از آخرين خطبه آيت الله طالقاني چه مي‌دانيم؟!

 

Taleghani01

(آیت الله طالقانی):30ميليون جمعيت ايران و مسلمانها، تسليم يك مشت خودخواه و وابسته به ديگران نخواهند شد. خودشان بايد در ابتدا حساب اينها را برسند، نمي‌رسند؟ ارتش دخالت نمي‌كند؟ نمي‌تواند؟ همه ملت. ما هم راه مي‌افتيم، امام خميني هم راه مي‌افتد

در تاريخ مبارزات انقلاب اسلامي افراد زيادي وجود دارند كه متاسفانه عمدا و يا سهوا آنها را فراموش كرده‌ايم. يكي از اين مردان بزرگ، آيت الله طالقاني است. مرحوم آيت الله طالقاني از جمله شخصيت‌هايي است كه بعد از گذشت سی سال هنوز به درستي او را نشناخته‌ايم. در همه اين سالها عادت كرده‌ايم كه او را فقط در سالروز برگزاري اولين نماز جمعه تهران بشناسيم و يادش را گرامي بداريم.

 

اين سكوت و این ناديده گرفتن و این فراموشي، باعث شده است آدمهايي كه احياناً هيچ شباهت كرداري و رفتاري با او ندارند، از اين موقعيت سوء‌استفاده كنند و طالقاني را آنگونه كه خود مي‌خواهند به ما معرفي ‌كنند. تا جايي كه امروز هر كسي كه به نوعي مي‌خواهد دشمني‌اش را با جمهوري اسلامي و رهبران انقلاب نشان بدهد، حرفها و خواسته‌هايش را از زبان مرحوم آيت الله طالقاني بيان مي‌كند! هركسي كه مي‌خواهد مخالفتش را با حجاب توجيه كند، اسم طالقاني را مي‌آورد. هر كسي كه مي‌خواهد آزادي را به فتنه و آشوب و هرج و مرج تفسير كند، از طالقاني خاطره تعريف مي‌كند! و يا آن منافقان مزدور هم وقتي مي‌خواهند بر جنايات بي‌شمار خود سرپوش بگذارند، از «پدر طالقاني» دم مي‌زنند.

 

و درست به همين خاطر، شايد تكراري‌ترين جمله‌اي كه امروز در دنياي نت از مرحوم طالقاني پيدا مي‌شود، همان تيتر معروفي است كه «آيت الله طالقاني گفت:در مورد حجاب اجبار در كار نيست!» و يا جملاتي كه درباره آزادي و مردم و مردمسالاري مي‌گويند، گويي آيت الله طالقاني هيچ خواسته ديگري جز اينها نداشته. گویی آیت الله هیچگاه مفسر قرآن نبوده، آیات قرآن را نمی دانسته، احکام مربوط به جهاد و قصاص و حجاب را نمی دانسته! در اين ميان، سكوت و سياست حاكم بر رسانه‌هاي ما هم مزيد بر علت شده تا ما طالقاني را آنگونه كه بود نشناسيم و فقط دل به شايعات و دروغ‌ها و تفاسير ديگران بدهيم.

نظر دختر آيت الله طالقاني را درباره حجاب و جمله پدر، اينجا بخوانيد

 

اما ماجراي آخرين خطبه‌ي آيت الله طالقاني چه بود؟ و چرا هیچ یک از این مدعیان، یادی از آن خطبه معروف نمی کنند؟

 

همانطوري كه مي‌دانيم بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، مخالفت گروه‌هاي ضدانقلاب كردستان مانند حزب دموكرات و كوموله و …كم‌كم به اغتشاش و حمله به مراكز و پادگان‌هاي نظامي تبديل شد. دولت موقت و نهضت آزادي در آن موقعيت اعتقاد چنداني به برخورد نظامي با عوامل آشوب نداشتند و بيشتر طرفدار گفتگو و مذاكره سياسي بودند. آيت الله طالقاني هم بخاطر روحيات پدرانه‌اي كه داشت، در ابتدا از اين موضع دولت موقت حمايت مي‌كرد. اما در مقابل، امام خميني و بسياري از نيروهاي انقلاب و حتي نيروهاي ارتش، با شناختي كه از گروه‌هاي ضدانقلاب داشتند، خواستار برخورد و دفع اغتشاشات بودند.

 

شهيد سرلشگر قرني، بعنوان اولين رييس ستاد مشترك ارتش، بدنبال آغاز اغتشاشات و حملات نظامي عوامل ضدانقلاب كردستان، اطلاعيه‌اي منتشر كرد و كساني را كه به پادگان‌ سنندج نزديك شده بودند، عواملي فرصت‌طلب و ضدانقلاب معرفي و دستور سركوبي آنها را صادر كرد. اين اقدام قاطع، ناراحتي دولت موقت را در پي داشت. وزير كشور و نيز مرحوم آيت‌الله طالقاني هم با نوشتن نامه و تماس تلفني با شهيد قرني‌ از وي خواستند كه دستور توقف درگيري‌ها را صادر كند.

