جامعه جهانی باید به چرایی ایجاد «تروریسم» پاسخ دهد

Terorism111دکتر حسن روحانی، رییس جمهوری اسلامی ایران در بخشی از نطق خود در شصت‌وهشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفت: «تروریزم و کشتن انسان‌های بی‌گناه، اوج افراط و خشونت است. تروریزم، بلایی خشن، فراگیر و فرامرزی است. در اینجا باید از ترور دانشمندان هسته‌ای ایران توسط جنایتکاران نیز سخن بگویم.

رییس جمهور از سران جهان سوال کرد: آنها به چه جرمی ترور شدند؟ سوالی که از ملل متحد و شورای امنیت باید پرسید این است که آیا ترورکنندگان محکوم شدند؟

این پرسش مهم دکتر روحانی در سی‌وپنج سال گذشته بی‌پاسخ بوده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور) به نقل از ایسنا، منطقه خراسان، این سوال دکتر روحانی و سی‌ودومین سالگرد ترور «جوانمرد فاضل» شهید عبدالکریم هاشمی‌نژاد به دست منافقین کوردل، بهانه‌ای شد تا برای واکاوی پدیده ترور و تروریسم با دو تن از اساتیدعلوم سیاسی و روابط بین‌الملل گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد گفت‌وگو کنیم.

تعریف تروریسم؟

دکتر مرتضی منشادی در تعریف واژه تروریسم با بیان این‌که به صورت خیلی کلیشه‌ای تروریسم یعنی اقدامات خشونت‌آمیزغیرقانونی، گفت: تعریف تروریسم دشوار است. به دلیل این‌که همیشه تاریخ سیاسی جهان با اعمال خشونت و کاربرد آن همراه بوده است و مبارزه بر سر قدرت همیشه دارای ابعاد خشن است.

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: وقتی از خشونت صحبت می‌کنیم جنبه غیرقانونی آن، برای ما مهم است، اما این بعد غیرقانونی موجب بروز مسئله‌ای می‌شود که عبارت است از خشونت‌ انقلابی، یعنی خشونتی که علیه رژیم‌های ارتجاعی، غیرانقلابی و مستبد صورت می‌گیرد.

وی نتیجه‌گیری کرد که اگر تروریسم را فقط خشونت غیرقانونی بدانیم کافی نیست و خاطرنشان کرد: به نظرم خشونت کور و بی‌منطق نامش ترور است و معتقدان به این عمل را تروریست می‌نامند.

منشادی تروریسم را خشونتی دانست که با منطق و خرد همراه نیست و افزود: سابقه این نوع ترورها را در 3 دهه پایانی قرن نوزدهم در روسیه تزاری می‌توان بررسی کرد.

‌ترور؛ اقدامی کور و بی‌منطق که هیچ‌گاه به هدف نرسیده

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: یکی از شیوه‌های مبارزاتی آنان، کشتار و ایجاد وحشت در بین سران حکومتی بود با این استدلال که با کشتن و ترور افراد، می‌توان هیجانی در میان مردم ایجاد کرد، سران را از بین ببرند و به سمت خواسته‌های خود پیش روند.

منشادی با اشاره به این‌که این اقدامات کور و بی‌منطق هیچ‌گاه به هدف نرسیده است، گفت: تروریست‌ها چه در روسیه و چه در جاهای دیگر، هم‌چنین پیروان آنها هیچ‌گاه به هدف خود نرسیدند. در ایران حیدرخان عمواوغلی در دوره مشروطه و افراد دیگر که کارهای تروریستی انجام می‌دادند، کمتر به اهداف‌شان رسیدند.

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد با تاکید بر ناکامی تروریست‌ها در نیل به اهداف‌شان، افزود: تروریسم بر خلاف تاکتیک‌های انقلابی است، چراکه شیوه‌های انقلابی در چارچوب خاصی است و هدف مشخصی دارند.

وی با تاکید بر بی‌منطقی و غیرقانونی بودن اعمال تروریستی، افزود: تاریخ نشان داده که تروریست‌ها با چنین اقداماتی، به اهداف مورد نظر خود نمی‌رسند، اگر چه بدین وسیله قربانیان بی‌شماری را هم گرفته‌اند.

