اسناد اتحادیه کمونیست های ایران در واقعه آمل(18)

Amolآیت الله گیلانی : آقای دادستان سوالی دارید ؟

آقای لاجوردی : (خطاب به ریاحی) جنابعالی می فرمایید که انحراف سیاسی ما بعد از سی خرداد به وجود آمد . بفرمایید چه رابطه ای هست بین آنچه که شما اسمش را انحراف جریان خودتان می گذارید (و قبلاً اسمش را انحراف نگذاشته بودید) با فاجعه سی خرداد و مشخص کنید که مگر ممکن است انسان به یک تحلیل سیاسی جدا از طرز تفکرش برسد ؟ آیا ممکن است شما طرز فکرتان یا رویه قبلی تان درست باشد و بعد دچار یک انحراف شوید ؟

ریاحی : منظور از طرز تفکر ، ایدئولوژی است ؟

آقای لاجوردی : به طور کلی طرز تفکر ایدئولوژیکی و به دنبالش برداشت های سیاسی که به عقیده شما ناشی از این طرز تفکر خواهد بود .

ریاحی : این که با یک ایدئولوژی فرضاً غلط بتوان کار صحیح کرد یا نه ، من معتقدم که بله می شود کرد . همان طور که مثلاً ویتنام با ایدئولوژی کمونیستی بلند می شود و امپریالیسم امریکا را بیرون می کند . من امروز از کارهایی که تا پیش از سی خرداد کرده ام و از مبارزاتم با رژیم شاه دفاع می کنم و به آنها معتقدم ، هر چند طرز تفکرم چیز دیگری بوده ...

ممکن است فرضاً همین طور که حاج آقا فرمودند من مثلاً بشوم یکی از اولیاء الله و شاید یک تغییر اساسی بکنم ، این بحث دیگری است . ولی امروز من از این که سال 47 زندان رفتم و علیه محمدرضا شاه مبارزه کردم و شکنجه شدم ، دفاع می کنم و از این که رفته ام و آواره شده ام و چند سال در لبنان و فلسطین و جاهای دیگر جنگیده ام ، از همه اینها دفاع می کنم .

از این که دولت جمهوری اسلامی به رغم همه گروه های چپ گرا که به ما می گفتند " کمونیست های خط امام " پشتیبانی می کردیم و از جریان سفارت حمایت می کردیم و همانطور از جنگ ، من از اینها دفاع می کنم . بنابراین اگر سؤالتان این است که آیا می شود با یک ایدئولوژی دیگر کار صحیح کرد ، من هنوز معتقدم که بله .

ولی این که چگونه شد که سازمان در سی خرداد به انحراف افتاد ، عرض می کنم که ارزیابی ما از حکومت این بود که جمهوری اسلامی حکومتی است مخلوط . جریانات متفاوتی در آن هستند یک جریان آن لیبرال است و حکومت را به سمت غرب می کشاند و می خواهد آزادی ها را سرکوب کند .

خط امام هم هست که خط صحیحی است و ما باید از آن پشتیبانی کنیم و همیشه این کار را می کردیم . نوشته هایمان هم شاهد این مدعاست . در جنگ هم همین طور ، بچه هایی هم که در جنگ کشته شدند همین طور و همه اینها همین امروز هم قابل دفاع هستند . در سی خرداد 60 ما به این ارزیابی رسیدیم که حکومت دیگر یکدست شده .

من خواهش می کنم برای این که درست قضاوت بشود ، خودتان را بگذارید در مقطع سی خرداد . برای من امروز خیلی روشن است که در سی خرداد چه گذشت ، ولی در آن موقع روشن نبود . خود آقای رفسنجانی چند بار در نماز جمعه ها گفتند جریاناتی که در سی خرداد اتفاق افتاد ، جریانات بزرگی بودند و کوچک هم نبودند .

