|
خطاب من به همه ی مسئولان ودست اندرکاران این گروه ها این است که ما با احدی از شما خصومت وکینه شخصی نداریم. همه ی دروغ پردازی ها را هم از نظر شخصی از همیین جا بر شما بخشیدیم
|
در قانون اساسی مصوب این خلق آورده ایم که مسئله زعامت دینی ورهبری مکتبی برای حرکت از آن فقیه ویا شورای فقهایی است که شرایط را داشته باشند. هرکس بتواند این شرایط را کسب کند می تواند آن فرد فقیه ویا عضو آن شورای فقها باشد، هیچ انحصاری هم در کار نیست، منحصر است به فقها. حالا اگر این انحصار طلبی است طبابت منحصر است به پزشکان بگویید پزشکان انحصار طلب اند، فقاهت هم منحصر است به فقها بگویند فقها انحصار طلب اند.
خط امام واسلام معادش از قرآنش به روشنی این آفتاب فهمیده می شود، معاد معنایش این است که من ،تو،با مردنمان، هستی ما پایان نیافته پرونده مان پیش خدا بسته نشده، پرونده مان از نظر عمل این دنیا بسته می شود،اما باید در یک زمان جاوید با نتایج عمل این دنیایمان سرو کار داشته باشیم.
"ان خیراً فخیراً وان شراً فشراً " است. معاد این نیست که جامعه جهنمی طبقاتی در طول عمل وپروسه ی مبارزه طبقاتی سرانجام به جامعه بی طبقه توحیدی می رسد ومعاد، این پروسه است وفرجام این پروسه است وهمان است بهشت برین ! اینها شوخی است! این معاد هر انسان نیست، معاد قرآن این نیست. جامعه ی طبقاتی مثل جهنم سوزان است، همانطور که جهنم بد است جامعه طبقاتی هم بد است. جامعه بی طبقه، این کلمه بی طبقه هم که مال ما نیست؛ بگو جامعه تبعیض؛ جامعه تبعیض آماده برای برادری وتوحیدی مثل بهشت است. خیلی قشنگ است وحرف درستی هم هست. اما نه جامعه بی طبقه، خود آن بهشت است ونه جامعه طبقاتی خود آن جهنم است ؛ مثل آن بهشت است ومثل آن جهنم، ولی خودش نیست. معاد قرآن روشن است اینها خطوط اصلی فکری است که فشرده عرض کردم.
خط سیاسی: خط امام خط سیاست خارجی نه شرقی ونه غربی است. با آمریکا می جنگم، با شوروی می لاسم، این خط امام نیست. خط امام " الله العزة ولرسوله وللمؤمنین لکن المنافقین لا یعلمون." خط قرآن وخط اسلام می گوید: جامعه جمهوری اسلامی باید یک جامعه به تمام معنی مستقل باشد. مستقل از آمریکا ، مسستقل از اروپای غربی، مستقل از شوروی، مستقل از هر جای دیگر. جامعه ای است که روی پای خودش ایستاده است، آدم است، رشد پیدا کرده است، اصالت دارد؛ این خط سیاسی ماست، اگر تو هم قبول داری دیگر اختلافی با هم نداریم؛ این چندتا مطلب را که قبول بکنی اختلاف با هم پیدا نمی کنیم.
یکی دو مطلب دیگر هم مانده است. یکی اینکه خط امام وخط اسلام خط صدق و راستی است، خط دروغ ونیرنگ ومکرو فریب نیست. عده زیادی از مجاهدان راستین می گویند. گروههایی هستند که برای رسیدن به آرمانشان که همان قدرت است از همان روش های استالینی استفاده می کنند. اسلام، خط اخلاق متعالی انسانی است. خطی است که می گوید در جنگ رویاروی با دشمنان خدا وقتی دشمنانتان کشته می شوند حق مثله کردن آنها را ندارید. در کدام خط اسلام است که اولاً به چه مجوزی اورا محکوم کردی در دادگاهت؟ حالا محکوم کردی چرا وقتی خواستی او را بکشی مرد ومردانه نکشتی؟ وقتی او را دعوت به مذاکره کردی گلوله نثارش کردی؟ حالا او را کشتی چرا منفجرش کردی؟
چرا این قدر دروغ می گویی؟ چرا این قدر تهمت می زنی؟ چرا اینقدر شایعه سازی می کنی؟ همه شان دروغ گفتند." اینها رفته اند خانه عَلَم زندگی می کنند. اینها ماشینهای گران قیمت سوار می شوند. اینها بعد از انقلاب زندگی هاشان رنگین وسفره هاشان هفت رنگ شده. اینها به مردم بی اعتنا هستند. " یکسال ما گرفتار مسائل انقلاب بودیم وکمتر از گذشته توانستیم بیاییم در این مجالس سخنرانی بکنیم فوراً تفهیم شد که: " اینهاا به قدرت رسیده اند ودیگر کاری به مردم ندارند." این دروغ ها ، تهمت ها، شایعه سازی ها ، اینها در حد اخلاق اسلام نیست. کنار بگذارید اینها را. " اینها ارز فرستاده اند خارج کشور این هم سندش از بانک مرکزی، چندین ملیون مارک به هامبورگ" ولابد این مربوط به من بوده. چون من امام جماعت مسجد هامبورگ بوده ام به دعوت مراجع تقلید زمان، برخلاف میلم وفقط به حکم وظیفه چند سالی آنجا بودم. اینها تا می بینند انقلاب دارد شکست می خورد گذر نامه شان را هم گرفته اند بروند آنجابا این پولها خوش باشند. شما بروید حساب اوراق بهادار بنیاد پهلوی را که پس از پیروزی تصرف کرده اید وصندوق هایش را شکستید ودزدیدید وبعد مقداری از آنها را به یک بچه بازاری دادید که برود بانک وتبدیل به پول کند ومامور بانک فهمید واو را الان گرفته اند، بروید حساب آنها را پس بدهید . ما سوگند خورده ایم وپیمان بسته ایم که در این سرزمین بمانیم وهستیم وبوده ایم وخواهیم بود وبرای به ثمر رسیدن ین انقلاب آنچه در توان داریم انجام می دهیم واگر دشمن بیخ گوش ما هم رسید ودزدکی از مرزهای طبس توانست بیاید تا کنار خانه ما همانجا مرد ومردانه با او می جنگیم تا بکشیم یا کشته بشویم، این جفنگیات چیه که می گویید؟ اینها می خواهند میان ما ومردم فاصله بیندازند شما هم که خوب دارید جوابشان را میدهید مردم سی و چند سال است با همه چیز زندگی ما آشنا هستند ما چیزی پنهانی از مردم نداریم. یکی از ویژگی های اسلام تمام این است که رهبرآن چیزی پنهان از مردم ندارند و ما نیز هیچ چیز پنهان از مردم نداریم. من یک خانه دارم درش باز است. در آن چند ساله روزهای چهار شنبه جلسه در خانه ام داشته ام جلسه بحث ومردم می آمدند نه یک خانه فقیر نشین است نه یک خانه اشرافی. یک خانه متوسط است وشش تا اتاق هم دارد. بعد هم دو تا بچه هایم ازدواج کرده اند بالایش دو تا ساخته اند ونشسته اند. یک ماشین سواری پژو هم دارم که سوار می شوم. دیگر یعنی چه که اینها سرمایه دارند؟ همه این سرمایه ها را ما بخشیدیم به شما که دیگر نخواهید بیایید واوراق بهادار بنیاد پهلوی سابق را بدزدید. دست بردارید از این حقه بازی ها ! راه اسلام وخط امام خط صداقت است.
شما چند روز بهررأی گیری انتخابات مرحله اول مانده با چه رویی آمدید اعلام کردید که ما فلانی را دعوت می کنیم به مناظره با فلان کس از مسئولان سازمانمان که در آن موقع کاندیدای انتخابات بوده است که بیایند حتماً در رادیو تلویزیون مناظره بکنند وبعدهم که جواب به شما داده شد از رو نرفتید وآمدید هی مسئله را دنبال کردید، هی گفتید که بله ما دعوت کردیم اینها نمی آیند. هی رفتید به این بچه های مردم گفتید که: " نگفتیم سازمان ما قدرت متعالی فکری دارد ببینید فلان کس را دعوت کردیم به مناظره نیامد." چرا بچه های مردم را گول می زنید؟ بچه ها از اینها بپرسید که شما آقای بزرگوار ! سه چهار روز به رأی گیری مرحله اول مانده می خواستید کماکان نامزد انتخابات بمانید یا می خواستید استعفا بدهید وبیایید مناظره؟ اگر می خواستی استعفا بدهی ببینیم جدی حرف می زنی یا نه، اینکه شوخی نیست واگر نمی خواستی استعفا بدهی مگر شما نمی دانستید؟ همه مردم می دانستند که کسانی که نامزد انتخابات وکاندیدای نمایندگی هستند حق شرکت در برنامه های رادیو تلویزیونی را ندارند. شما این را می دانستید یا نمی دانستید؟ اگر نمی دانستید که چه سازمان سیاسی پر مطالعه ای در این مطالعات همه جانبه اش می خواهد رهبری خلق را به عهده بگیرد ! واگر می دانستید که نمی توانید بیایید این دروغ ها چیست؟ چرا مردم فریبی می کنید؟ ای مردم فریب ها حالا می خواهید بگویم پشت پرده چه بود؟ پشت پرده دو چیز بود: یکی را این برادرمان الان گفت که این یک نوع آگهی انتخاباتی بود ولی یک مسئله دیگر هم پشت پرده بود که آن را من باید بگویم. یکی دو هفته قبل از آن دو تا مناظره من داشتم که در این دو مناظره نمایندگان این گروه شرکت داشتند در یکی از سالن های دانشگاه صنعتی شریف در تهران.
سازمان دانشجویان مسلمان آن دانشگاه از من دعوت کرده بود که بروم آنجا واعلامیه داده بود که ما از فلانی دعوت کردیم که بیاید اینجا هرکس از هر گروه درباره ی هر موضوع می خواهد مناظره کند بیاید آنجا، او حاضر است. رفتم آنجا دیدم دو نفر از جوان های انجمن دانشجویان مسلمان که وابسته به این گروه هستند اینها آمده اند آنجا؛ گفتم: بفرمایید درباره ی چه می خواهید بحث کنید؟ گفتند: درباره انحصار طلبی. گفتیم: بسیار خوب، مطلبتان چیست؟ مطالبی را گفتند و مطالبی را هم ما گفتیم ومناظره به پایان رسید. در برابر جمعیتی که در آن سالن به صورت فشرده نشسته وایستاده بودند در حالی که همه حاضران فهمیدند که آقایان جز یک مشت شعار چیزی در چنته ندارند البته به شما بگویم که من بر طبق همین اخلاق اسلامی که الان از آن یاد کردم خیلی با مهرو محبت با این برادرها برخورد کردم واز آنها صمیمانه خواستم که خط بحث را بی خودی این طرف وآن طرف نکنند وآنها کمتر گوششان می شنید آخر کار که شد بچه ها گفتند که این نوار رادیو که ضبط می کند تمام شده است یا شاید ایراد دیگر یک مرتبه اینها گفتند که مگر قرار است از رادیو پخش بشود؟ ونخیر نباید این مناظره را پخش کنید. خوب اگر شما دست وپا می زنید که بیایید ومناظره رادیو تلویزیونی بکنید چطور آنجا گفتید که بشود ولی چون آقایان هم هستند وقبلاً هم بینشان گفته نشده که می خواهیم از رادیو پخش بکنیم اخلاق اسلامی می گوید " امانت وحق اینها را رعایت بکنید" پخش نکنید. این مناظره در آن محیط دانشگاهی اثر مثبت برای خط اسلام تمام واثر منفی برای گروههای التقاطی داشت؛ خواستند اثر این را در جامعه ما خنثی بکنند.
یک مناظره دیگر هم بعد داشتند که آن را علی القاعده خیلی ها از شما دیده اید . مناظره مربوط به یک مرحله ای یا دو مرحله ای بودن انتخابات بود .سنجش افکار پس از آن مناظره ثابت کرد که مردم داوری کرده بودند که در این مناظره این آقایان حرف حسابی نداشتند بزنند واین آقایان خواستند که اثر این مناظره موفق را هم در افکار نسل جوان ازبین ببرند. این هم آن رمز پشت پرده اش بود غافل از اینکه ما بالاخره می آییم و دست های دورو را رو می کنیم ومردم همه شان را خواهند فهمید.
حالا خطاب به شما نوجوانان وجوانان، دانشجویان، معلمان، تحصیل کرده ها وافراد معمولی و کارگران و روستاییان که با این ظاهر سازی ها تحت تأثیر قرار گرفته اید. خطاب من به شما عزیزان این است که شما سرمایه های ارزنده انقلاب اسلامی خط اسلامی تمام خط امام هستسد. از همه تان دعوت می کنم که بیایید هر شبهه ای ،فکری، اسلامی، سیاسی، اجتماعی، تاکتیکی، شخصی واخلاقی برایتان پیش آمده این را بیایید مطرح کنید. ما خالصانه وبرادرانه در خدمت شما هستیم توضیح می دهیم، اگر قانع شدید باز گردید به راه اسلام تمام ، خط امام و خطاب من به همه ی مسئولان ودست اندرکاران این گروه ها این است که ما با احدی از شما خصومت وکینه شخصی نداریم. همه ی دروغ پردازی ها را هم از نظر شخصی از همیین جا بر شما بخشیدیم ولی در کار تداوم پیشرفت این انقلاب اگر همکاری نمی کنید لااقل کار شکنی نکنید." یک تجربه انقلابی در ایران شروع شده بگذارید این تجربه انقلابی را همراه با این ملت به پیش ببریم واز دو حال خارج نیست یا ما موفق می شویم وشما می فهمید که اشتباه کرده اید از اشتباهتان برمی گردید یا خدای ناکرده موفق نمی شویم ملت می فهمد، ما می فهمیم که اشتباه کرده ایم آن وقت می آییم خدمت شما که ببینیم شما چه دارید که ما نداشتیم.
عزیزان! شما اگر می گویید : عدالت اقتصادی، صریحاً بدانید که ما جامعه مان را به سوی جامعه بدون استثمار وبدون تبعیض ها به پیش خواهیم برد. " اگر می گویید که آزادی سیاسی واجتماعی نیست ما می گوییم حد اکثر آزادی ها را در جامعه تأمین می کنیم. اگر می گویید اخلاق متعالی انسانی ما اصولاً اخلاق را زیر بنای زندگی انسان می دانیم. پس دیگر چه مانده که می گویید با هم اختلاف داریم؟ می گویند راه شما خطاست وراه شما صواب است. " اگر می گویید بی اعتنایی به ابرقدرت هاوغول ها که ما هم در همین زمینه هستیم. اگر می گویید: انحصار طلبی"، صریحاً چندین بار گفتیم ونوشتیم که: " بنده ودوستانم برحسب طبعتان ترجیح می دهیم که هیچ سمتی در نظام اجتماعی بر عهده نداشته باشیم، غیر از آن سمت طبیعی که داریم، یعنی مطالعه کنیم وبگوییم وبنویسیم وساخته شویم وبسازیم وتشکل اصیل اسلامی به وجود آوریم. اما مسئولیت ها بر عهده کسانی باشد که خط امام داشته باشند. یک نکته دیگر هم در آخر بگویم . وقتی که می گوییم مناظره کنیم ، گفتگو کنیم، بحث کنیم، دست از این انحصار طلبی هایتان بردارید؛ در آن آگهی روزنامه کیهان چند جور انحصار طلبی بود ومن برایتان می شمارم:
1- موضوح بحث، کارنامه ی شورای انقلاب باشد ولی کسی که می آید در این باره بحث کند حتماً فلانی باشد. وقتی کارنامه کارنامه ی شورای انقلاب است چرا فقط بنده باشم؟ 5 نفر از اعضای شورای انقلاب باشند.
2- در آن طرف شرکت کننده در بحث فقط آن نامزد انتخاباتی تشکیلات باشد هیچ کس دیگر نباشد و وقتی یک مناظره عمومی است چرا نمایندگان سازمان های دیگر نیایند که حرفشان را بزنند؟
3-اداره کننده جلسه را که معمولاً دستگاه رادیو تلویزیون تعیین می کند آنها تعیین نکنند، بگذارندما خودمان توافق کنیم وتعیین بکنیم. مگر کشتی است که می خواهی میاندار تعیین کنی؟ عزیزان اگر می خواهید مناظره سازنده داشته باشید از این انحصار طلبی ها از این انحصارگرایی ها، دست بردارید. شما می گویید درباره فلان موضوع ما می خواهیم مناظره باشد، بنده توانستم بیایم من می آیم، نتوانستم؛ آقای رفسنجانی می آیند ،نشد، آقای خامنه ای یا آقای دکتر روحانی وآقای موسوی وآقای صافی و... ما مبارزه طلبی که نمی کنیم. بچه ها در موقع گرفتاری من آمدند گفتند که می خواهیم در دانشگاه در یک سالن مناظره باشد ودلمان می خواهد که هرکه می خواهد شرکت بکند وهر موضوعی را هم می خواهد پیشنهاد بکند. گفتم: عیبی ندارد . وقتی آدم واقعاً می خواهد مناظره بکند این تنگناها دیگر چیست؟
بنابراین دعوت من این است که برای جلوگیری از به هدر رفتن نیروهایی که ما باید امروز برای ساختن این ویرانه بر اساس معیارهای اجتماعی واخلاقی ومعنوی واقتصادی اسلام به کار اندازیم ، برای آنکه این نیروها در برخوردهای سرگرم کننده هدر نرود، پیشنهاد می کنم که این گروهها از گروه های مارکسیستی تا گروه های التقاطی چپ یا راست و آنها که رسماً طرفدار سرمایه داری هستند در این کشور در حالی که اسلام دین سرمایه داری نیست ، اسلام نه دین سرمایه داری است نه دین سوسیالیزم؛ اسلام، اسلام است. بنابر این گروه های التقاطی راست وچپ از هر قبیل، گروه های انحرافی دیگر حتی طرفداران محمد رضا خائن هر که هست، اینها را اعلام می کنیم که بیایند ، اعلام کنند تقاضا بکنند، یک گروهی را هم معین بکنند یا ما می کنیم ویا یک واحد دولتی این کار را بکند، پیشنهاد ها را بگیرند جمع کنند، تنظیم کنند، برنامه ریزی کنند، وبر اساس آن برنامه این مردم ما به داوری بنشینند وببینند که آیا باید کدام راه را انتخاب بکنند؟ راه انحراف ، راه التقاط یا راه اسلام تمام ،اسلام خط امام؟ والسلام.
