افراد ناراضي شديدا مورد مراقبت قرار ميگيرند و قصه دستشوييها هم نوبرانه جديد مسعود رجوي براي نيروها ميشود، جاي هيچ ترديدي نميماند که افول فرقه منافقين امسال با شيب تندتري نسبت به سالهاي گذشته ادامه پيدا ميکند. |
پرده اول؛تحفه جديد مسعود رجوي براي نيروهاي فرقه
فرقهاي که در مدت زمان تاسيس خود در بهترين حالت هيچ گاه بيش از 7، 8 هزار نفر نيروي ثابت نداشته و عليرغم تمام ادعاهاي سران اين فرقه مبني بر استقبال روز افزون جوانان وطن از اين سازمان، نه تنها اشتياق و علاقهاي در جوانان براي حرکت به سمت اين فرقه ايجاد نشده بلکه با انتشار اخبار فرار نيروهاي اين فرقه – عليرغم تمام تمهيدات امنيتي و پليس بازي در پادگاه اشرف – هر روز بيش از پيش ميتوان به پوچ و توخالي بودن ادعای سازماني پي برد که با کار گذاشتن دوربين مدار بسته در دستشوييها، حتي اجازه قضاي حاجت راحت و بيدغدغه را نيز به نيروهاي خود نميدهد!
سيستم امنيتي و پليسي اردوگاه اشرف، که مدتياست به سيستم بيگاري محض اين پادگان – براي سلب قدرت انديشه و تميز واقعيات توسط افراد اين فرقه – اضافه شده، هيچ جاي خالي براي آرامش و تفکر به وطن را برای منافقین باقي نگذاشته و جاي هيچ ترديدي نيست که سرکرده منافقين ديگر از تئوري خنده دار وطن و آزادي آن، ايجاد رفاه و امنيت براي کشور، اعاده حقوق زنان و بازيهاي شعارگونهاي امثال موارد فوق دست برداشته و بيشتر به فکر حفظ همين سازمان نيم بند و زهوار در رفته است. براي سرکردگان منافقين و خاصه رهبران خاص الخاص منافقين حتي رسوايي تجاوز جنسي گروهي مسعود رجوي به زنان اين فرقه نيز عرق شرم بر پيشاني نمينشاند.
براي مسعود و مريم رجوي در حال حاضر حفظ همين تعداد اندک نيرو به هر قيمت، بزرگترين آرزو است و تلاش ميکنند از ايجاد جو ترسي و پليسي گرفته تا سرکوب و کتک و فحاشي و فريب و حتي کارگذاشتن دوربين در دستشویيها، مانع آن شوند که حتي فکر فرار هم در مخيله نيروهاي اين فرقه ايجاد شود.
بديهي است زماني که هر کدام از نيروهاي اين فرقه در اين ترس شديد قرار دارند که هدف اتهام سران اين فرقه قرار گيرند و در تير رس توهم فرار از پادگان باشند، جايي براي فکر کردن به خود، به زن و فرزند و آزادی خودشان نمی ماند.
زماني که کمد نيروها به بهانههاي واهي بازرسي ميشود، افراد ناراضي شديدا مورد مراقبت قرار ميگيرند و قصه دستشوييها هم نوبرانه جديد مسعود رجوي براي نيروها ميشود، جاي هيچ ترديدي نميماند که افول فرقه منافقين امسال با شيب تندتري نسبت به سالهاي گذشته ادامه پيدا ميکند. گروهکي که سال 60 و قبل از فاجعه هفتم تير سرانش اعلام و ادعا کرده بودند کار نظام تمام است!، امروز براي حفظ نيروهاي خود به چه فلاکتي افتادهاند.
پرده دوم؛ آنها که به نام وطن مظلومانه ترور شدند
از آن شکوه و هيبت ظاهري که منافقين براي خود ترسيم کرده بودند هم چيزي باقي نمانده. روزگاري اعلاميهها و برنامههاي راديويي و نشريات اين فرقه، ترورها و عملياتهاي تروريستي اين گروهک را با آب و تاب فراوان و بزرگنمايي خاصي پوشش ميداد و هدف همه اين جنايتها را در نهايت به دم وطن ميچسباند. آن سالها خوش خدمتيها براي اربابي بود که منافقين گمان ميکردند تا ابدالدهر خود و خاندانش بر سر خوان عراق خواهند بود و ته مانده غذايي هم به نوکران اين خاندان – منافقين – خواهد رسيد، امروز اما آنقدر فلاکت و تعفن بر جنازه 46 ساله سازمان تروريستي منافقين نشسته که هيچ اميدي نيست حتي کسي براي دفن اين جنازه پيدا شود. کفتار پيري که روزي قصد داشت همانند ارباب معدومش، ايران را با فتح تهران آغاز کند چند سالي است به گوشهاي خزيده و نيروهايش را در جهنم بي سرانجامي اشرف رها کرده است.
12 هزار شهيد ترور کشور توسط منافقين و تنها با هدف خودنمايي،نمايش قدرت، زياده خواهي و تمايل خون خوارانه مسعود رجوي به شهادت رسیدند. براي هيچ کدام از اين ترورها نيت آزادي وطن و سرافرازي آن وجود نداشته و منافقين تنها با هدف قرار دادن نزديک به 200 چهره سياسي شاخص کشور دردهه 60 به دنبال ايجاد بستر براي سقوط نظامي بودند که محبوب مردم بود و با ترور کردن بيش از 11 هزار 800 نفر از مردم عادي و بيگناه، تنها به دنبال ايجاد رعب و وحشت در جامعه بودند. اما امروز شاخصهاي همان سازمان همانند بتول سلطاني از اين سازمان ميگريزد و دست به افشاگري ميزند و اکثريت قريب به اتفاق اين بدنه اين سازمان نيز اگر در اردوگاه اشرف ماندهاند تنها با آموزههاي فرقهاي، فشار و تهديد و ارعاب ماندهاند و به دنبال محملي براي فرار هستند؛ محملي که تاکنون براي تعدادي از نيروهاي اين فرقه فراهم شده و تعداد ديگري هم به دنبال آن هستند.