ما دیدیم در سی خرداد واقعاً خیلی از دوست ها طی چند روز رو به روی همدیگر قرار گرفتند و خیلی از دشمن ها کنار همدیگر نشستند . اینها واقعیاتی هستند که اتفاق افتادند . یک تحول بزرگ در جامعه بود . ما تحت تأثیر این تحول و تحت تأثیر چیزهایی که در جامعه می گذشت ، قرار گرفتیم ... از آن زمان به اشتباه افتادیم .

اگر سؤال این باشد که آیا در گذشته هم در سیاست هایتان انحرافاتی بوده یا نه ؟ جواب می دهم صد در صد بوده . هیچ کس نمی تواند بگوید من کاملاً راه صحیح می روم . در دوران گذشته هم مسلماً ما در جاهایی به اشتباه رفته ایم ، ولی جنبه غالب سیاست های ما درست بوده و و بنابراین تا آن زمان ما صحیح می رفتیم .

از نظر سیاسی پشتیبانی ما از حکومت در مقابل امپریالیست ها در مقابل دو ابرقدرت و دفاعمان در مقابل جریانات دیگر صحیح بود . ما با اکثر جریانات داخل این جنبش در افتادیم و جنگ و جدال داشتیم . چرا ؟ به خاطر پشتیبانی از حکومت . به نظرم اینها همه صحیح بوده و امروز هم قابل دفاع است .

آقای لاجوردی : بله . این جنگ و جدال با گروهک ها که خوشبختانه یکی از ویژگی های مارکسیسم است خاص گروه شما نیست و به همین دلیل هم هست که گروهک هایی یک شبه و یک روزه متولد می شوند . این چیزی نیست که خاص سازمان شما باشد . بحمدالله مسئله نفاق و جدایی و تفرقه از ویژگی های کفر است و در همه حرکت های الحادی خیلی به وضوح به چشم می خورد .

این هم که فرمودید در سی خرداد یک تحول بزرگی رخ داد ، درست نیست . ما که هیچ تحول بزرگی ندیدیم . چند تا هفت تیرکش آمدند در خیابان ها و یک خرده فلفل و نمک به چشم مردم پاشیدند و همان لحظه هم دستگیر شدند و به دنبالش هم هر چه بودند بحمدالله مضمحل شدند .

ما واقعاً تحولی در حرکت های اجتماعی جامعه مان مشاهده نکردیم . یک حرکتی بود رو به جلو که انقلاب شروع کرده بود و داشت مسیر خودش را طی می کرد . اینها آمدند یک مقدار چوب لای چرخش بگذارند که خرد شدند و از بین رفتند و کوچک ترین تحول و تغییری در جامعه ما به وجود نیامد .

این که می فرمایید دوستان رو در روی هم قرار گرفتند و دشمنان در کنار هم ، ما در کلیه تظاهرات ناظر بودیم که همه گروههای مخالف جمهوری اسلامی اعم از منافق و مارکسیست و سلطنت طلب و آنها که دچار فساد اخلاق بودند با سرمایه داران و همه اینها و همه گروه های ضد انقلاب اعم از چپ و راست و منافق و مفسد و کسانی که منافع شان به خطر افتاده بود ، از همان ابتدای انقلاب همه علیه نظام جمهوری اسلامی در کنار همدیگر بودند و علیه انقلاب صف آرایی نمودند .

و این چیز جدیدی نبود که در سی خرداد به وجود بیاید . ما ناظر همه این جریانات در درون جامعه مان بوده ایم و این اتحاد و وحدت جبهه ضد انقلاب را همه ما ناظر بوده ایم و رابطه ای با سی خرداد ندارد .

این که می فرمایید از ایدئولوژی باطل هم حرکت سالم بیرون می آید ، درست نیست . ببینید هر حرکتی در کار خودش مفهوم دارد . شما وقتی که مسئله ویتنام را علیه امپریالیسم امریکا می گویید ، فقط و فقط امپریالیسم امریکا چون زشت است و مضمحل می شود . ما خوشحالیم ، اما به این معنی نیست که هر حرکت مارکسیسم را تأیید کنیم . بنابراین آن حرکت به دلیل اینکه می خواهد حاکم بشود ، از نظر ما به همان اندازه باطل است که امپریالیسم امریکا .

