کدام عقل سليم باور ميکند که صاحبخانهاي ستم ميهمان ناخواندهاي را ببيند اما اشتياق و ميل به ماندن بيشتر اين ميهمان متجاوز داشته باشد.
چه کسي ميتواند از حکم قلبي اهالي استان ديالي مبني بر تمايلشان براي ماندگاري منافقيني خبر بدهد که به دفعات تجاوزات آشکار آنها به مردم رنج ديده عراق در رسانهها بازتاب گسترده داشته است.
منافقيني که ادعا ميکنند تمام جنايتهايي که در ديالي انجام دادهاند و براي آن اسناد و مدارک غير قابل انکاري نيز وجود دارد، سراسر دروغ و ساخته مخالفان اين گروهک در عراق است، چطور شد که شهريور ماه سال گذشته پس از آغاز به کار نمايشگاه جناياتشان در ديالي، به تکاپو افتادند و دهها گروه ساختگي توليد کردند تا برگزاري اين نمايشگاه را محکوم کند؟
آيا حکايت تب و تاب سال گذشته منافقين براي محکوميت برگزاري نمايشگاه طاعون سياه در استان ديالي همانند يادآوري مثل معروف چوب و دزد نيست؟
سال گذشته و با آغاز به کار نمايشگاه پر طرفدار طاعون سياه، سران فرقه منافقين كه به شدت مورد نفرت مردم عراق و به خصوص اهالي اين استان هستند، براي كاهش اثرات منفي اين نمايشگاه اقدام به ايجاد دو گروه ساختگي نمودند و با صدور بيانيه از جانب اين گروهها، به دنبال ايجاد جبهه ساختگي در محكوميت اين نمايشگاه و حمايت از حضور اين سازمان تروريستي در عراق بودند. همان زمان سعد جلوب الدجيلي مسئول نمايندگي كميته عالي آشتي ملي عراق در ديالي، طي كنفرانسي خبري اعلام كرد كه گروهي به نام «دبيرخانه شوراي ملي عشاير عراق در ديالي» که در جريان نمايشگاه مذکور توليد شده و بيانيه صادر کردهاست اساساً وجود خارجي ندارد!
همچنين مسوول امور عشايري وزارت كشور عراق در استان ديالي نيز گروه فوق را جعلي دانست و گفت: آنها هيچ وجود خارجي ندارند و ما تاكنون با هيچ شخصيتي از چنين مجموعهاي ديدار نداشتهايم و تنها نام آن را در سايتها، آن هم زماني كه مساله مربوط به سازمان منافقين پيوند خورده بود شنيدهايم.
و اين در حالي بود که ديگر گروههاي فرهنگي و رسانهاي و مطبوعاتي و NGO هاي فعال در استان ديالي وجود نمايندگي گروهي به نام «موسسه الحوار براي فرهنگ و دموكراسي» را تكذيب كردند که البته اين امر با ابراز بياطلاعي اتحاديه روزنامهنگاران و سازمانهاي دفاع از حقوق روزنامهنگاران و مسوول هماهنگي NGO هاي ديالي از وجود چنين گروهي نيز همراه شد.
مردم عراق؛ غير از جنايت هاي اين گروهك از قبيل، كشتار بيرحمانه كردها و تركمن هاي عراقي در سال 1370 در جهت حمايت از صدام ، مشاركت در سركوب انتفاضه شيعيان در سال 1991 در جنوب عراق، كشتار سربازان عراقي بازگشته از اشغال كويت، رشوه 37 ميليون بشكه اي نفت ازصدام در پرونده نفت در برابرغذاي سازمان ملل كه منجر به مرگ نيم ميليون عراقي از گرسنگي و كمبود دارو و غذا شد، توزيع مواد مخدر در استان ديالي بين جوانان به طور رايگان و دهها سند جنايت ديگر، چيز ديگري از منافقين به ياد ندارند و امروز نيز، به وضوح مي بينیم كه مشي تروريستي اين جنايتكاران، براي رقم زدن جنايتي ديگر در خدمت آمريكايي ها قرار گرفته است.
در حالي که خبرها از عراق حاكي از آن است كه عشيرهها و روستاهاي اطراف اشرف از كمبود آب براي كشاورزي رنج ميبرند اما پادگان منافقين مجهز به درياچه مصنوعي است و برداشت آب غير مجاز از منابع آبي زير زميني در اين پايگاه، اين كمبود و نارسايي را در منطقه ايجاد كرده است و اين تنها بخشي از سوء استفاده ساكنان اين زمين غصبي از حق مردم عراق است.
هنوز دو ماه از تظاهرات ارديبهشت ماه مردم استان ديالي، که بطور گسترده در محکوميت حضور منافقين در اين استان اقدام به تظاهرات کردند، نميگذرد؛ تظاهراتي که مردم اين استان با تأکيد بسيار خواهان خروج منافقين از خاک کشورشان بودند.
بيشک با ادامه درخواستهاي موکد مردم اين استان براي اخراج اين فرقه از ديالي بود که قسمت ديگري از يک سناريو بايگاني شده منافقين آغاز شد و جالب اينجاست که اين بار 14 هزار حقوقدان و 5 ميليون و دويست هزار عراقي و 300 هزار شيعه و ... براي ماندن اين فرقه اظهار نظر نکردند و سرکردگان منافقين براي آنکه ملودرام دروغينشان احساسيتر شود، به 525 هزار نفر از اهالي استان ديالي بسنده کردند. اما کيست که نداند در مقابل ورود قانوني ارتش عراق به خاک اشغال شده پادگان اشرف، بيانيههاي کذايي گذشته و چند ميليوني که – مثلا – از اين فرقه حمايت کردند، چه گلي به سر منافقين زدند و کدام تظاهرات ميليوني را به راه انداختند که حالا آمار کاغذي 525 هزار نفر اخير بخواهد همانند آن را بر فرق سر سرکرده فراري اين باند تروريست بزند.
به اين عبارت دقت کنيد:« در این بیانیه که امضاکنندگان آن که همگی، ۱۸سال به بالا و دارای اسامی و آدرسهای مشخص و در دسترس، و تأئید شده توسط شیوخ عشایر، حقوقدانان و وکلا و معتمدین محلی هستند، آمده است: » مشخص است که غير قابل باور بودن بيانيههاي کذايي شخصيتها و گروههاي کذايي گذشته، منافقين را بر آن داشته که تا ميتوانند قسم حضرت عباس را بخورند و شاهد و مثال بياورند که بيانيهشان درست است و شخصيتها هم جعلي نيست و آدرس و نشان دار هستند، اما دم خروس منافقين که اتفاقا بسيار بزرگ است، درست زماني هويدا ميشود که فرياد وا حقوق بشر اين فرقه بلند ميشود اما حتي 100 نفر هم حاضر نيستند در عراق براي حمايت از اين فرقه تظاهرات کنند.
اگر چه تجربههاي 30 ساله بعداز فرار منافقين نشان داده که استفاده از تجربههاي نخنما شده در اين فرقه، همواره در صدر ابداعات و نبوغ سرشار مسعود رجوي قرار دارد!، اما نتيجه همه موارد فوق به جاي پيشرفت منافقين در اهدافشان، هميشه اسباب مضحکه و تمسخر عام و خاص شده است.