پیوند ترور با مفهوم «قدرت»

دکتر محمدجواد رنجکش، مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد، در تعریف تروریسم و اقدامات تروریستی توضیح داد که تروریسم از واژه ترور گرفته می‌شود، یعنی ایجاد هرگونه رعب و وحشت از طریق اعمال خشونت فردی، گروهی و دولتی، علیه فرد، گروه‌ها و دولت‌های دیگر جهت واداشتن آنان به رفتارهایی که مطلوب به تروریست‌هاست.

این استاد روابط بین‌الملل دانشگاه با تاکید بر این‌که ترور با مفهوم «قدرت» پیوند مشخصی دارد، افزود: قدرت یعنی توانایی وادار کردن افراد به اقدام یا عدم اقداماتی که مطلوب به‌کارگیرنده قدرت است.

تروریست‌ها اقدامات خود را «مشروع» تلقی می‌کنند

وی ترور را از جنس قدرت دانست و ادامه داد: مناقشه‌ای که در تعریف تروریسم وجود دارد متوجه مشروعیت یا عدم مشروعیت رفتارهای تروریستی است، این‌که خود تروریست‌ها هیچ‌گاه معتقد نیستند که رفتارهای آنها غیرمشروع است، آنان اقدامات خود را مقبول و مشروع تلقی می‌کنند.

رنجکش با اشاره به این جمله معروف که «کسی را که تروریسم می‌نامید، مردم کشورش او را آزادی‌بخش تلقی می‌کنند»، تصریح کرد: به نظر می‌رسد در تعریف تروریسم غیرقانونی بودن نسبی است و همیشه ثابت نیست.

منشادی با تایید نظر رنجکش به ترور دولتی اشاره کرد و گفت: ترور دولتی در حکومت تزاری هم اتفاق افتاد و به «ترور سیاه» مشهور شد، تزار در مقابل انقلابی‌ها و کسانی که خشونت به خرج می‌دادند، پلیس را وارد صحنه کرد. پلیس تعدادی از مزدوران خود را وادار کرد تا به مردم، موسسات و انقلابیون حمله کنند و به این ترتیب وحشت کور ادامه یافت.

این استاد دانشگاه با بیان این‌که حکومت‌ها به خاطر این‌که انقلابی‌ها و سنت‌های آنان را که با تروریسم فرق دارد، خدشه‌دار کنند به ترور دولتی پرداختند، گفت: نکته مهم این است که باز همان ترورها، برخلاف باور دولت، بر علیه دولت خودش به کار گرفته می‌شد، یعنی نه تنها نتیجه مثبت نداشته بلکه باز هم دولت را تضعیف می‌کرد. سال‌های 1905 و 1906 اوج اقدامات تروریستی «اس.آر.»ها و دولت در روسیه است.

‌تروریسم و تغییر بازیگران جهانی

منشادی در پاسخ به این سوال که با توجه به ورود سایر بازیگران در عرصه بین‌المللی در عصر جهانی شدن، آیا می‌توان گروه‌های تروریستی را یکی از بازیگران این عرصه دانست؟ گفت: تروریست‌ها بازیگر سیاسی نیستند، تروریست‌ها کسانی هستند که به دلیل موقعیت ضعیف، شکننده و نابهنجار، قواعد بازی سیاسی را بر هم می‌زنند.

این استاد دانشگاه با تاکید بر این‌که سیاست قواعد خاص خودش را دارد، تصریح کرد: البته زمانی که وارد بازی سیاست می‌شویم خشونت هم در آن وجود دارد.

تروریست‌ها «جرزن»‌های بازی سیاسی هستند

وی درباره خشونت در سیاست، اظهار کرد: قاعده خشونت در سیاست را «قانون» معین می‌کند، کار مهم‌تری که تروریست‌ها علاوه بر ترور و ایجاد وحشت انجام می‌دهند، عبارت است از به هم ریختن قاعده‌های مورد اجماع جامعه. بدین جهت نمی‌توان نام بازیگر بر آنان اطلاق کرد بلکه تروریست‌ها به تعبیری «جرزن»‌های بازی سیاسی هستند.

منشادی با بیان این‌که خشونت هیچ‌گاه نتیجه نداده، گفت: ترس و وحشت ناشی از ترور هم گذراست و بعد از ترور نوعی نفرت بوجود می‌آورد. اما از این گروه‌ها می‌توان به عنوان گروه‌های فشار یاد کرد.

