از خيانت هاي باطني منافقين و تبليغات زهرآگين و ضد توحيدي آنان كه بگذريم ، ويژگي هاي عملي دردناكي دارند كه طبعاً موجب تضعيف و تخريب مكتب اسلام مي گردند كه اكنون براي شناخت نمونه هاي اين اعمال به سراغ قرآن و حديث روي مي آوريم :
1. از ويژگي هاي عملي منافقين رياكاري و تظاهر است كه اگر هم عمل خيري انجام مي دهند و مبارزه و جهادي هم دارند آن را به شرك آلوده مي سازند و اجر معنوي و معيار الهي آن را تباه مي سازند . بدين جهت قرآن ضمن اين كه اين عمل را تقبيح مي كند به مسلمانان مي گويد : " ولا تكونوا كالذين خرجوا من ديارهم بطر او رئاء الناس ؛ مانند منافقين نباشيد كه براي فريب مردم و خودنمايي به جنگ رفتند و جهاد و تلاش نمودند ! " (1)
و معلوم است چنين عبادتي با توجه به انگيزه ريايي آن جز شرك نخواهد بود و در پيشگاه خداوند هم جز عمل حنيف و خالص و عملي كه منشأ آن الله و تقوي الهي است چيز ديگري پذيرفته نيست !
2. عبارت رفرمي و زيركانه ، ويژگي ديگر منافقين است و آنگاه كه در مسجد شركت مي كنند و به نماز مي ايستند از روي بي ميلي و ريا عمل مي كنند و در عصر رسول خدا هم چنين عبادت پوك و پوچي را انجام مي دادند . قرآن مي فرمايد : " و اذا قاموا الي الصلاة قاموا كسالي يراون الناس ؛ هر گاه به نماز مي ايستادند با كسالت و بي حالي بودند و مي خواستند تظاهر كنند و عبادت خود را به رخ مردم بكشند ." (2)
3. خصيصه ديگر منافقين اين است كه به رنگ هاي مختلف در مي آيند و طبق هوس هاي دروني خود اعمال مختلف به اشكال مختلف دارند و به هر حال با چند چهره و شيوه هاي متضاد عمل مي كنند . چنانچه در نهج البلاغه آمده : " يتلونون الوانا و يقتنون افتانا " . (3)
منافقين به رنگ هاي مختلفي در مي آيند و به فوت و فن هاي متعددي براي دست يافتن به مقاصد خود متوسل مي شوند ، پاي هر عملي كه عليه اسلام بلند مي شود گرد مي آيند و هر كسي را كه بوي مخالفت در آن بيابند حمايت مي كنند و به هر حال با رنگ ها و چهره هاي متلون ، اعمال منافقانه خود را تعقيب مي نمايند و براي خود ظاهري فريبنده و آراسته اي هم دارند ! در دنباله خطبه مي فرمايند : " صفاحهم نقيه ؛ ظاهر آنان پاك و آراسته است ."
و قرآن هم مي فرمايد : " اذا لقوا الذين امنوا قالوا آمنا و اذا خلوا الي شياطينهم قالوا انا معكم ؛ منافقين هر گاه با اهل ايمان برخورد مي كنند مي گويند ما ايمان آورده ايم و با شما هستيم و آنگاه كه با دوستان شيطان صفت خود ملاقات مي كنند ، مي گويند ما در باطن با شما هستيم و شركت ما در محافل آنان به عنوان مسخره و استهزاء گرفتن اهل ايمان است ." (4) و به خاطر ناديده گرفتن فطرت و راه هدايت ، آنان را در ضلالت و گمراهي رها مي كند تا در وادي جهل و ضلالت حيران و سرگردان باشند .
4. ويژگي ديگر منافقين اين است كه پيوسته مي كوشند اعمال و رفتار باطل و يك بعدي خود را حق جلوه دهند و به گونه اي وانمود كنند كه گويي هيچ شك و شبهه اي در اعمال آنان وجود ندارد ! حضرت علي (ع) مي فرمايد : " قد اعدوا لكل حقاً باطلا و لكل قائم مائلا ؛ بسيار تلاش مي كنند كه به جاي هر حقي باطلي را جايگزين سازند و هر عمل صحيح و مستقيمي را منحرف سازند " و معلوم است ، چنانچه قرآن مي فرمايد : " ان الباطل كان زهوقا " ، باطل رفتني و نابود شدني است .
5. دنباله خطبه به منظور معرفي اعمال منافقين اين است كه " يرصدونكم بكل مرصاد ... و يمشون الخفاء و يدبون الضراء " آنان براي اضلال و تخريف وضع شما پيوسته در كمينند ، حركات و مشي و فعاليت آنان عليه شما مخفيانه و زيان بخش است ، كه جلسات سري و انجمن هاي خصوصي و روابط مرموز با گروه هاي مخالف و ضد اسلام و حتي روابط و زد و بندهاي جاسوسانه ، خود دليل واضحي براي اثبات اين عمل خائنانه آنهاست و هشدار و اعلام خطري براي اهل ايمان .
6. چنان كه در بالا بيان شد ، منافقين هميشه شعار مي دهند و انتقادهاي واهي و جنجال برانگيز دارند ، اما وقتي نوبت كار و فعاليت مي رسد ، حاشيه نشين مي شوند و كنار گود عمل مي ايستند و با اين همه نيازها و زمينه هاي مناسب براي كار و فعاليت ، با برنامه هاي رفرمي و مباحثات و مناظرات مخرب وقت خود و ديگران را تلف مي كنند و با نقشه ها و كارشكني هاي خود جلو خدمات و فعاليت هاي صحيح برخ از نهادهاي انقلابي را مي گيرند .
قرآن مي گويد : " يامرون بالمنكر و ينهون عن المعروف و يقبضون ايديهم " (5)
منافقين با هواداران و طرفداران خود يكديگر را به بدي ها و زشتي ها دعوت مي كنند و از نيكي ها باز مي دارند و دست هاي خود را براي انجام كار مي بندند و كنار مي روند ! چنانچه دعوت آنان نيز بر اساس حرف و يك بعدي بودن استوار است و پذيرفته درگاه الهي نيست و خداوند براي آنها وعده خسران داده است . (6)
7. وقتي در مورد استهزاء و اهانت هايي كه به مسلمانان روا مي دارد علت آن سؤال مي شود ، مي گويند : " انما كنا نخوض و نلعب ؛ منظور ما شوخي و مزاح بود ." (7) اما قرآن مي گويد : آيا خدا و دستورات خدا و رسول خدا در خورد استهزاء هستند ؟
8. صفت ديگر منافقين اين است كه نه تنها خود راه ارشاد و اصلاحي را كه از جانب خدا و رسول مقرر گرديده ، نمي پذيرند . بلكه در راه ارشاد و هدايت پيامبر و امام امت هم براي ديگران موانع و مشكلاتي به وجود مي آورند تا آنان را نيز از سداد و صلاح باز دارند . قرآن مي گويد : " يصدون عنك صدودا ؛ در برابر تو سدها و موانع ايجاد مي كنند ! " (8)
9. ويژگي ديگر منافقين اين است كه صرف نظر از كناره گيري از مسلمانان و ايجاد موانع و مشكلات در راه آنان با كفار كه دشمنان اسلام و مسلمانند رابطه دوستي و همكاري برقرار مي كنند و براي عزت و عظمت يافتن به جاي اين كه از مؤمنين و مسلمانان استفاده كنند ، روابط و وابستگي با كفار برقرار مي نمايند .
كه قرآن وضع آنان را در اين زمينه چنين توصيف مي كند : " يتخذون الكافرون اولياء من دون المؤمنين ايتبغون عندهم العزة؛ و معلوم است كساني كه با كفار و دشمنان دين دوستي و وابستگي داشتند هم نمي توانند دوست مسلمين باشند و هم نمي توانند به خاطر وابستگي و سرسپردگي خدمتي براي ملت اسلام انجام دهند . (9)
10. ويژگي ديگر منافقين اين است كه نه تنها حقايق و مقدسات اسلامي را به بازي مي گيرند و نه تنها سد راه حق و هدايت پذيري ديگران مي شوند ، بلكه تا آنجا كه قدرت و توان دارند ، براي اضلال و اغفال و گمراهي ديگران و طبعاً نسل جوان كه آسيب پذيري بيشتر دارد ، كوشش فراوان به خرج مي دهند تا ديگران را نيز مانند خود گمراه و منحرف سازند .
و راستي اين دشمنان دوست نما در شرائط انقلابي ما چه جوانان پاكدل و صالحي را به انحراف و ابتذال سوق دادند و چه استعدادهاي پرشور و خلاقي را به اضلال و تباهي كشانيدند !
بدين جهت در بيان عميق اميرالمؤمنين (ع) مي خوانيم : " احذركم اهل النفاق ،فانهم الضالون المضلون و الزالون المزلون ... ، اي بندگان خدا! پرهيزگار و خدا ترس باشيد و از منافقين، سخت كناره گيريد و بر حذر شويد چه اين كه آنان خود گمراه هستند و ديگران را نيز گمراه مي كنند ، خود لغزيده و منحرف شده اند و ديگران را هم به لغزش و انحراف مي كشانند ! (10)
چنان كه در تاريخ اسلام به داستان مسجد ضرار بر مي خوريم كه منافقان براي ايجاد تفرقه و تضعيف حكومت اسلامي پيامبر و رسيدن به اهداف شوم و ضد انساني خود از وسيله مسجد استفاده مي كنند ، اگر چه در نهايت چون خدا پشتيبان اسلام است و امت مسلمان هوشيار ، كوس فضاحت و رسوايي آنان نواخته مي شود و پيغمبر (ص) بر اساس وحي الهي بر تخريب مسجدي كه وسيله براي رسيدن به يك هدف شوم بود ، اقدام مي نمايد !
