آیا انقلاب مصادره شده است(2)

-از گفت وگوي جلال سرفراز با دكتر باقر پرهام، جامعه شناس و عضو كانون نويسندگان ايران:

«... انقلاب كنوني ايران از اين موهبت بزرگ برخوردار است كه رهبري آن در وجه عام و بنيادين كه گفته شد در دست مردي استثنايي است. مردي كه مظهر معنويت روح ايراني، اصالت ارزش هاي فرهنگي عميق اين ملت و تجسم عنصر اعتقادي تشيع يعني مذهب توده هاي ماست كه همانا نفي دائمي هر نوع قدرت از خود بيگانه و با خلق بيگانه است. او: امام خميني است كه جوهر ضداستبدادي و ضداستعماري انقلاب ايران را به خوبي درك كرده و زندگي خود را در خدمت اين انقلاب قرار داده است و بي تزلزل و همواره آشتي ناپذير. براي آنكه انقلابي در سطح ملي، به ثمر برسد رهبري انقلاب بايد بيان كننده خواسته هاي تمامي ملت باشد و امام خميني آن چنان كه تاكنون مي شناسيم چنين كسي است. او علاوه بر شخصيت مذهبي اش كه پايگاه رهبري اخلاقي اش بر ملت ماست نشان داده كه از جنبه هاي سياسي نيز مردي بسيار خردمند و آگاه است. او با دورانديشي حيرت انگيزي تاكنون كوشيده است كه به هيچ سو نغلتد جز به دامان ملت خويش و اين يكي از مهمترين عوامل حقانيت و موفقيت ماست...»(5)

-از پيام مادر رضايي ها (وابسته به مجاهدين خلق) هنگام ورود امام به وطن:

«... از شما كه در راه خدا و راه مردم سرسخت و سازش ناپذيريد، از شما كه روحا و قلباً در كليه مراحل اين انقلاب خونبار هادي و غمخوار ستمديدگان اين مرزو بوم بوده و عليرغم دوري مكاني، يك لحظه نيز از آنها جدا و فارغ نبوده ايد اكيدا خواستاريم كه بر سلامت و طول عمر خود كه البته در درجه اول در يد قدرت خداست مواظبت فرماييد تا جنبش ما بتواند همچنان در مراحل سخت و خونين آينده نيز شما را در پيشاپيش خود داشته باشد...»(6)

- از پيام مسعود رجوي به مناسبت پيروزي انقلاب:

«هموطنان دلير و مجاهد: آخرين سنگرهاي ديكتاتوري خيانتكار را كه به پايمردي و جان فشاني هاي خونبار مردم محروممان تحت ارشاد مجاهد اعظم حضرت آيت الله خميني تحقق مي پذيرد به شما تهنيت گفته و...»(7)

- از پيام سازمان چريكهاي فدايي خلق در 22 بهمن 57:

«... درود بر آيت الله خميني و آيت الله طالقاني و ساير پيشگامان واقعي انقلاب...»(8)

- از بيانيه سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران:

«... در اين انقلاب شكوهمند خلق ما پيكار و اقدامات بر حق آيت الله خميني را در سرنگوني نظام سلطنتي و مبارزه بر عليه امپرياليزم و نوكران داخلي آن تاييد كرده و با تمام نيرو از اقدامات بر حق ايشان حمايت مي كنيم...»(9)

- از پيام كميته مركزي حزب توده ايران به مناسبت 22 بهمن:

«... حزب توده ايران پيام شادباش حضرت آيت الله خميني رهبر جنبش انقلابي ملي و دمكراتيك ايران را كاملا تاييد مي كند...»(10)

- از پيام تبريك مجاهدين خلق ايران به مناسبت پيروزي رفراندوم و تاسيس جمهوري اسلامي خطاب به امام خميني:

«... بي ترديد ما بگور سپردن لاشه متعفن سلطنت پرنكبت دو هزار و پانصدساله را مديون مبارزات پي گير و خونبار توده هاي مستضعف مردم و رهبري سازش ناپذير آن قائد بزرگيم... پدر بزرگوار، براي همه آزادگان، واژگوني كاخ ارتجاع 2500 ساله كه تحت رهبري شما صورت گرفت گام مهمي محسوب مي شود كه شايسته بر پا كردن اصيل ترين جشن هاي مردمي است... اين حركت مردمي كه شما راهبر و منادي عمق و اصالت آن بوديد، نهايتا امپرياليسم را به قرباني عزيزترين و گرانقدرترين مزدور خويش كه همان شاه خائن باشد، ناگزير ساخت...»(11)

