شهید بزرگوار ماموستا محمد شیخالاسلام از علمای بزرگوار برادران اهل سنت استان کردستان است که در 6شهریور1388 در مقابل مسجد سید قطب سنندج و در حالی که از مسجد خارج میشد توسط جوانی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. در ادامه خاطراتی را از زبان فرزند و آشنایان آن شهید بزرگوار میخوانید.
دلم میخواهد برای مظلومیت مقام معظم رهبری گریه کنم
پدرم علاقه و ارادت بسياري به مقام معظم رهبري داشت و ميگفت: «دلم ميخواهد بنشينيم و براي مظلوميت مقام معظم رهبري گريه كنم چون بعضي از دوستان قديمي ايشان امروز در مقابل ايشان ايستادهاند.»
حامد شیخ الاسلام (فرزند شهید)
در حضورش کسی جرات صحبت از اختلاف نداشت
پدرم هشت سال در حوزههای علمیه اهل تشیع در تهران مشغول به تحصیل بود تا جایی که کاملا به اصول و مبانی فقهی اهل تشیع نیز آشنایی داشت و در هر محفل و یا مجلسی که وی حضور داشت کسی توان و جرأت صحبت کردن از اختلاف بین تشیع و تسنن را نداشت.
آگاه به مسائل فقهی تشیع و تسنن بود و با همین آگاهی ارتباط و اتحاد مستحکمی را در بین این دو مذهب به وجود آورده بود و این مهم موجب ناخوشایند دشمنان شده بود.
حامد شیخ الاسلام (فرزند شهید)
کسی که به حضرت زهرا(س) جسارت کند، کافر است
بسیاری از اهل سنت به ویژه شافعی مذهبان از دوستداران اهلبیت(ع) هستند. نمونه بارز آنها مرحوم ماموستا شیخ الاسلام بود که بنده به خاطر انسی که در مجلس خبرگان با ایشان داشتم از ادب و علاقه ایشان نسبت به اهلبیت(ع) اطلاع داشتم. ماموستا شیخ الاسلام معتقد بود کسی که به حضرت زهرا(س) جسارت کند، کافر است چرا که سفارش پیامبر(ص) را نادیده گرفته است.
آیتالله مصباح یزدی
از رسيدن به خداوند و شهادت استقبال ميكنم
شب قبل از حادثه ترور آقاي استاندار نزد پدر من آمد و از ايشان خواست تا اجازه دهند برايشان محافظ بگذارند؛ اما پدرم با اين كار مخالفت كرد و اظهار داشت كه من غير از خداوند متعال محافظي نميخواهم و اگر تقدير الهي چنين باشد كه به دست از خدا بيخبران به شهادت برسيم چه سعادتي بهتر از اين.
پدرم ميگفت كه من از كسي واهمه ندارم و از رسيدن به خداوند و شهادت استقبال ميكنم و دوست ندارم كسي به خاطر محافظت از من به زحمت يا به خطر بيفتد.
حامد شیخ الاسلام (فرزند شهید)
عاقبت به خیر شد
يكي از جملاتي كه هميشه ورد زبان او بود جمله «عاقبت به خير شويم» بود بهطوريكه در دعاهاي بعد از نمازهاي يوميه، هميشه اين جمله را بيان ميكرد.
اين انسان وارسته هميشه مردم را متوجه عملكرد مثبت نظام جمهورياسلاميايران ميكرد و ميگفت: از نعمات بزرگ خداوند به مردم منطقه ارزاني داشتن جمهورياسلامي است. اگر در جايي از منطقه بين مذاهب، فرق و اقوام مختلف مشكل و يا اختلافي پيش ميآمد قدم پيش ميگذاشت و باعث ايجاد وحدت و انسجام دوباره بين مردم ميشد.
ماموستا شيخالاسلام هيچوقت از خواندن نماز شب نميگذشت و حتي در اواخر عمرش نيز با وجود كهولت سن، اقدام به برگزاري كلاسهاي تفسير قرآن در ماه مبارك رمضان ميكرد كه شهرت ويژهاي پيدا كرده بود.
اقلیمه موسوی (همسر شهید)
اخلاق حسنه
ماموستا شيخالاسلام داراي جميع خصائل و محسنات اخلاقي بود. او داراي اخلاق پسنديده و بسيار آرام بود.
با وجوديكه وضعيت مالي آنچناني خوبي نداشتيم ماموستا هيچوقت كمك به فقرا و نيازمندان را از ياد نميبرد و همواره به آنها كمك ميكرد.
اقلیمه موسوی (همسر شهید)
ندای وحدت
به دليل اينكه ماموستا شيخالاسلام از لحاظ علمي و اخلاقي در سطح بالايي قرار داشت باعث شده بود كه به شخصيتي ملي و بينالمللي تبديل شده و محبوبيت بسيار زيادي داشته باشد.
وي انساني صاحب نظر، فرهيخته و انديشمند بود و در سطح ملي منادي وحدت به حساب می آمد. هميشه براي رفع مشكلات ملي و منطقهاي تلاش ميكرد و بسیار اثرگذار بود.
بارزترين ويژگي اين شهيد متخلق بودن به اخلاق حسنه، مردمداري و فقيرنوازي ایشان بود. وي داراي تفكري مترقي نسبت به ارتقاي حوزه كاري خود بود.
آقای طاهرجو (دوست شهید)
آماده شهادت
ماموستا شیخ الاسلام آمادگي خاصي براي شهادت داشت و تمايل و علاقهاي به داشتن محافظ شخصي نداشت.
آقای طاهرجو (دوست شهید)
در کردستان نظیر نداشت
ويژگي بارز ماموستا جديت كامل در امر تعليم بود. ماموستا شيخالاسلام از استادان برتر استان كردستان بود. من از سال 71 به مدت سه سال از كلاسهاي تفسیر قرآن و اصولفقه ايشان استفاده كردم و افتخار شاگردي ايشان را داشتم.
این شهید بزرگوار انساني فوقالعاده دقيق و موقعيتشناس بود و از لحاظ توانمندي علمي در سنندج نظير نداشت. وي فردي خوشرو، شوخطبع و داراي حافظه قوي بود. اگر شاگردان متوجه مطلبي نميشدند ولو چندين بار باز هم مطلب را تكرار ميكرد و تا به نتيجه نميرسيد كه بهطور كامل متوجه شدهاند بحث بعدي را مطرح نميكرد.
ایوب احمدپور (شاگرد ماموستا شیخ الاسلام)
ویژگی بارز؛ سخاوت و تواضع
اين شهيد انساني بينهايت سخاوتمند و فوقالعاده مهماندوست و فقيرنواز بود. ماموستا شیخ الاسلام انساني بسيار متواضع، عالم و شخصیتی فرزانه بود كه بسيار حقشناس بوده و براي بزرگان احترام خاصي قائل ميشد.
محمد اشرف ايلبيگي
(مسئول اداره پژوهش مركز بزرگ اسلامي غرب كشور)
متفکر فیلسوف
ويژگي بارز ماموستا آرامش، نرمش و تسامح در سخن گفتن بود. وي داراي تفكر فلسفي و كلامي بود بهگونهاي كه در حوزه فلسفه و كلام سرآمد و بسيار توانا بود.
فقيرنوازي، تواضع و فروتني از ديگر ويژگيهاي اين شهيد والامقام بود. هركس با ايشان نشست و برخواست داشته است از لحاظ روحي، معنوي و علمي بهره برده است.
صالح اديبي (رئيس بنياد نخبگان استان كردستان)
چنان که بایست، بود
پس از چند تماس و گفتگوی تلفنی بنده از قم با ماموستا در سنندج، از آنجا که هم راضی به عزیمت ما تا کردستان نبود و هم قصد سفر به تهران داشت قرارمان در تهران گذاشته شد. یکی از آخرین روزهای آذر 1386 در ساختمان «شورای عالی مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی» واقع در خیابان طالقانی تهران، منتظر ما بود. رأس ساعت مقرر به همراه حجتالاسلام علی محمدپور و دو تن دیگر از همکاران، برای برگزاری نشست به حضور رسیدیم. با عالمی گشاده رو، متخلق به اخلاق و آداب و بر خلاف تصور، به زی و حتی شمایل علمای امامیه، مواجه شدیم که با رویی گشاده ما را در آغوش کشید. چه میزبان مهربان و شایستهای!
از بدو ورود تا ختم گفتگو، تکیه کلامش «وحدت» و «پرهیز از تفرقه» بود. می گفت نسبش، به مانند همه سادات حسینی منطقه کردستان ایران و عراق، به سید محمد زاهد، مشهور به «پیر خضر» از احفاد امام موسی کاظم(ع) میرسد و مادرش از سادات حسنی عراق بوده است. بارها در حواشی آن گفتگو، با فخر و مباهات از نسب و سیادتش سخن گفت. البته یادآوری کنم شهید پیش از شروع رسمی گفتگو، به ضرورت دوری مسلمین از مناقشه و اختلاف اشاره و از لزوم ارتباط بزرگان شیعه و سنّی برای جلوگیری از افراط و تفریط جامعه، سخن گفت و به عنوان نمونه، برخی از مراودات تنگاتنگ خود با علمای اعلام و حوزههای علمیه شیعه را برشمرد، از آن جمله فرمود: به دعوت مرحوم آیتالله شیخ حسن سعید طهرانی (ره)، به مدت هفت سال در تهران اقامت کرده و در مدرسه امام جواد(ع) به تدریس دروس حوزوی مشغول شدم. همچنین گفت: حضرت آیتالله حاج شیخ جعفر سبحانی (دامت توفیقاته)، بسیار به بنده لطف و عنایت دارند، چنانکه چند بار از من دعوت کردند تا در قم مستقر شوم و در حوزه علمیه تدریس نمایم که بنا به دلایلی اجابت نکردم.
در طول دیدار، بارها از عظمت مقام حضرت فاطمه زهرا(س) و کریمه اهلالبیت، فاطمهمعصومه(س) سخن گفت و هیچگاه فراموش نمیکنم که پس از گفتگو و به وقت خداحافظی، آن شهید سخنی بر زبان آورد که نشان از عمق ارادت خالصانه ایشان به اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) داشت. آن مرحوم با صمیمیتی خاص دست بنده را گرفت و فرمود: خواهشی از شما دارم که در مراجعت به قم، اگر مقدور بود در این ایام به نیابت از بنده و خانمم، عمهام بیبی فاطمهمعصومه(سلاماللهعلیها) را زیارت کنید! گرچه این سخن، از عالم عامل و بیداری چون ایشان، شگفت نیست، اما اعتراف میکنم که برای آن روز ما تا حدودی غیر منتظره بود.
سید مجتبی مجاهدیان