صحنه بین‌الملل تک بازیگری نیست

رنجکش نیز درباره جهانی شدن و تغییر بازیگران عرصه بین‌المللی، گفت: لیبرال‌ها معتقد بودند که صحنه بین‌الملل، تک بازیگری نیست؛ تنها بازیگر عرصه جهانی، دولت‌ها نیستند و بازیگرانی به غیر از دولت‌ها نیز در این صحنه حضور دارند.

این استاد روابط بین‌الملل دانشگاه بازیگران عرصه جهانی را به دو دسته فراملی‌ و فروملی‌ تقسیم کرد و گفت: بازیگران فروملی می‌توانند شامل جنبش‌های آزادی‌بخش در داخل یک کشور و هم‌چنین افراد یا حتی اجتماع کلیساهای داخل و در سطح بین‌الملل هم شامل سازمان‌های بین‌المللی، شرکت‌های چندملیتی است.

این استاد دانشگاه ادامه داد: امروز شهروندان جهانی به غیر از دولت‌ها، منبع‌های دیگری نیز برای کسب هویت دارند.

گروه‌های جهانی هویت‌ساز

رنجکش افزود: گروه‌هایی پیدا شده‌اند که می‌توانند برای افراد هویت بسازند؛ مانند القاعده، افراد عضو القاعده از یک ملیت نیستند، این گروه‌ها دارای کارکرد هویت‌ساز هستند، یعنی برای افراد هویت خلق می‌کنند و افراد خود را با این گروه‌ها می‌شناسند، نه دولت‌شان.

این استاد روابط بین‌الملل دانشگاه خاطرنشان کرد: گاهی عده‌ای یا حتی خود ما نیز، خواسته یا ناخواسته خود را جزو گروه‌های جهانی معرفی می‌کنیم، برای نمونه عضو شبکه‌ی اجتماعی الف یا ب.

وی با ترسیم تروریست در سه سطح، عنوان کرد: دسته اول تروریسم فردی است که شامل اعمال تروریستی گذرا و موقتی است که بیشتر جنبه تسویه حساب شخصی دارد. دسته دوم تروریسم دولتی است که در این راستا، در چهارچوب دولت، گروه‌هایی شکل می‌گیرد یا این‌که خود دولت علیه مردمش دست به اعمال تروریستی می‌زند و دسته سوم تروریسم بین‌المللی، است که به دو شاخه تقسیم می‌شود، تروریسم بین‌المللی دولتی؛ که حداقل از سه دولت تشکیل می‌شود. البته تروریسم بین‌المللی غیردولتی نیز وجود دارد که عبارت است از افرادی که تحت امر دولت خاصی نیستند و دست به اعمال تروریستی می‌زنند. مانند القاعده.

هویت تروریسم

منشادی با اشاره به این‌که امروز هویت «مقاومت» یکی از عوامل شناخت جنبش‌های جهان سومی است، گفت: این هویت دارای توانایی هویت‌سازی است، افراد، گروه‌ها و ملت‌هایی که در برابر هجوم هویت غربی ایستادگی کردند هویت مستقل برای خود تعریف می‌کنند.

وی گروه‌هایی مانند القاعده را مخدوش‌کننده هویت مقاومت دانست و افزود:‌ تروریست‌ها هویت به وجود نمی‌آورند و گروه‌هایی شبیه مافیا هستند که سعی دارند هویت مقاومت را مخدوش سازند.

این استاد دانشگاه با تاکید بر تفاوت جنبش‌های مقاومت و آزادی‌بخش با گروه‌های تروریستی، گفت: برای مثال گروه حزب‌الله و گروه‌های بیداری اسلامی گروه‌های هویت‌بخش و غیرتروریست هستند، در حالی که گروه‌های تروریستی مثل طالبان و القاعده نقشی جز بر هم زدن قاعده‌ها ندارند.

منشادی تاکید کرد: هدف نهایی گروه‌های تروریستی اسلام‌هراسی و مسلمان‌گریزی و به چالش کشیدن این گروه‌های هویت‌ساز مانند حزب‌الله است.

گروه‌های تروریستی؛ مستقل یا وسیله دست دولت‌ها؟

در بندهای سه و چهار ماده دو منشور ملل متحد آمده است: تمامی اعضاء اختلاف‌های بین‌المللی خود را به شیوه مسالمت‌آمیز حل خواهند کرد، به طریقی که صلح و امنیت بین‌المللی و عدالت به خطر نیافتد. کلیه اعضاء در روابط بین‌المللی خود از تهدید به زور یا استفاده از آن علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشوری یا از هر روش دیگری که با مقاصد ملل متحد مباینت داشته باشد خودداری خواهند کرد.

به نظر می‌رسد با توجه به این بندها، دولت‌ها‌ بجای اعمال خشونت بصورت مستقیم، سعی دارند با خلق گروه‌های تروریستی بی‌نام و نشان و اعمال خشونت از طریق آنها به اهداف خود برسند. آیا این گروه‌ها مستقل هستند و اهداف خود را دنبال می‌کنند و یا وسیله دست قدرت‌های بزرگ هستند و در جهت منافع آنها گام برمی‌دارند؟

دکتر منشادی در این باره گفت: استقلال مفهوم بسیار مبهمی است و ترجیح می‌دهم اصطلاح «وابستگی و همبستگی» را در تبیین این موضوع به کار ببرم.

وی افزود: گروه‌های تروریستی را نمی‌توان عروسک خیمه‌شب‌بازی دولت‌ها به شمار آورد، زیرا این گروه‌ها مجموعه‌های انسانی هستند و در نتیجه دارای میزانی از نافرمانی؛ به طور مثال گروه القاعده که توسط آمریکایی‌ها سازماندهی شده، گاهی اقداماتی انجام می‌دهد که آمریکایی‌ها را نیز عصبانی می‌کند.

استاد دانشگاه فردوسی در ادامه اظهار کرد: اما از نظر اقتصادی نمی‌توان حکم کلی برای گروه‌های تروریستی داد. برخی از این گروه‌ها استقلال مالی دارند، بخش قابل توجهی از درآمد طالبان از طریق کشت و تجارت مواد مخدر به دست می‌آید. تروریست‌ها و گروه‌هایی همچون القاعده و طالبان، گروه‌های وابسته به دولت هستند.

منشادی طالبان را گروهی وابسته به پاکستان دانست که توسط سازمان جاسوسی آی.اس.آی. هدایت می‌شود و افزود: طالبان مسلوب‌الاراده و در اختیار آی.اس.آی. نیستند، زیرا تشکیلات انسانی اراده دارد و این موضوع را نمی‌توان نفی کرد. به طور معمول این گروه‌ها تا میزان 80 درصد تحت تاثیر حامی مالی‌شان قرار دارند و اندکی هم آزادی عمل.

وی تاکید کرد: معمولا گروه‌های وابسته زمانی فعالیت‌شان آغاز یا تشدید می‌شود که جایگاه مشخصی در عرصه سیاسی ندارند و پس از آن دست به اعمال تروریستی در جامعه می‌زنند که همانند آن اوائل انقلاب رخ داد.

استاد دانشگاه فردوسی ادامه داد: برای نمونه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فضای باز سیاسی حاکم شد و خبری از انسداد سیاسی نبود؛ گروهک‌هایی همچون فرقان و منافقین شروع به فعالیت در فضای سیاسی کردند اما متوجه وزن و جایگاه خود نبودند. آنها نمی‌خواستند بپذیرند که جامعه جایگاهی برای آنان قائل نیست.

منشادی گفت: یکی از عوامل شناخت جنبش‌های جهان سومی، هویت مقاومت است. افراد، گروه‌ها و ملت‌هایی که در برابر غرب ایستاده‌اند، هویتی مستقل از خود دارند، اما گروه‌هایی نظیر القاعده، مخدوش‌کننده این هویت‌ها هستند و از خود هویت مستقلی ندارند.

هر اعمال خشونتی مساوی تروریسم نیست

وی با بیان این‌که این گونه گروه‌ها به صورت مافیایی عمل می‌کنند، تصریح کرد: آنان مقاومت اصیل را خدشه‌دار می‌سازند.

منشادی با اشاره به مسلمانانی که بیداری اسلامی را رقم زدند، خاطرنشان کرد: آنان هویت خاصی برای خود تعریف می‌کنند که با غرب یکی نیست، اما القاعده و طالبان این قاعده را بهم می‌ریزند. گروه‌های تروریستی بازیگر سیاسی نیستند و فقط به عنوان گروه فشار می‌توان از آنها یاد کرد.