 

اما شهيد قرني در پاسخ نوشت:«تا موقعي كه از طرف رهبر انقلاب مسئوليت اداره ارتش را دارم، از انجام نظر جنابعالي و آزاد كردن افرادي كه به داخل پادگان به منظور قتل و غارت هجوم برده‌اند، و تا زمانيكه متجاوزين گمراه، شهر را به وضع آرام قبل برنگردانند، يعني تا زماني كه راديو و تلويزيون در دست افراد مجاهد از كرمانشاه و ساختمانهاي ستاد لشگر و فرودگاه مجددا به مسئولين معين واگذار نگردد و سرهنگ صفوي فرمانده لشگر 28 كردستان خود را به ستاد نيرو در تهران معرفي ننمايد، با وجود تمام ارادتي كه به شخص آيت‌الله طالقاني و جنابعالي دارم، در مقابل خواست تعدادي اجنبي تسليم نخواهم شد.»

 

Taleghani02

اين قاطعيت مطلوب دولت موقت نبود. گروههاي ضدانقلاب تبليغات زيادي را عليه شهيد قرني به راه انداختند و خواستار بركناري او شدند و سرانجام همين مساله هم باعث بركناري شهيد قرني شد. اما…

 

اما مرحوم آيت الله طالقاني كه خود از نزديك ماجراهاي كردستان را دنبال مي‌كرد و حتي زماني حامي گفتگو و مذاكره با ضدانقلاب بود، چند ماه بعد در آخرين خطبه نماز جمعه خود، سخنان مهمي ايراد كرد كه خشم و ناراحتي ضدانقلاب، منافقين و حتي برخي از دوستانش را هم در پي داشت. علت ناراحتي آنها هم كاملا معلوم و مشخص بود. آيت الله طالقاني در اين خطبه، با قاطعيت تمام خواستار سركوب منافقان و گروه‌هاي ضدانقلاب شده بود و حتي به چند مورد از اشتباهات قبلي خودش هم اشاره كرده بود! شنيدن اين سخنراني بعد از سالها که از آن می گذرد، به خوبي مي‌تواند ما را با روحيه آن مرد بزرگ آشنا كند. البته شايد درسي هم باشد براي همه آنهايي كه اين روزها از طالقاني دم مي‌زنند! فايل صوتي اين سخنراني را مي‌توانيد از اينجا دانلود كنيد. خلاصه ای از آخرين خطبه‌ي آيت الله طالقاني را هم اينجا مي‌نويسم:

 

«هر چه ما مسلمان ها از اول اسلام ضربه خورديم به دست منافقين بوده است نه به دست كفار. كفار چهره شناخته شده اي دارند. صفشان جداست. ولي منافق يعني انسان چند چهره. و آن كسي كه با چهره دين نفوذ مي‌كند در صف مسلمانها… امروز برادرها، خواهرها، فرزندان عزيز اسلام، ما دچار چنين منافقان شرور و حيله‌گر و فريبكاري هستيم كه گاه به چهره اسلام در مي‌آيند و به چهره ايراني. بسيار هم اظهار دلسوزي مي‌كنند براي مردم ولي وابسته و مرتبط به جاهاي ديگر هستند. چهره، چهره ايراني، ولي روح و درون و نفسش، نفس و انديشه و فكر عرف امپيراليسم، صهيونيسم و ديگر قدرت‌ها. يعني كوبيدن مسلمانها در چهره اسلام و ايراني و اختلاف در صفوف…

 

اين گرفتاري هايي كه امروز در مركز، در شهرستانها و بخصوص در كردستان براي اين كشور پيش آمده، به دست كيست؟ … مساله، مساله سطحي نيست كه ما گمان بكنيم با يك خواسته‌هايي طرف هستيم. و از اين جهت خواستهايشان هم گنگ هست. مي‌آيند تعهد مي‌دهند ولي پايبند تعهداتشان هم نيستند. و الا كدام دولت، كدام منشا اثر و كدام رهبري است كه با يك خواسته‌هاي معقول و منطقي يك گروهي مخالفت كند؟ چه بهانه‌هايي دارند؟ چه مي‌خواهند؟…

 

چه مي‌خواهيد؟ مي‌گويند مي‌خواهيم فرهنگ كردي را ترويج كنيم. خوب بكنيد، كي جلوي شما را گرفته؟ مي‌خواهيم انجمن‌هاي شهر و روستا را تشكيل بدهيم، خوب بدهيد كي جلوگيري كرده؟ بعدش چه؟ ديگر چه مي‌خواهيد؟ پايگاه‌هاي نظامي ارتش از اينجا برود! پاسدارهاي غيربومي از اينجا بروند! يعني چه؟ آخرش چي؟ آخرش هم اينكه ما هر كاري دلمان بخواهد به دست خودمان باشد، فقط دولت مركزي به ما نان بدهد، آرد بدهد، نفت بدهد و پول بدهد. آخر مساله به اينجا مي‌رسد ديگر. هيچ حق دخالت در كار ما نداشته باشيد. نفت را از خوزستان بياورند به اينها بدهند و اينها هيچ تمكيني از دولت مركزي نداشته باشند. اين شدني است؟ همه چيز به دست خودمان، فقط بودجه به دست دولت!

