یکسال پس از فروکش کردن نآرامیهای قومیتی در خوزستان، در شرایطی که با تهاجمات پراکنده عراق به مرزهای غربی کشور، امکان وقوع جنگ محتمل بود، یک گروه شش نفره که خود را عرب ایرانی معرفی میکردند، ساعت ۱۱:۳۰ صبح چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت به سفارت ایران در لندن حمله کرده و آن را به مدت شش روز به تصرف خود در آوردند. مردان مسلح ۲۶ نفر را به گروگان گرفتند که عبارت بودند از: ۱۷ نفر اعضای سفارت، ۸ نفر مراجعه کننده و یک نفر پلیس نگهبان سفارت. در بین گروگانها دو نفر از کارمندان بیبیسی و دو روزنامهنگار حضور داشتند. (کتاب اشغال، تألیف ساندی تایمز، ترجمه حسین ابوترابیان، نشر نو، 1363،ص۴۸)
سازمان سیاسی خلق عرب در آن زمان خود را وارث تمامی گروههای سیاسی قومگرا در خوزستان میدانست و گروگانگیرها گاه خود را عضو سازمان سیاسی خلق عرب مسلمان ایران و گاه جبهه دموکراتیک انقلابی برای آزادی خوزستان، عربستان، معرفی کردند. آنها گروه ۶ نفره خود را الشهید نامیدند. کانون سیاسی خلق عرب مسلمان ایران و کانون فرهنگی خلق عرب مسلمان ایران، کانونهایی بود که در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی ایران بهوجود آمد و مطالبه کننده حقوقی از جمله: تدریس به زبان عربی، اولویت صَرف درآمد نفتی خوزستان در همین استان و بعد در ایران و انتساب مسئولان عرب برای مناصب دولتی در خوزستان، بودند.
این شش نفر به نامهای عون(سلیم توفیق)، مکی، حسن، فیصل، شاعی، علی (فوزی بداوینژاد) و یک نفر افسر ارتش بعث به نام «سامی محمدعلی» با نام مستعار روباه، روز 11 فروردین با گذرنامههای عراقی از بغداد به لندن پرواز کردند. مغز متفکر گروه سامی محمدعلی نام داشت که از بیرون سفارت عملیات را هدایت میکرد و پس از شروع درگیریها متواری شد. رهبر عملیات «عون» بود که به همراه پنج نفر دیگر پس از خلعسلاح نگهبان سفارت، تمامی افراد حاضر را به گروگان گرفتند. بنا به گفته دکتر افروز، کادار وقت سفارت ایران در لندن، مهاجمین مسلح به 2 قبضه یوزی، چهار کلت، یک رولور و سه نارنجک بودند. با توجه به نقش دولت بعث عراق در این ماجرا مشخص شد که مهاجمین اسلحهها را از طریق وابسته نظامی سفارت عراق در لندن به دست آورده بودند. جریان گروگانگیری در حالی رخ داد که نامهای از سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن به وزارت خارجه بریتانیا نوشته شده و در آن از دولت بریتانیا، به دلیل تهدید مداوم بعثیها، تأمین امنیت سفارت ایران از طریق واگذاری حفاظت به نیروهای سپاه پاسداران و یا اجازه حمل اسلحه توسط اعضای سفارت خواسته شده بود. اما دو روز بعد از پاسخ دولت بریتانیا مبنی بر تأمین کامل امنیت سفارت ایران، این حادثه روی داد. (روزنامه جمهوریاسلامی، 30اردیبهشت1359، شماره 281)
مهاجمین به سفارت، در ازای آزادی گروگانها درخواست آزادی زندانیانی را داشتند که در رابطه با حوادث خونبار انفجارات جنوب کشور بازداشت و دستگیر شده بودند. همچنین این عده خواستار آزادی بدون قیدوشرط گروگانهای امریکایی مستقر در لانه جاسوسی بودند. آنها در یک تماس تلفنی با بخش برونمرزی خبر بیبیسی، خواستههای خود را بدین شرح بیان داشتند:
خواسته ما آزادی ۹۱ عرب از زندانهای خوزستان، عربستان، که یکی از استانهای جنوبی ایران است، میباشد. دولت ایران ۲۴ ساعت مهلت دارد که این ۹۱ نفر را آزاد کند و با هواپیما به لندن بیاورد. موقعی که این هواپیما به لندن رسید، ما به همراه گروگانها به یک پایتخت عربی در خاورمیانه پرواز خواهیم کرد و در آنجا گروگانها آزاد خواهند شد. آنها همچنین گفتند که خواستار خودمختاری خوزستان (عربستان) و شناسایی آن توسط دولت ایران هستند.
