روایتی از تنها دیدار امام با سران گروهک منافقین ديدار امامخميني (ره) با مسعود رجوي و موسي خياباني و ديگر سران گروهک منافقین در شرايطي صورت گرفت كه پيش از اين ائتلاف روحانيت مبارز و موتلفه اسلامي حتي با حضور نمايندهاي از خانواده کشتهشدگان منافقین در مراسم استقبال از امام مخالفت كرده بودند و اكنون نيز با ديدار رهبر انقلاب با آنان مخالف بودند و اين مخالفت نه از ناحيه روحانيت سنتي كه از سوي روحانيت انقلابي (و به صورت شاخص آيتالله منتظري) صورت ميگرفت. با وجود اين امام با رجوي و خياباني و ديگر سران این گروهک ديدار كردند و تنها خبري كه از اين ديدار به نقل از امام مخابره شد اين بود كه: «اسلام بيش از هر چيزي به آزادي عنايت دارد و در اسلام خلاف آزادي نيست الا در چيزهايي كه مخالف با عفت عمومي است.» اما آيا ديدار مهم و تاريخي امام و منافقین محدود به همين بود؟ از مجموعه گزارشهايي كه خود
حماسه اسلامی ششم بهمن آمل به روایت رئیس سیاسی ایدئولوژیک شهربانی آمل حجتالاسلام سیدمحمد موسوی رییس سیاسی ایدئولوژیک شهربانی آمل در سال 60، با گرامیداشت یاد شهدای حماسه اسلامی ششم بهمن سال 60 آمل، اظهار داشت: قبل از واقعه ششم بهمن از گوشه و کنار به ما اطلاع داده بودند که افرادی در جنگل حضور دارند و در جاده هراز حملههایی انجام میدادند. وی با اشاره به اینکه آنها با استراتژی خاص خود خواستند به شهر بیایند و خود را موفق میدانستند، بیان داشت: در شب واقعه نیز صدای تیراندازی در شهر شنیده میشد. حجت الاسلام موسوی افزود: ما
شهادت در لحظه افطار شهید انیس نوری در ماه رمضان سال 61 به اتفاق همسر و فرزندانش بر سر سفره افطار منتظر صدای موذن بودند که عناصر گروهک منافقین به خانه آنها هجوم برده و آنجا را به آتش کشیدند. وی لب تشنه به شهادت رسید و دختر 5 سالهاش زهرا نیز به شدت مجروح شد.
ترور آیتالله مفتح و پایان فرقان 27 آذر سال 58 بار دیگر گروه فرقان اقدام به ترور یکی از چهرههای موثر انقلاب اسلامی کرد؛ این گروه آیتالله محمد مفتح که از اساتید حوزه و دانشگاه و از مبارزان انقلابی بود، را به شهادت رساند. ترور آیتالله مفتح از آخرین اقدامات تروریستی گروه فرقان بود، آن زمان نیروهای اطلاعات سپاه برخی از اعضای گروه فرقان را زیر نظر داشتند و عملیات تعقیب و شنود را انجام میدادند. سپاه در این راستا تیمی تشکیل داده بود که فرقانیها را رصد میکردند؛ اما شیوه عملیاتی فرقانیها اینگونه بود که شب تصمیم میگرفتند و
منافقین، فدائیان صدام منافقین گذشته از ترور هزاران نفر از مردم بیگناه ایران، در طول 8 سال دفاع مقدس، خیانتهای بسیار زیادی در حق هموطنان خود، مرتکب شدند. خیانتهای آنان آن قدر زیاد بود که گروههای ضدانقلاب خارجنشین هم آنان را خائن به وطن خطاب میکردند. منافقین با استقرار در خاک عراق و بهرهبرداری از سلاح و تجهیزات اهدایی صدام، به عنوان «پیشمرگان صدام»، گاهی در حمله به خاک ایران، از عراقیها جلوتر بودند! اینجا نمونهای کوچک از خیانت منافقین و خودفروشی آنان به صدام بعثی را