یعنی حاکمیت مارکسیسم از دیدگاه مذهبی ما بطلانش به همان اندازه بطلان حاکمیت امریکاست . از دید ما فرق نمی کند چه یک مارکسیست حاکم باشد و جنایات استالینیستی مرتکب بشود ، چه یک حکومت سرمایه داری و فاشیستی و جنایات کارتری، هر دو شان علی السویه هستند «الکفر مله واحده » .

بنابراین ما باید حرکت ها و اعمال را در کادر طرز تفکر خاص خودش ارزیابی بکنیم . از دید ما این چنین است . هر حرکتی که بکنند با دید قرآن « هباء منثوراً » است . کوچک ترین اثری ندارد ، زیرا اصل و پایه ، باطل است . چون شما در خلال صحبت هایتان فرمودید که من دیگر مارکسیست نیستم ، با موضع فعلی خواستم مسئله را ارزیابی بکنم . اگر با دید اسلامی بخواهید با قضیه برخورد کنید ، شاید تحلیل تان به گونه ای دیگر در بیاید .

حال چنان که ریاست محترم دادگاه فرمودند ، اگر شما یک مقدار راجع به حرکت های مارکسیستی تحلیل دارید ، برای این برادران و خواهران بفرمایید ، ممنون خواهیم شد . و یک مقدار هم مشروح جریانات جنگل ، کیفیت زندگی در جنگل ، کیفیت حمل سلاح ، یعنی جزئیات قضیه را بگویید . کیفیت حمله به شهر و اولین شلیک به دست که شد و چرا شد ؟ چرا به بعضی از نقاط حمله کردید و مردم چگونه در برابرتان ایستادند ؟

ما می خواهیم آن واقعیاتی را که بالاخص در حادثه جنگل مشاهده نمودید ، یک مقدار مشروح از زبان شما بشنویم . گرچه برای همه مردم ، بالاخص این خانواده های عزیز شهدا که اینجا حضور دارند ، مسئله روشن است ، چون خودشان در متن جریان بوده اند . اما یک مقدار بازگو کنید ، شاید بی نتیجه نباشد . جزئیات جریان جنگل را از همان ابتدا که به جنگل رفتید تا زمانی که از جنگل بیرون آمدید و آن فاجعه را آفریدید ، شرح بدهید .

ریاحی : همان طور که قبلاً هم گفتم ما ارزیابی داشتیم که انقلاب دارد منحرف می شود و به راه خطا می رود و هر کسی موظف است از این وضع جلوگیری کند و ما هم به عنوان بخشی از این مردم ، وظیفه مان همین است . بعد به فکر افتادیم که چه بکنیم ؟ گفتیم این ترورها ثمری نمی دهد . ما باید کاری بکنیم که مردم خودشان بیایند توی میدان .

اساساً ما بحث مان همیشه با کسانی که آنها را طرفدار مشی چریکی می گوییم ، این بود که انقلاب را مردم باید بکنند و نه ماها . بحث این بود که پس یک شهری ، جایی را انتخاب کنیم تا در آنجا بتوانیم خودمان را حفظ کنیم و به مردم بگوییم : راه این است ، چاره این است. داریم به اشتباه می رویم . داریم می رویم زیر پرچم امریکا ، بیایید کمک بکنید کشور را نجات بدهیم .

با یک چنین برداشتی ، ما با حدود 70 قبضه اسلحه و حدود 100 نفر از افراد به داخل جنگل رفتیم و تقریباً از اواخر شهریور همه در جنگل بودند . قرار بود 18 آبان به شهر بیاییم که آمدیم سر خیابان ، درگیری شد و مجبور شدیم برگردیم داخل جنگل . بعد از آن هم چهار ماه طول کشید تا برنامه جنگل تغییر کند . یعنی برنامه بریزیم برای اینکه چه جوری به شهر برویم .