عون سردسته مهاجمین خود را ادامهدهنده راه کشتهشدگان خلق عرب در خرداد 1358 معرفی میکرد و با شور و حرارت، خواستههای خود را عنوان مینمود. آنها از طریق سفارت انگلیس در ابوظبی درخواستهای خود را به اطلاع وزارت خارجه ایران میرساندند. این درخواستها با حمایت تلویحی دولت انگلیس که درخواست کرده بود ماجرا بدون هیچ نوع تلفاتی پایان پذیرد، همراه بود. البته علیرغم تهدید اشغالگران در مورد کشتن گروگانهای ایرانی، وزارت خارجه ایران بر اساس سیاست شورای انقلاب هیچگونه نرمشی در مواضع اولیه خود نشان نداد و حاضر به معامله با گروگانگیرها نشد. حتی در پاسخ تهدیدات مردان مسلح اعلام نمود که دیپلماتهای ایرانی آماده شهادتند.
اشغالگران سفارت ایران برای اجابت درخواستهای خود ضربالاجل تعیین کرده بودند. ساعت 15:30 روز پنجشنبه پایان مهلت بود که پس از چندبار تمدید از سوی مهاجمین، بدون هیچ اتفاق خاصی پایان یافت و حتی خبرنگار بیبیسی که برای دریافت ویزا به سفارت ایران رفته بود، آزاد شد.
با طولانیتر شدن زمان گروگانگیری، خواستههای مهاجمین شروع به تغییر کرد و آنان با مأیوس شدن از اجابت خواستههایشان از سوی دولت ایران، حتی راضی شدند که تنها یک هواپیما برای خروج از خاک انگلیس در اختیار آنان گذاشته شود. گروگانگیرها در روز پنجم تصرف سفارت ایران، ناامیدانه شرط تسلیم خود را، مصاحبه با یک روزنامه خاص عربی مطرح میکنند که البته این شرط را دولت انگلیس به طرف ایرانی منتقل نکرد. (روزنامه همشهری، 15اردیبهشت1383) اشغالگران همچنین برای انجام مذاکره خواهان حضور یکی از سفرای عراق، الجزایر و یا اردن در محل سفارت شدند، ولی تا پایان این ماجرا هیچیک از دیپلماتهای کشورهای مذکور حاضر به این کار نشدند.
با اعلام خبر تصرف سفارت ایران در لندن، بلافاصله گروههای مختلف ایرانیان مقیم انگلستان، در طول مدت گروگانگیری و حتی هنگام شب، با تجمع اطراف ساختمان سفارت، ضمن سر دادن شعارهایی از جمله مرگ بر امریکا و مرگ بر کارتر، دست به راهپیمایی زدند. در چندین مورد، ازدحام جمعیت به اندازهای بود که پلیس انگلیس برای متوقف کردن تظاهرات دخالت کرد که در این میان تعدادی زخمی و تعدادی نیز بازداشت شدند.
روز بعد از درگیری خیابانهای اطراف سفارت ایران شاهد جمعیت بیشتری بود که هنگام ظهر برای اقامه نماز جماعت، خیابانها نیز بسته شد. در همان روز دانشجویان ایرانی مقیم لندن اعلام کردند که تا آزادی کامل گروگانها در برابر سفارت متحصن شده و دست به اعتصاب غذا خواهند زند. این عده حتی اعلام کردند که حاضر هستند تا با گروگانهای دیپلمات مبادله شوند. این دانشجویان با پیام وزارت امورخارجه مبنی بر پایان دادن به تحصن و تظاهرات، با صدور قطعنامهای ضمن تأکید بر آزادی گروگانها و حضور خود در صحنه تا حصول نتیجه، به تجمع و اعتصاب غذای خود، پایان دادند.
با طولانی شدن زمان گروگانگیری، مهاجمین که تمامی راهها را به روی خود بسته دیدند، به تهدید پرداخته و عنوان نمودند که در صورت برآورده نشدن خواستههایشان هر دو ساعت یک نفر را خواهند کشت. با اتمام این زمان مهاجمین که مستأصل و درمانده شده بودند، بهمنظور عملی کردن تهدید خود به سراغ عباس لواسانی، وابسته مطبوعاتی سفارت ایران، رفتند که از ابتدای تصرف سفارت بسیار شجاعانه با مهاجمین برخورد کرده و به آنها تأکید کرده بود که هیچگونه اهانتی را به حضرت امام خمینی(ره) تحمل نخواهد کرد. عباس لواسانی حتی پیشنهاد کرده بود که حاضر است زودتر از دیگران به شهادت برسد و از این امر ترسی ندارد. مهاجمین پس از انتقال او به زیرزمین با شلیک تیر هوایی ادعا میکنند که او را کشتهاند، اما با مقاومتی که لواسانی در برابر آنها نشان میدهد، او را به شهادت رسانده و جنازهاش را به بیرون سفارت منتقل میکنند. (روزنامه همشهری، 15اردیبهشت1383) به تعبیر «ترهور لاک» افسر گروگان انگلیس در داخل سفارت «وی را معصومانه به قتل رساندند.»