فروپاشی کانونهای مخفی هدایتکنندۀ تروریسم سال 1360 با شیب نسبتاً تندی از حوادث و اتفاقات تلخ شروع شد و این وقایع تا ماهها ادامه پیدا کرد. فروردین تا خرداد سال 60 در هر شهر و روستای کوچک و بزرگی هواداران گروهکهای ضدانقلاب نظیر مجاهدین خلق (منافقین)، حزب توده، چریکهای فدایی خلق و بسیاری گروهکهای ریز و درشت دیگر در هواداری از ابوالحسن بنیصدر که به سمت تقابل مستقیم با امام و انقلاب پیش میرفت و دشمنی خود را هر روز علنیتر میکرد، با مردم و نیروهای انتظامی درگیر میشدند که ماحصل این درگیریها که حتی برای یک روز متوقف نشد، خسارات
شهید قاضیطباطبائی در آئینه توصیف استادان و یاران آنچه در پی می آید پاره ای از اجازات مراجع بزرگ تقلید به شهید آیتاللّهالعظمی سیدمحمدعلی قاضیطباطبایی و نیز برخی مکاتبات علمای مبرز ایران و عراق با ایشان است که نمایانگر مکانت علمی و اجتماعی ایشان در حوزههای علمیه و نیز منظر عالمان شاخص معاصر است که در سالگرد شهادت این شهید منتشر میشود. صاحب مقامی ارجمند در اجتهاد و استنباط...
صدورفتوای نجاست مجاهدین مارکسیست شده در زندان از جمله رويدادهاي شاخص مربوط به مبارزات انقلاب در دهه 50، فتواي نجاست مجاهدين ماركسيست شده است كه در زندان و از سوي آيات: طالقاني، مهدويكني، هاشميرفسنجاني، منتظري و... صادر شد. سيدمهدي طالقاني ماوقع را به شرح ذيل روايت كرده است: «یکی از اتفاقاتی که در آن دوره میافتد، این است که آقایان علما در مجموع نسبت به جذب ـ و در واقع قاپیدن ـ بچه مسلمانها توسط مارکسیستها عکسالعمل نشان میدهند. البته میدانید که پدرم با همه گروهها رفیق بود و با همه آنها دوستانه بحث میکرد و میگفت: باید با محبت
سلول مجهز یک منافق سید محمدرضا سعادتی معروف به سیدسیکو و با نام مستعار عبدالعلی، سال 1323 در شیراز به دنیا آمد. سال 1345 در رشته مهندسی برق از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و به سربازی رفت. پس از پایان خدمت وظیفه، شرکتی در حوزه صنعتی تاسیس کرد و از طریق یکی از دوستانش با سازمان مجاهدین خلق آشنا شد و همکاری با آن را آغاز کرد. اردیبهشت 1351 به همراه همسرش دستگیر و به حبس ابد محکوم شد و به کمون مسعود رجوی در زندان پیوست. 22 آبان 1357 از زندان آزاد و در جمع کادر مرکزی 15 نفره سازمان قرار گرفت. همچنین به عضویت
عملیات فروغ جاویدان با تحریک اسرائیل انجام شد گروهک منافقین در تابستان سال 67 و پس از پذیرش قطعنامه 598 با پشتیبانی ارتش بعث عراق به مرزهای ایران حمله کرد. هدف منافقین پیشروی به سمت تهران و سرنگونی مراکز مهم حکومتی بود؛ اما نرسیده به کرمانشاه در تنگه چهارزبر متوقف شدند و در ادامه با اجرای عملیات مرصاد توسط نیروهای نظامی ایران بسیاری از اعضای گروهک کشته و بسیاری از آنان نیز به خاک عراق فرار کردند. مجید مختاری پژوهشگر تاریخ جنگ ایران و عراق است که در ماههای پایانی
دست بردن منافقین در نامههای اسرا تنها راه ارتباطی اسرای ایرانی در بند رژیم صدام در اردوگاههای بعثی با بیرون، نامهنگاریهایی بود که اسرا با خانوادههای خود انجام میدادند و آنان را از حال کلی و زنده بودن خود باخبر میساختند؛ البته که این نامهنگاریها نیز با سختیهای فراوان همراه بود و گاه تا مدتها از سوی نیروهای بعثی اجازه این کار صادر نمیشد. در ادامه بخشی از خاطرات اسرا در خصوص نامهها و نوشتههای آنان در اسارت را میخوانید. «فرزان آذرپناهی» از اسرای جنگ تحمیلی اظهار داشت: تمام امید