 

با شما مي‌شود عهد و پيمان بست؟ يك مردمي كه از اول گفتند ما به جمهوري اسلامي راي نمي‌دهيم، يعني خودشان را از نود و هشت درصد مسلمانها و مردم ايران جدا كردند. يهودي راي داد، زرتشي راي داد، مسيحي راي داد، صائبي راي داد، يك عده گفتند ما راي نمي‌دهيم. خوب راي نمي‌دهيد، ديگر چه مي‌خواهيد؟ آن ملا و آن پيشواي مذهبي كه مي‌گويد من راي به جمهوري اسلامي نمي‌دهم، يعني چه؟ اين چه پيشواي مذهبي است؟ …

 

همان وقتي كه 5 ماه قبل مساله سنندج پيش آمد و ما رفتيم سنندج. بعد از تحقيقات معلوم شد، يك درگيري بين كميته شيعه و كميته اهل سنت ايجاد شد. بعد يك نفري كشته شد و بعد هم يكي از همين آقايان سران رفت تلويزيون و راديو را گرفت و دستور داد كه ژاندارمري را بگيريد… بعد شهرباني هم تسليم شد. بعد حمله كردند طرف پادگان نظامي. اما آنها از خودشان دفاع كردند. اگر آنروز مركز نظامي ارتش سنندج سقوط كرده بود، مي‌دانيد چه فاجعه‌اي مي‌شد؟ ما هم غافل بوديم! …

 

تا وارد شديم، عوامل و دور و بري‌هاي اينها داد و فرياد برداشتند كه ارتشي‌ها جوانهاي ما را كشتند، زنهاي ما را كشتند. خوب ما را ناراحت كردند كه چرا بايد ارتش اين كار را بكند؟ خدا رحمت كند مرحوم قرني را! با او تماس گرفتيم و او گفت كه ما دستوري نداديم براي حمله به مردم. اينها حمله مي‌كنند به پادگان. ما دفاع نكنيم؟ اسلحه‌هايمان را بدهيم به اينها؟ سربازان خود را به كشتن بدهيم؟ ما هم باور نكرديم!…

 

رفتيم پادگان براي اينكه اعتراض كنيم چرا بر سر مردم خمپاره مي‌اندازيد؟ ببينيد دسيسه را، تبليغات را. بعد متوجه شديم يك عده جوانهاي سرباز متدين و متعهد كه ايستادگي كردند در برابر حمله آنها! گفتند آقا، به ما حمله مي‌كنند. ما از خودمان دفاع نكنيم؟…

 

Taleghani03

آنوقت براي من پيام مي فرستند علماي آنجا كه به ما مثل مغول ها حمله مي‌كنند! كه اين ارتش شما ما را مي‌كوبد! ارتش ابتدائا وارد شد؟ فتنه را كي ايجاد كرد؟ از كجا شروع شد؟ هيچ بررسي شده؟ اينها آيا به قول و عهدشان قانع هستند؟ اگر واقعا مسائلشان اين باشد، بسيار آسان قابل حل است ولي اين نيست. اينها كساني هستند كه رفتند اروپا و خارج، زير لاك خودشان پنهان شدند، اين مردم مسلمان خون دادند، حالا ساكت‌ها، به صدا درآمدند. تسليم‌شده‌ها انقلابي شدند! وابسته ها دوباره آمدند روي كار…

 

30 ميليون جمعيت ايران و مسلمانها، تسليم يك مشت خودخواه و وابسته به ديگران نخواهند شد. خودشان بايد در ابتدا حساب اينها را برسند، نمي‌رسند؟ ارتش دخالت نمي‌كند؟ نمي‌تواند؟ همه ملت. ما هم راه مي‌افتيم، امام خميني هم راه مي‌افتد. ما اين انقلاب را مفت بدست نياورديم كه بازيچه يك مشت بازيگر بين‌المللي باشيم. 60 هزار از بهترين جوانهاي ما كشته شدند…

 

اين ملت تحمل نمي‌كند. قرآن هم تحمل نمي‌كند. قرآن مي‌گويد:«قاتلوهم حتي لاتكون فتنه» هرجا فتنه شد بايد بجنگيد. فتنه را قرآن و دين ما تحمل نمي‌كند….»


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31