و بالاخره به خاطر اين همه خباثت ها و آلودگي ها و به خاطر اين همه تبليغات مسموم و كارشكني هاي دردناك و خلاصه اين همه اعمال پليد و تجاوزگران است كه حضرت علي (ع) منافقين را دار و دسته و طرفدار و هوادار و سرانجام حزب شيطان و شراره آتش معرفي مي كند و مي فرمايد : " فهم لمة الشيطان و حمة النيران اولئك حزب الشيطان ... ؛ آنان دار و دسته شيطان ، شراره هاي آتش دوزخ و حزب شيطانند و در خسران و زيان خواهند بود."
و بدين جهت است كه قرآن آنان را فاسق معرفي مي كند و مي فرمايد : " ان المنافقين هم الفاسقون " (11) ، و به همين خاطر است كه قرآن درباره سرنوشت و عاقبت و كيفر اخروي منافقين مي فرمايد : " ان المنافقين في الدرك الاسفل من النار ولن تجد لهم نصيراً ؛ به راستي جايگاه منافقين در پست ترين مرحله دوزخ است و براي آنان هرگز ياور و مددكاري نخواهد بود . " (12)
• بيان امام سجاد (ع)
به دنبال روش فريبكارانه و مرموز منافقين كه در بالا بيان شد ، مناسب است سخن گرانمايه امام سجاد (ع) را اضاف كنيم تا با ويژگي هاي عملي اين قشر خطرناك ، گسترده تر آگاه گرديم و شگردهاي مسلمان نمايانه آنان را بهتر بازشناسيم و بدانيم در پس اين چهره هاي اسلام نمايي ، چه انديشه هاي مسموم و خائنانه اي نهفته است و بالاخره اعمال آنان از چه انگيزه هاي شوم و خبيثي برخوردار است !
البته وضع عبادت و نماز خواندن منافقين را ضمن آيه 142 سوره نساء مطالعه كرديم و اكنون به تفسير و تحليل امام چهارم كه طبعاً براي آن آيه نيز مناسب است و پوچي و پوكي عمل آنان را مي رساند ، مي پردازيم :
" منافق هر گاه به نماز مي ايستد سست و بي توجه است ، آنگاه كه به ركوع مي رود فقط دستي به زانو مي گذارد و چون سجده مي كند حالت تنفر و انزجار به خود مي گيرد و وقتي روزه مي گيرد هدفش اين است كه فقط روز را به شب رساند و سرانجام هدف نهايي او در زندگي چيزي جز خوردن و خوابيدن نخواهد بود ... " (13)
•موضع امام امت :
به هر حال منافق چهره اي آراسته و باطني آلوده دارد ، صورتش زيباست اما سيرتش تباه است . چنان كه امام امت خميني بت شكن نيز ضمن بيانات خود در حسينيه جماران هنگام ديدار با گروهي از كاركنان بهداري جمهوري اسلامي از اسرار نهاني اين فرقه پرده برداشت و به طور صريح موضع خود را در قبال آنان مشخص فرمود . كه اكنون فرازهايي از بيانات امام امت را در زمينه خطرات اين قشر از نظر مي گذرانيم :
" ... مصيبت هايي كه به اين ملت وارد شد به دست همين اشخاص كه به اسم ملت و به اسم مجاهدت و به اسم فدايي و به اسم چه وارد مي شدند و نگذاشتند اين ملت به حال خودش باشد ...
.... چاره اي ندارند جز اين كه بگويند ما اسلامي هستيم ، لكن اعمال شان را بايد ببينيم چطوري است . غائله را كه بپا مي كنند بايد ببينيم چطوري است ، از اول تا حالا غائله بپا كرده اند ، اين گروه هاي مخالفي كه هر كدام براي خود اسمي انتخاب كرده اند ، يك غائله بپا كرده اند ، كه نگذارند شما آن مسيري را كه بايد برويد ، آن صراط مستقيمي را كه بايد برويد ، آن چيزي را كه خداي تبارك و تعالي پيش پاي شما گذاشته و بايد برويد ، نگذارند اين كار بشود ...
اينها با خود قرآن و نهج البلاغه مي خواهند ما را از بين ببرند و قرآن و نهج البلاغه را از بين ببرند ، همان قضيه زمان حضرت امير و قرآن را سر نيزه كردند كه قرآن حكم ما باشد ... اسلام هميشه گرفتار يك چنين مردمي بوده است ، كه با اسم اسلام مي خواستند اسلام را بكوبند .
مگر محمد رضا قرآن طرح نمي كرد ؟ مگر سالي يك بار نمي رفت به مشهد ؟ مگر دائماً دست از عدالت اسلامي عدالت چه و چه بلند نمي كرد ؟ حل مسئله منافقين از اعظم مشكلاتي است كه براي ما و براي اسلام از اول بوده است ... "
پی نوشت:
1. انفال / 47
2. نساء/ 142
3. نهج البلاغه ، خ 185
4. بقره / 14
5. توبه / 67
6. حج / 11
7. توبه / 65
8. نساء / 61
9. نساء / 139
10. نهج البلاغه ، خطبه 185
11. توبه / 67
12. نساء / 65
13. تحف العقول ، ص 202
اسلام و منافقين (2)