عروج خونین(23)

Orooje Khooninدرس اخلاق آیت الله اشرفی اصفهانی

الحمدلله رب العالمین و الصلوة علی رسوله و آله الطیبین و الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم الی یوم الدین.

بحثی را که امروز می خواهیم درباره آن صحبت بکنیم ، موضوع تزکیه نفس است و تزکیه نفس از رذایل ، از شرک از اخلاق رذیله و چیزهایی که موجب بدبختی برای صاحبش در دنیا و آخرت است و این که عرض شد مخصوصاً برای صنف دانشجو و دانش آموز این بحث تزکیه نفس و خودسازی مفید است .

برای این است که در قرآن خداوند عالم علت و جهت بعثت پیامبر عظیم الشأن اسلام را این طوری بیان فرموده است که : « هو الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه » که مسئله تزکیه و پاکسازی را در این آیه شریفه مقدم داشته بر مسئله تعلیم و تعلم و از این آیه چنین استفاده می شود به این که آنچه که بیشتر سبب پیشرفت یک دانش آموز است و دانشجو در مقام تربیت و تعلیم ، مسئله تزکیه است که هم خود گوینده خودش را تزکیه کند و هم شنونده ، هم دانشجو و هم دانش آموز ، هم معلم و هم متعلم .

مسئله تزکیه نفس که سبب فلاح و رستگاری انسان است در قرآن خداوند تعالی در سوره والشمس پس از یازده سوگند و قسم می فرماید به این که « قد افلح من زکیها » ، رستگاری برای کسی است که نفس خودش را تزکیه کند از رذایل ، از شرک ، از ریا ، از عجب ، از صفات ناپسند ، چیزهایی که سبب بدبختی انسان و سبب سوء عافیت انسان است و از چیزهایی که انسان باید برای به دست آوردن او سعی و کوشش بکند ، همین تزکیه نفس است .

برای این که در قرآن می بینیم به این که یوسف صدیق آنجا پناه می برد به خداوند تبارک و تعالی از نفس اماره و از خدا کمک می خواهد که « ان النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربی » ، انسان اگر بخواهد خودش را تزکیه و تصفیه بکند باید از خدا بخواهد و الا نفس اماره در مقابلش سعی و کوشش به این است که صاحبش را به فساد و تباهی ، بدبختی و شقاوت بیندازد از چیزهایی که در این باب .

در باب کسی که بتوان از او تقلید کرد یا او را به رهبری پذیرفت فقط این مسئله تزکیه نفس و مخالفت با نفس به قدری اهمیت دارد که از شرایط مقلد و رهبر ، در حدیث شریف از امام صادق (ع) که فقها ، شیعه ای را که می توان از آنها تبعیت و پیروی کرد ، تقلید کرد ، آنها را به رهبری پذیرفت ، یکی از شرایطی را که امام صادق بیان فرمود ، این است که « مخالفاً لهوی » باید باشد که هوای نفس را باید زیر پای خودش لگدکوب کند .

ببینید به این که کلاً خواسته خودش را در قبال خواسته های خداوند تبارک و تعالی آنچه را که خودش می خواهد باید ببیند که آیا خدا هم از او خواسته یا نخواسته ، حالا مربوط به امر دنیا باشد ، مقام باشد ، ریاست باشد ، هر چه باشد .

مسئله تزکیه نفس ، صفای نفس که همه ماها باید در این باب از خداوند تبارک و تعالی مدد بخواهیم ، این است که اشخاصی توانسته اند به یک مقام رفیعی برسد که اینها توانستند با نفس اماره خودشان مبارزه کنند و مخالفت کنند با نفس اماره خودشان و خودشان را بسازند که انسان سازی قبل از آنی که بخواهد دیگری را بسازد ، باید به خودش بپردازد ، اول خودش را تصفیه کند ، تزکیه کند تا بتواند دیگران را تربیت کند و تزکیه کند .

و یکی از چیزهایی را که سبب می شود خداوند تبارک و تعالی بنده خودش را مورد لطف و مرحمت قرار بدهد ، از لغزش ها ، از بدی ها ، از گناهان ، از صفات ناپسند این است که خودش را بسازد ، در مقام بندگی خداوند تبارک و تعالی خالص و مخلص باشد .

ما در باب یوسف صدیق در قرآن می خوانیم به این که خداوند تبارک و تعالی از دو گناه حضرت یوسف را حفظ کرد ، یکی قتل نفس بود و یک زنا بود و آن در داستان حضرت یوسف صدیق با زلیخا همسر عزیز مصر که داستانش در قرآن مفصل است که او اظهار تمایل کرد به حضرت یوسف و حضرت یوسف از چنگال او فرار کرد ، تعقیب کرد نسبت به حضرت یوسف از پشت سر پیراهن او را گرفت چاک زد ، در این بین هم شوهر او رسید ، پیش دستی کرد و حضرت یوسف را مورد اتهام قرار داد .

اینجا شرحش مفصل آنچه را که خواسته باشیم به سمع شنوندگان محترم برسانیم این است که آن دو موضوع این است ، یکی که در آیه شریفه خداوند عالم می فرماید به این که :

« وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء

إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ »

که " وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ " زلیخا قصد کرد به این که دامن یوسف را به عمل منافی عفت آلوده کند و " وَهَمَّ بِهَا " را مفسرین دو جور معنا کردند : یک این که " وَهَمَّ بِمًن لا یًفعَلُ " ، " هَمَّ بِه " زنا و یوسف " هَمَّ " به این که این عمل را انجام ندهد و بعضی این طور تفسیر کرده اند که زلیخا " هَمَّ بِه " آن عمل منافی عفت و حضرت یوسف " هَمَّ بِه قَتلِها " که گفت اگر هر آینه مرا مجبور کرد به عمل منافی با عفت ، او را می کشم .

آن وقت قرآن دارد به این که « وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ » ،

از یوسف دو چیز را صرف کردیم یعنی او را از دو جهت حفظش کردیم ، یکی که تعبیر قرآن این است که سوء فحشاء که عبارت است از قتل نفس است و فحشاء که عبارت است از زنا ، یعنی ما یوسف را از این دو تا گناه حفظ کردیم ، یکی این که حفظ کردیم او را که دامنش آلوده به این عمل نشود و دیگری از این که همسر عزیز مصر را نکشد .

برای چه بود جهت این که ما که خداوند تبارک و تعالی و خالق یوسف هستیم او را از این دو گناه حفظ کردیم ، برای این که او از بندگان خالص ما بود « إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ » .

اگر " مخلص " بخوانیم یعنی کسی که مورد پسند خداوند عالم است ، اگر " مخلصین " بخوانیم یعنی بنده ای بود به این که نه در باب وحدانیت خداوند عالم ، نه در ذات خداوند ، در صفات خداوند ، در عبادت برای خدا شریک قائل نبود ، چه بنده ای بود ، خالص و مخلص ؛ لذا این بود که ما او را از این دو گناه حفظ کردیم .

پس بنابراین خلاصه بحث ما این است که اولاً انسان باید خودش را بسازد و تزکیه بکند ، مضیقه بکند و خودش را از رذایل حفظ بکند و آنچه که سبب می شود به این که انسان بتواند خودش را بسازد و از گناه ، پلیدی ها ، زشتی ها و از رذایل اخلاق ، خودش را حفظ بکند ، این است که باید از بندگان مخلص خالص خداوند عالم بشود .

اگر هر آینه این طور خودش را ساخت و توانست به این که خودش را از شرک ظاهری و باطنی حفظ بکند و از گناه و رذایل خودش را حفظ بکند ، همین طوری که حضرت یوسف خودش را حفظ کرد ، آن وقت ثمره این عمل این است به این که خداوند عالم بنده اش را از رذایل ، از گناهان مصون و محفوظ می دارد .

لذا راجع به حضرت یوسف هم می فرماید « كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء » ما یوسیف را از زنا و قتل نفس حفظ کردیم ، چرا ؟ برای این که  « إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ » .

و راجع به مسئله شیطان که خداوند تبارک و تعالی از قرآن به ما گوشزد کرده تذکر داده است و این که « إِنَّ الشیطان لَکُم عَدوا » شیطان دشمن شماست « فَتَّخِذوُه عدوّا » او را دشمن اتخاذ کنید و بدانید به این که این دشمن شماست و او سوگند یاد کرده است که « فَبِعِزتِک لَعَقوینَهُم اَجمَعین إلاّ عِبادِک مِنهُم المُخلِصین » ، قسم به عزت و جلالت که تمام بندگان تو را اغوا می کنم ، مگر بندگان خالص و مخلص تو .

پس آن چیزی که موجب سبب حفظ انسان است و انسان را مصون و محفوظ می دارد از شرک ، از گناه ، از اخلاق رذیله و او را از وسوسه شیطان ، و او را از شر این دشمن بزرگ حفظ می کند و از کلیه معاصی حفظ می کند او را ، اخلاص در عمل است .

که انسان نسبت به ذات اقدس خداوند تبارک و تعالی خالص و مخلص ، یعنی در ذات خداوند ، در افعال خداوند تبارک و تعالی و نه در عبادت برای خداوند عالم ، شریک قرار ندهد و ما حالا آنچه را که مهم است در باب تصفیه نفس و این که انسان بشود بنده خالص و مخلص خداوند عالم تا این که نه شیطان بتواند بر او سلطه پیدا بکند و هم بتواند نفس خودش را مهار بکند و هم بتواند خودش را حفظ کند ، ما از آن شرک که برای ذات خداوند عالم شریک قرار داده باشیم ، از این جهت بحمدالله تعالی مصون هستیم از جهت صفای خداوند عالم .

و در باب عبادت خداوند عالم باید سعی و کوشش بکنیم که از برای خوادند نه در افعالش شریک قرار بدهیم نه در عبادت ، از برای خداوند عالم شریک قرار بدهیم و این شرک در عبادت معنایش همان ریا است که انسان عملی را انجام بدهد به منظور این که دیگران بفهمند و یا سمعه ای را که گفته اند .

از جمله یک چیزهایی که عمل را باطل می کند ، این است که انسان عملی را بکند در مقابل مردم برای این که در چشم مردم بنماید به این که مثلاً من بنده خوبی هستم ، یا این که مثلاً تعریف خودش را بکند ، یا عبادتی بکند که دیگران بفهمند ، سمعه شنیدن است .

ریا معنایش دیدن است ، اگر کسی در باب عبادت خداوند عالم واجب باشد یا مستحب باشد ، اگر هر آینه منظورش این است که کسب مقام بکند ، وجهه ای پیدا بکند در اثر بندگی خداوند عالم که دیگران بفهمند و این را وسیله مقام خودش و تعالی خودش قرار بدهد ، این را می گویند ریا .

و ریا از چیزهایی است که هر آینه در عبادت از خطراتی است که متوجه ما می شود و ما باید در باب عبادت خیلی سعی بکنیم به این که یک وقت خدای نخواسته مبتلای به شهد ریا نشویم و عمل ما فقط برای خدا باشد و هیچ غرض و منظوری هم در باب عبادت نباشد ، حالا نماز باشد ، روزه باشد ، حج باشد ، زیارت باشد ، صدقات باشد ، تنها هدف مان الله باشد .

این که ما می بینیم در سوره مبارکه دهر ، یک سوره تقریباً خداوند در شأن امیرالمؤمنین (ع) و حضرت زهرا (س) حسنین (ع) و فضه خادمه نازل کرده که اینها غذای خودشان را ، طعام خودش را در موقع افطار که 3 روز روزه گرفتند به یتیم و مسکین و اسیر دادند .