رنجکش نیز درباره استقلال گروه‌های تروریستی و این‌که آنها به دستور چه کسی قواعد بازی را بهم می‌زنند، گفت: تروریست‌ها گاه منفرد عمل می‌کنند، گاه گروهی و گاه به صورت چند ملیتی. دولت - ملت نیستند که چهارچوب سرزمینی داشته باشند، این‌گونه گروه‌ها در عرصه بین‌المللی به ایفای نقش می‌پردازند و در چهارچوب تئوری توطئه نمی‌گنجند.

وی درباره ریشه‌های تشکیل گروه‌های تروریستی، اظهار کرد: ریشه آنها به جوامعی بازمی‌گردد که در آنها انسداد سیاسی رخ داده است، وقتی که سیستم قابلیت جذب نداشته باشد، چنین گروه‌هایی تشکیل می‌شوند و جامعه به سمت انسداد و ترور سوق پیدا می‌کند.

تروریسم تنها خشونت ظاهری نیست

این استاد روابط بین‌الملل دانشگاه با اشاره به تغییرات خاص دوران معاصر، تصریح کرد: یکی از محصولات استعمار ایجاد جنبش‌های آزادی‌بخش در کشورهایی بود که خواهان استقلال و مقاومت بودند. از سال 1990 به بعد، با فروپاشی نظام دوقطبی، سیالیتی در نظام بین‌المللی اتفاق ‌افتاد که مولود انقلاب اطلاعات و جهانی شدن بود و باعث حرکت از قدرت سخت به قدرت نرم شد.

رنجکش تروریسم را تنها به معنای خشونت‌های ظاهری ندانست و ادامه داد: بمب‌گذاری، ایجاد رعب و وحشت، کشتار، ربایش و گروگان‌گیری و هم‌چنین امروزه مساله سایبر تروریسم موضوعیت یافته است.

وی فروپاشی نظام دوقطبی، کاهش حاکمیت دولت‌ها، جهانی شدن و انقلاب در ارتباطات را زمینه‌ای برای ظهور این گروه‌ها دانست و افزود: تشکیل این گروه‌ها پروژه نیست، بلکه دارای فرآیند و تاریخ مشخص و طولانی است.

رنجکش حملات 11 سپتامبر را نقطه عطفی در فعالیت‌های تروریستی و تعریف تروریسم در سطح جهان دانست و گفت: شورای امنیت ازآن تاریخ تا به امروز 29 قطعنامه درباره تروریستم تصویب کرده است، در یکی از این قطعنامه‌ها، شورای امنیت بر مبارزه با هرگونه حمایت مالی از گروه‌های تروریستی تاکید کرده است.

تروریست‌ها محصول پویش‌های اجتماعی هستند

وی ادامه داد: این گروه‌ها از منابع حکومتی نیز حمایت می‌شوند و باید قبول کرد تروریست‌ها محصول پویش‌های اجتماعی هستند که گاهی در درون ملی باقی می‌مانند و گاهی عملکردشان فراتر از مرزهاست.

تفاوت‌ عملیات انتحاری و شهادت‌طلبانه

منشادی نیز در پایان درباره فرق میان عملیات انتحاری وشهادت طلبانه، گفت: بین خشونت‌های انقلابی و استراتژی‌های مشخص و خشونت بی‌منطق و آدم‌کشی تفاوت زیادی وجود دارد، برای مثال در فلسطین به عنوان یک حرکت انقلابی جواب خشونت را با خشونت می‌دهند که نام آن ترور نیست بلکه حرکتی انقلابی است که راهبرد و استراتژی در آن اهمیت دارد.

وی با اشاره به این‌که اعمال تروریستی کور کاملا بی‌منطق است، گفت: مثلا شخصی که در مسجد تعدادی انسان بی‌گناه را می‌کشد، مرتکب یک حرکت کاملا تروریستی شده است، تاکید من این است که حرکت انقلابیون با اعمال تروریستی ازهم جداست و اقدامات انقلابی ترور نامیده نمی‌شود، که البته دشواری تعریف تروریسم در همین جا مشخص می‌شود.

وی با اشاره به گروه‌هایی که در شمال آفریقا و منطقه خاورمیانه هستند، یادآور شد: برخی از این گروه‌های انقلابی گروه هم‌بسته‌ به شمار می‌روند، همانند رابطه گروه حزب‌الله لبنان، مقاومت فلسطین و جمهوری اسلامی ایران که یک رابطه همبستگی است واین نکته که ما با انقلابیون دیگر کشورها ابراز همدردی می‌کنیم به این معنا نیست که آنها مسلوب‌الاراده‌اند.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31