوت رئیس جمهور، همه خلا ها را پر کرد و دیدیم که سیر تثبیت انقاب اسلامی هم بعد از آن آغاز شد.

- فعالیت در حزب جمهوری برای شهید، بهانه ای برای انجام کار تشکیلاتی بود و الا شهید زندگی اش را وقف روشنگری و مقابله با انحرافات کرده بود. دفتر حزب جمهوری، آن وقت ها در خیابان عشرت آباد قرار داشت که بعدها به نام شهید، نامگذاری شد. همان ساختمانی که الان مرکز تأمین اجتماعی است. ایشان از صبح زود در دفتر حزب، حاضر می شد. کلاس هایی را برای شاگردانش برگزار می کرد که وقتش، اول صبح بود. منافقین، نوجوانی 17 ساله را در این جلسات نفوذ داده بودند.

- مسئول عملیات شهادت شهید هاشمی نژاد که چندین سال بعد دستگیر شد، اعتراف کرد که شب آخر از سر شب تا صبح، با عامل شهادت شهید هاشمی نژاد صحبت می کرده. حتی گفت این نوجوان 17 ساله چند بار هم گریه کرد و منصرف شد اما من هر بار جوری شرایط را برایش تشریح می کردم که انگار او بعد از این عملیات، در اوج قهرمانی های تاریخ قرار خواهد گرفت.

- من آن وقتها توی یک نهاد فرهنگی کار می کردم. خبر انفجار در دفتر حزب را آنجا شنیدم و بلافاصله خودم را به دفتر رساندم. وقتی من رسیدم، پیکر متلاشی شده شهید را جمع کرده بودند. انفجار جلوی پله های طبقه دوم اتفاق افتاده بود و تمام در و دیوار پر از خون بود. روی پله ها که قدم می گذاشتم بقایای گوشت و استخوان را زیر پاهایم حس می کردم.

- انفجار بعد از پایان کلاس بوده است. دقایقی قبل از 7 صبح روز 7 مهر 1360. عامل انفجار که در ظاهر شاگرد شهید بوده، خودش را به شهید نزدیک می کند و در یک لحظه با نارنجکی که ضامنش را کشیده بوده، خودش را می چسباند به شهید و نارنجک منفجر می شود.

- منافقین، تنها 5 شخصیت انقلابی را به شیوه انتحاری به شهادت رساندند. چهار شهید محراب و شهید هاشمی نژاد. این، عمق کینه آنها را نسبت به این شهدا می رساند. ضربه ای که منافقین از این شخصیت ها خورده بودند، باعث شد به وحشیانه ترین روش ها برای ترور آنها دست بزنند.

- در روایات هست که بالاترین درجه شهادت، شهادت در راه مبارزه با نفاق است. هر دو جریان نفاق یعنی سازمان مجاهدین و انجمن حجتیه، از شهید، کینه داشتند. منافقین که بغض شان را در ترور شهید نشان دادند اما جریان انجمن حجتیه که به تعبیر حضرت امام(ره) مارهای خوش خط و خال هستند، سالها کوشیدند تا اندیشه شهید هاشمی نژاد را ترور کنند.

- دشمن بیدار است و شناختش از چهره های تأثیرگذار در جامعه، شناخت دقیقی است. بعد از 31 خرداد 60، اولین اقدام منافقین، بمب گذاری در سخنرانی مقام معظم رهبری بود. آنها یک روز قبل از اجرای عملیات انفجار در دفتر حزب در تهران، عملیات بمب گذاری در مسجد ابوذر را انجام دادند و با وجود آن که می دانستند، وقوع این انفجار، حساسیت ها را برای اجرای برنامه انفجار در دفتر حزب بالا می برد، اما از آنجایی که به درستی سرچشمه ها را شناخته بودند، ریسک آن را پذیرفتند. حالا آیا ما هم به اندازه دشمن نسبت به این سرچشمه ها شناخت داریم؟

- مقام معظم رهبری تعبیری دارند و می فرمایند زنده نگه داشتن یاد شهدا، کمتر از شهادت نیست. ما برای زنده نگه داشتن یاد شهدا چه کار کرده ایم؟ اگر دشمن با شناخت دقیقش، استوانه های فکری جامعه را نشانه می گیرد، ما برای مقابله با آن چه کار کرده ایم؟ تا چه اندازه توانسته ایم ثمره فکری کسانی مثل شهید هاشمی نژاد را در جامعه حفظ کنیم و رشد بدهیم؟


مطالب پربازدید سایت

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

مطالب پربازدید بخش گفتگو

رئیس بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی

ماهیت فرقه منافقین با اسلام در تضاد است

علی بابایی کارنامه نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی

منافقین باید تاوان جنایات خود را به اندازه شأن ملت ایران پرداخت کنند

محمدتقی نقدعلی، عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس:

دادگاه گروهک تروریستی منافقین مستند و مستدل است

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان