در خلوت ترین لحظه های زیارت ، و در تجربه ای جان افزا از معنویت ، ابراهیم خدابنده ، در آستان مولا، به واگویه رازهای دل نشست .
خلوتی را تجربه نمود که سالها از او ربوده بودند و شهد شیرین معنویتی که تجاوزگران به حریم انسانیت ، به زهر آلوده بودند .
در حریم حرم رضوی ؛ قرار یافت ، آنچنان که گفت ، خود را در نشئه ای فراتر از هر آنچه دیده بودم ، یافتم و به معنایی دگرگونه رسیدم ...
آقای ابراهیم خدابنده ، به دعوت انجمن نجات خراسان ، برای یک سفر زیارتی دو روزه به همراه مادرش ، سرکار خانم افشار به شهر مقدس مشهد آمد.
این سفر ، فرصتی را فراهم آورد که خبرنگار هابیلیان ، به گفتگوهای کوتاه و بلند با وی بنشیند و نظرات وی را در عرصه های مختلف جویا شود .
در روز انتظار، صبح مبارک جمعه ، پس از زیارت آقا امام رضا (ع) ، گپ و گفتمان را به انسان خالی از معنا ، انسانی که فرقه های ضد بشری نیاز دارند و معنویت زلالی که در سینه های پاک مردممان موج می زند و اعتقاداتی می سازد که دست رد بر سینه ی تمامی نامحرمان می زند، اختصاص دادیم !
در مزار شاعر بزرگ ایران زمین ، فردوسی پاکزاد ، تأملی کوتاه در باب فرهنگ و ادب و پیشینه های تاریخی ایران عزیز داشتیم و این که چگونه در ایدئولوژی های انحرافی همانند مجاهدین ، فرهنگ و ادب به هیچ انگاشته می شود و چگونه برای حفظ موجودیت و اشاعه آراء باطل خود به ضدیت با مواریث تاریخی و فرهنگی پرداخته می شود.
دیداری تازه کردیم با شاعر زمستان - اخوان ثالث - که در جوار فردوسی آرمیده است و ناخودآگاه با یادآوری آنچه اکنون درون سازمان مجاهدین می گذرد زمزمه کردیم :
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت ، سرها در گریبان است ... زمستان !
در جایی در بلندای جبل النور مشهد - کوهسنگی - بر مزار شهدای گمنام ، مدافعان حریم خاک و ناموس ایرانی در برابر تجاوز صدام جنایتکار و ستون پنجم خائن آن تعبیری زیبا بکار برد :
کوه ، مظهر ایستادگی و آزادگی است ، و چه تقارن معناداری است ، هنگامی که سروهای آزاده ی میهن را در کوه به خاک می سپارند.
به بازبینی پرونده دو ساله خدابنده - بصام و فراز و فرودهایش نشستیم ، پرونده ای که هم چنان ناگفته هایی با خود به همراه دارد .
مانند تمام کسانی که با موضوع جداشدگان و ضدیت کور مجاهدین با آنها آشنا می باشند ، برای ابراهیم نیز گزارش دیدبان حقوق بشر شگفت آور بود و آن را گامی در راستای رساندن صدای اعضای جداشده از مجاهدین به گوش جهانیان می دانست.
و گفتگوهای دیگری که به امید حق در روزهای آتی متن آن را در اختیار دوستان عزیز هابیلیان قرار خواهیم داد.
و البته در این میان ابراهیم از هر فرصت و لحظه ای برای راز گویی با امام رضا ( ع) بهره جست.