قرآن درباره آنها می فرماید : « إِنَّما نُطعِمُکُم لِوجه الله » ، ما عملی را که کردیم برای خدا بود نه برای این که دیگران تعریف ما را بکنند ، یا این که از دیگران یا این که از آنهایی که مثلاً به آنها کمک کردیم ، ما انتظار پاداش داشته باشیم .

نه قبل از این آیه شریفه می فرماید به این که اینها در باب این صدقه ای که دادند ، این غذای خودشان را به یتیم و مسکین و اسیر دادند برای چه ؟ برای این که اینها منظورشان خدا بود ، هدف شان خدا بود ، اگر هر آینه غیر از این هدفی داشتند این سوره در شأن آنها نازل نمی شد . پس ما باید سعی بکنیم به این که عمل مان ، عبادت مان ، ریاضت مان واجب باشد و مستحب باشد ، یک وقت ریا در او رخنه پیدا نکند .

آنچه که اخیراً به سمع برادران و خواهران می رسانیم این است به این که از جمله این حیله های شیطان ، انسان ممکن است مدتی عملی انجام بدهد ، بعد در اثر این که بخواهد خودنمایی بکند ، مثلاً من فلان عمل را کردم ، احسان به فقرا کردم ، مثلاً چه کردم ، چه کردم ، این یک وقت برای این است که دیگران بفهمند و تشویق بشوند ، این خوب ممکن است که یک وجهی برایش پیدا کرد .

و لیکن اگر منظورش این است که بخواهد در مردم خودش را جا بدهد ، بخواهد وجهه ای برای خودش پیدا بکند ، مقامی پیدا بکند ، مردم تعریفش را بکنند ، می گویند آدم بذالی است ، عابد است ، مجاهد است ، این می شود مسئله ریا و سمعه و زحماتی که کشیده ، همه اش هدر می رود .

و در روایاتی داریم به این که روز قیامت که می شود خطاب می شود به این که این پاداش عمل خودت را از آن شریک ما بگیر و این است که ما در باب عبادت باید اخلاص در عمل داشته باشیم ، تزکیه نفس بکنیم ، خودمان را بسازیم و شنیدید به این که آنچه که سبب مصونیت حضرت یوسف بود از دو گناه بزرگ ، خداوند می فرماید چون بنده خالص و مخلص ما بود .

ما هم اگر بخواهیم انشاءالله در عمر خودمان مورد لطف و مرحمت خداوند عالم واقع بشویم باید سعی بکنیم به این که بنده صالح و مصلح خدا باشیم که هم مورد لطف خدا واقع بشویم ، خداوند ما را از لغزش ها حفظ بکند و هم شیطان نتواند ما را به گناه و معصیت بیندازد .

و یک جمله دیگر هم عرض بکنیم و آن این است که مسئله خودسازی و تزکیه نفس و تقوی و پرهیز از گناه در تمام شئون زندگی ما مؤثر است ، این موضوع تقوی یکی از موضوعاتی است که در تمام شئون زندگی ما مؤثر است ، چه برای دنیای ما ، چه برای آخرت ما و این که ما در اول کلام گفتیم که این مسئله تزکیه برای دانشجو و دانش آموز ما مؤثر است یک جمله دیگر هم اضافه بکنیم که این برای دانش آموزان ما و دانشجویان ما بسیار مؤثر است در پیشرفت مسئله تعلیم و تعلم ؛

که علاوه بر مسئله تزکیه نفس که تزکیه نفس که شد خواهی نخواهی تقوی هم با آن است که در قرآن خداوند عالم یکی از اثرات تقوی و پرهیز از گناه را این می داند که سبب پیشرفت تحصیل و علم انسان است : « ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا » که اگر شما تقوی داشته باشید ، خداوند در شما بینشی قرار می دهد که می توانید تشخیص حق از باطل را بدهید . تشخیص بدهید که چه چیزی سبب سعادت شماست ، چه چیزهایی سبب شقاوت ، چه چیزی سبب کندی شماست .