خوشخیالی منافقین در اولین روزهای تهاجم رژیم بعث هشت سال دفاع مقدسِ مردم ایران، همانند انقلاب اسلامیشان برگرفته از انقلاب عاشورایی امام حسین(ع) بود. هیئتهای مذهبی هم در این میانه میداندار عرصههای مختلف بودند. در این زمینه ذاکران و مداحان آلالله نقش برجستهای را در شعلهور ساختن آتش شور و حماسه ملت ایفا میکردند. حاج منصور نورایی یکی از همین ذاکران است. با مرخصی 15 روزه به منطقه رفته بود و شش سال بعد برگشت و در این مدت یک ریال هم حقوق نگرفت. او در میان خاطراتش از دوران دفاع مقدس از گروهک منافقین
قائم مقام و اعتماد به لیبرالها آقاي منتظري در ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي در توصيف سازمان منافقين موضعگيري بسيار تندي داشت و در يکي از اظهارنظرهاي رسمي خود منافقين را اين چنين وصف کرده بود: «من خلاصه اين کتابها را وقتي خواندم، خلاصه ديدم اين کتاب هاي آقايان [سازمان مجاهدين] زيربنايش کمونيستي محض است و به قول بعضي رفقا همان مسائل که مارکسيستها دارند، اينها طرح کردند و پذيرفته اند، منتها چيزي که هست لفظ خدا را مثلا در بالايش گذاشتهاند... من نصيحت به برادران و خواهراني که گول اين
روایتی کوتاه از گور دسته جمعی حزبالله کردستان خلیل رضایی از پیشمرگان کرد مسلمان در خاطرات خود از روزهای دفاع مقدس روایتی از روزهای درگیری در کردستان را روایت کرده است که آن را در ادامه میخوانید. ما فقط برای خدمت به مردم آمدیم به منظور پاکسازی محور دیواندره سنندج، سعادت نصیب من شد که در رکاب شهید صیاد شیرازی در این عملیات شرکت کنم. در ابتدای مسیر حرکت، بعد از تونل اول از مسیر سنندج به ما اطلاع دادند که جنازهای در زیر پل پیدا شده است. جنازه وضع بسیار فجیعی داشت. چشمان او را از حدقه در آورده و به
شهید لاجوردی در زندان پهلوی چه کتابهایی میخواند؟ شهید اسدالله لاجوردی از مبارزان نامآشنای دوران نهضت اسلامی که سابقه تحمل زندان رژیم پهلوی را نیز در کارنامه خود دارد، در همه حال برای کسب اطلاعات کافی از ابعاد مختلف مبارزه تلاش میکرد. در این رابطه حتی توجه او به امر مطالعه و کسب اطلاعات، در زندان رژیم پهلوی نیز مسکوت نمیماند. رئیس اداره زندانهای رژیم پهلوی ـ سرتیپ طاهری ـ در تیرماه 1351 در یک گزارش «محرمانه» عناوین کتابهای مورد مطالعه شهید لاجوردی در زندان را از این قرار ذکر میکند: قرآن مجید؛
دلسوزی برای منافقین حجت الاسلام محمد ابراهيم نکونام، از قضات دهه شصت مي گويد: «قضيّه مرصاد که پيش آمد عدهای از اين زندانيان در زندانهاي مختلف کشور به هلهله و شادي پراختند و از عمليات مسلحانه منافقين عليه جمهوري اسلامي ايران اعلام حمايت کردند. بعد از شکست منافقين در عمليات مرصاد، تحقيقات و بازرسيهايي از زندانها و بندهايي که منافقين در آنها حضور داشتند صورت گرفت و اسناد و مدارکي کشف شد که نشان داد اينها خودشان را از زمانهاي گذشته براي روزي که منافقين به خيال خودشان بر ايران حکومت کنند، آماده کرده بودند. برخي از