- بيانيه 65 زنداني سياسي (كه اغلب ماركسيست و يا عضو مجاهدين خلق بودند):

«... ميهن خونبار ما بيش از يكسال است كه صحنه شورانگيزترين مبارزات مردمي شده و مي رود تا در پرتو الهامات زعيم استوار و سازش ناپذير خود، آيت الله العظمي امام خميني سرمشقي براي تمام خلق هاي تحت ستم باشد...»(12)

- از قطعنامه سازمان ملي دانشگاهيان پس از تحصن 25 روزه:

«... مردم ايران با مبارزه اي بي نظير به رهبري آيت الله العظمي امام خميني يكي از درخشانترين انقلاب هاي جهان را پيروزمندانه همچنان به پيش مي برد...»(13)

اينها فقط مجملي است كه مي توان از آن حديث مفصل خواند. با اين حساب شما بگوييد آيا آن روز راست مي گفتيد يا امروز؟ به عنوان رئيس دانشگاه تهران در آن روز هم همين حرفهاي امروز را مي زديد؟ آيا اين روش هميشگي انقلابيون راستين است كه در هر زمان حرف متضاد و متناقضي بگويند؟

 

Enghelab

البته ايشان در مقاله شان اشاره چندان واضحي به اين انقلابيون راستين كه با توطئه گروهي از روحانيون كنار زده شدند، ننموده اند. نگاهي به اين مقاله نشان مي دهد كه ابتدا مقدمه اي بسيار كوتاه و نه چندان گويا درباره دوران پيش از سال 41 بيان شده است. (معلوم نيست چرا ايشان سال 1341 و آغاز نهضت امام خميني(ره) كه با قضيه مقابله با لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي شروع مي شود را مبداء قضاوتشان براي بررسي تاريخ معاصر قرار داده اند و مبادي ديگر تاريخ مبارزات معاصر كه از نظر ايشان مي توانست منشاء اثر بيشتري باشد را در نظر نگرفته اند؛ مثل نهضت ملي شدن صنعت نفت، يا دوران زمامداري دكتر مصدق و يا مثلا سال 44 كه زمان تاسيس سازمان مجاهدين خلق قلمداد شده است و مي توانند به نظريات آقاي ملكي نزديك تر باشد.) و سپس به ورود حضرت امام خميني(ره) به صحنه مبارزات اشاره دارند و مكاتبات و اعلاميه هاي ايشان در همان سال و درباره موضوع انجمن هاي ايالتي و ولايتي. (ناخودآگاه خود آقاي ملكي هم تاريخ مبارزات براندازانه و ضدسلطنتي پيش از انقلاب را با ورود حضرت امام به صحنه دانسته اند. چون پيش از آن تقريبا بجز فعاليت حزب توده در اواخر سالهاي دهه 20 و اوايل دهه 30 كه آنهم مبارزه پارلماني را خط مشي خود قرار داده بود، هيچ گونه نهضت ضدسلطنتي و براندازانه عليه رژيم شاهنشاهي به عرصه نيامده بود و نه دكتر مصدق و نه امثال مهندس بازرگان هيچگاه ادعاي مقابله با شاه و رژيمش را نكرده و نداشتند و همگي در قالب رژيم مشروطه سلطنتي و با وجود شاه، برنامه هاي سياسي خود راپي مي گرفتند. در واقع و به شهادت تاريخ و اسناد و مدارك موجود، براي اولين بار در دوران معاصر اين حضرت امام خميني و نهضت ايشان بود كه تقريبا در همان اوايل كار خود، كل رژيم سلطنتي و وجود شاه را زير علامت سؤال برده و خواستار براندازي آن شدند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

5- روزنامه كيهان 30 دي ماه 1357

6- روزنامه كيهان 13 بهمن 1357

7- روزنامه كيهان دوشنبه 23 بهمن 1357

8- همان ماخذ

9- روزنامه كيهان چهارشنبه 25 بهمن 1357

10- همان ماخذ

11- روزنامه كيهان يكشنبه 19 فروردين 1358

12- روزنامه كيهان شنبه 23 دي ماه 1357

13- روزنامه كيهان يكشنبه 24 دي ماه 1357


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31