پس این موضوع بحث ما خلاصه شد در دو جمله : جمله اول مسئله تزکیه و تصفیه نفس است و این که انسان سعی بکند به این که خودش را بسازد و بنده خالص و مخلص خداوند عالم باشد و جمله دومش مسئله تقوی است و این در تمام شئون زندگی انسان اگر کسی بتواند خودش را بسیازد و تزکیه کند نفس خودش را ، هم برای جلوگیری از گناه و معصیت مؤثر است و هم برای شئون زندگی دنیایش ، چه امور مادی اش باشد و چه امور معنوی اش باشد ، چه مربوط به دنیایش باشد و چه مربوط به آخرتش باشد .

سوره یوسف را از اول تا آخرش بررسی بکنید و مطالعه بکنید ، ببینید به این که آن حضرت یوسف هم بشری بود مثل من و شما خواهر و برادران ، آن هم قوه شهوت داشت ، قوه غضب داشت و لیکن در اثر بندگی خداوند عالم و در اثر تقوی و اخلاص در عمل این بود که چقدر مورد لطف خداوند عالم واقع شد ، نه تنها این که خداوند او را از گناه و معصیت حفظ کرد و این در اثر تقوی و پرهیز از گناه بود و خدا را در تمام شئون زندگی خودش ناظر و حاضر می دانست ، این بود که هم در جهات مادی و هم جهات معنوی بالا رفت .

مادی اش این بود که به مقام سلطنت رسید ، اول خزینه دار کشور مصر شد ، بعد هم به مقام سلطنت رسید و در اثر بندگی خداوند عالم و اخلاص در عمل به جایی رسید که همان برادرانی که او را اول در چاه انداختند و بعد او را به بردگی فروختند ، همانها به او سجده کردند که در قرآن اشاره به او شده .

غرض برای تزکیه نفس و تصفیه نفس ، همان نفسی را که بزرگان پناه به خداوند عالم می بردند و از خدا کمک می خواستند ، اگر ما بتوانیم خودمان را بسازیم ، تزکیه نفس بکنیم ، این هم برای دنیای ما هم برای آخرت ما مؤثر است ، برای جنبه مادی باشد یا جنبه معنوی باشد ، در تمام شئون زندگی ما این مسئله تزکیله و تصفیه و مسئله این که خدا را در هر حال انسان باید حاضر و ناظر بداند و تقوی را در برنامه زندگی خودش قرار بدهد ، در تمام شئون زندگی اش مؤثر است .

و امیدوار هستم به این که خداوند عالم ما را از خواب غفلت بیدار کند و ما را مورد لطف و مرحمت خاصه خودش قرار بدهد و ما بتوانیم به وسیله او سعادت دنیا و آخرت خودمان را تأمین بکنیم ، جدیت بکنیم ، کوشش بکنیم ، از خدا مدد خواهیم ، متصل به اهل بیت بشویم که آنها هم مورد لطف و عنایت خودشان قرار بدهند که بتوانیم چهار روزه عمر دنیا را طوری عمل بکنیم به این که در آینده ندامت و پشیمانی برای ما پیدا نشود و مورد لطف و عنایت خداوند متعال واقع بشویم .

و امیدوار هستم به این که خداوند متعال ما را مورد لطف خودش قرار بدهد و بتوانیم خودمان را در زندگی دنیا تزکیه و تصفیه بکنیم و از خدا تقوی بخواهیم و از خدا استمداد بکنیم و ما توفیق الا بالله . از خداوند تبارک و تعالی فرج امام زمان روحی له الفداء و سلامتی رزمندگان و امام امت را مسئلت می نماییم .

والسلام علکیم و رحمة الله و برکاته

عروج خونین(۲۲)

 

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31