به دنبال کشتهشدن لواسانی، در شرایطی که مسأله گروگانگیری با مماشات نیروهای انتظامی بریتانیایی مواجه شده بود و هیچ اقدامی علیه تروریستها صورت نمیگرفت، به دستور مارگارت تاچر عملیات ضداشغال سفارت ایران از پلیس به نیروهای ویژه اسآیاس منتقل شد. در همین زمینه لرد کارینگتون وزیر امور خارجه انگلیس گفت: هنگامی که مردان مسلح یکی از گروگانها را به قتل رساندند و جنازه او را به نمایش گذاردند، ما فکر کردیم که دیگر کافی است و وارد عمل شدیم. (روزنامه جمهوری اسلامی، 15اردیبهشت1359)
نیروهای اسآیاس که قبلا با روشهای مختلف در پنجرهها، شومینهها و دیوارهای سفارت ایران وسایل شنود و مواد منفجره کار گذاشته بودند، اندکی پس از ساعت ۱۹ روز دوشنبه ۵ مه به محل هجوم برده و در عملیاتی که تنها ۱۱ دقیقه به طول انجامید، چهار نفر از تروریستها را در جا کشته و گروگانها را آزاد کردند. در تیراندازی اشغالگران که متعاقب حمله نیروهای امنیتی انگلیس روی داد، آقای دکتر افروز کاردار سفارت، آقای دادگر و آقای علی صمدزاده مورد اصابت گلوله قرار میگیرند. در این عملیات دو نفر اول مجروح شده ولی علی صمدزاده دیگر دیپلمات ایرانی به علت شدت خونریزی زیاد، به شهادت میرسد.
این عملیات از سوی دولت انگلیس «پرنسس گیت» نامیده شد. وقتی این عملیات به پایان رسید جنازه ۵ تن از اشغالگران شناسایی شد و نفر ششم که علی نام داشت و خود را بین گروگانها پنهان کرده بود، دستگیر شد. این گروگانگیر، پس از دستگیری و محاکمه در دادگاه عالی لندن به مجازات حبس ابد محکوم شد و در زندانی شدیداً تحت کنترل، در منطقه سافولک به سر میبرد. او در نوامبر سال ۲۰۰۸ میلادی آزاد شد اما به ایران استرداد نشد. به جای آن، با حمایت دولتی مخفیانه زندگی میکند. آخرین بازمانده تروریستها، در دادگاه به قاضی گفت که در بغداد او را فریب دادهاند و اکنون از آنچه کرده پشیمان است. او گفت که هدایت عملیات در بغداد و سازماندهی گروه در لندن را یک افسر عراقی ارتش بعث به نام سامی محمدعلی، با نام مستعار روباه، برعهده داشته است. افروز کاردار وقت سفارت ایران خواستار حضور در دادگاه عضو باقیمانده این گروگانگیری شد ولی دولت بریتانیا دادگاه را غیرعلنی برگزار کرد. بعدها بخشی از صورتجلسههای دادگاه ناپدید و حذف شد.
در سال ۲۰۰۰ وزارت کشور بریتانیا نخستین تقاضای آزادی زودهنگام بداوینژاد را رد کرد. در بهمن ۱۳۸۲، فوریه ۲۰۰۴، رسانهها در بریتانیا خبری را منتشر کردند که تقاضای آزادی گروگانگیر زندهمانده برای دومینبار با مخالفت دیوید بلانکت وزیر کشور بریتانیا بایگانی شد. فوزی بداوینژاد که به دلیل حمله مسلحانه و مشارکت در کشته و زخمی کردن دیپلماتهای ایرانی به ۲۵ سال زندان محکوم شده در زمان نخستین بررسی پروندهاش برای آزادی، ۲۴ سال را در زندان سپری کرده بود. پیش از این یک دادگاه تجدیدنظر در لندن، در رسیدگی بدون سروصدا و نسبتاً مخفیانه رأی به کاهش محکومیت زندان بداوینژاد از ۲۵ سال به ۲۲ سال داده بود، ولی وزیر کشور وقت با تأیید این مسأله نیز مخالفت کرده بود.
سرانجام بداوينژاد با موافقت هيأت بخشودگي مورد عفو مشروط قرار گرفت و در همين ارتباط وکيل وي اظهار داشت: «دستگاه قضايي بريتانيا تأييد کرده که فوزي بدواينژاد تهديدي براي جامعه محسوب نميشود و در نهايت حکم به آزادي او داده است.»
روزنامه ديليميل با انتشار گزارشی درباره آزادی بداوینژاد از قول یک منبع انگلیسی نوشت: «بداوينژاد اکنون از زندگي خوبي برخوردار است. وي خوشحال است و در لندن سير و سياحت ميکند. وي هيچگونه آزاري ندارد و تنها اجازه ندارد که به مکانهاي خاص نظير سفارت ايران نزديک شود. او کاملاً اصلاح شده! و از افرادي که در اين حادثه آسيب ديدند، عذرخواهي ميکند!» در همين حال «تره ور لاک»، افسر پليسی که در زمان وقوع حادثه توسط تروريستها گروگان گرفته شده بود، با ارسال نامهاي به دولت مخالفت خود را با آزادي بداوينژاد نشان داده و گفته است: «نبايد اجازه اقامت در اين کشور به بداوينژاد داده شود. وي بدون پرداخت ماليات زندگي ميکند.» به نوشته ديلي ميل وزارت کشور انگليس در اين باره توضيحي نداده است.»
ماهنامه راهنما(مطالعات بینالمللی تروریسم)