طی این مدت چند بار درگیر شدیم و چند بار هم با گروه های گشتی سپاه برخورد کردیم و متأسفانه درگیری هایی رخ داد که هیچ کدام در برنامه ما نبود . برنامه ما این بود که مثلاً قیام بکنیم ... به هر صورت برنامه ریزی طول کشید ... اگر بخواهم از چگونگی زندگی در جنگل بگویم ، شاید ارزش نداشته باشد .

یک مقدار وسایل و آذوقه و ... منتقل کرده بودیم به جنگل و مدتی با آنها می گذراندیم . بعد آذوقه تمام شد ، در واقع مدتی را که پیش بینی کرده بودیم توی جنگل بمانیم به درازا کشید . ما برای یک ماه آذوقه تهیه کرده بودیم . با گالش ها تماس و شیر و پنیر را از آنها می گرفتیم و بیشتر اوقات را در تنگدستی خیلی شدیدی می گذرانیدیم . خیلی از روزها بچه ها با یک سیب زمینی یا دو سه دانه خرما 24 ساعت را می گذرانیدیم ، ولی البته از گالش ها کمک می گرفتیم و پولش را هم می دادیم .

در اواخر دیماه ، آماده شده بودیم که برویم شهر و برنامه داخل شهر رفتن این بود که ما مواضعی را که نیروهای سپاه و بسیج در آن هستند ، محاصره بکنیم تا آنها نتوانند بیایند بیرون و توی مردم تیراندازی و درگیری نشود . مردم از تیراندازی و کشت و کشتار نهراسند ... بعد به مردم بگوییم که ما فکر می کنیم به انقلاب خیانت شده ... و بعد ببینیم مردم چه می کنند ؟

اگر مردم آمدند و حرکت شلوغ شد ، ما هم با آنها می رویم و ملت هستند که انقلاب می کنند . اگر هم نیامدند و نشد که هیچ . البته فکر می کردیم و مطمئن بودیم که می آیند و هیچ تردیدی هم در این مورد نداشتیم .

به این ترتیب بود که مقر بسیج محاصره شد . مقر سپاه را هم در ابتدا محاصره ، ولی بعد از نیم ساعت آنجا را ول کردند و گفتند خبری نیست (من خودم آنجا نبودم همانطور که گفتم ما توی محله بودیم) درگیری ها در اطراف بسیج شروع شد و حدود 16 تا 17 نفر از افراد ما اطراف بسیج را محاصره کرده بودند .

اینکه می پرسید چه جوری و از کجا درگیری آغاز شد ، به این دلیل که تقریباً هیچکدام از افراد ما (گویا به جز یک نفر) همانجا کشته شدند ، اطلاع ندارم درگیری چطور آغاز شد و اولین گلوله را که زد . آیا اول افراد سپاه این بچه ها را دیدند و گلوله زدند یا اینها اول برادران سپاه را دیدند و گلوله زدند ؟ اینها را دقیق نمی دانم .

بعد هم سکوت و آرامش بود تا فردا صبح حدود ساعت 8 ، 5/8 یا 9 صبح که کم کم از طرف پل نیروهای بسیج و سپاه سنگربندی کردند و آمدند جلو . اول از همه در اطراف بسیج درگیری شد و افراد ما آنجا محاصره و همگی کشته شدند و ما عقب نشینی کردیم و رفتیم توی باغ ها . ساعت 5/5 ، 6 هوا تاریک شد و ما به تدریج به سمت جنگل عقب نشینی کردیم .

این که اولین تیر اندازی ها چگونه شروع شدند و کی اول شروع کرد ، اینها را دقیق نمی دانم ، ولی می دانم که درگیری از اطراف بسیج شروع شد و حدود 2 یا 3 ساعت و یا بیشتر درگیری در سنگرهایی که افراد ما در طرف جاده و بیمارستان امام خمینی ایجاد کرده بودند ، گسترش یافت . درگیری چند ساعتی طول کشید و متأسفانه در این جریان تعدادی از برادران سپاه و بسیج شهید شدند . یک تعدادی هم از بچه های ما ...


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان