عروج خونین(22)

Orooje Khooninتشریح مسئله ولایت فقیه

خوب آن که مسئله روز ماست و باید این ملت شریف ایران معتقد به او باشند ، آن چیزی که این کشور را حفظ کرده و ادامه می دهد به این جمهوری اسلامی و انشاءالله می تواند این انقلاب و این جمهوری اسلامی را صادر بکند به کشورهای دیگر ، مسئله نقش " ولایت فقیه " است .

و این 3 قسم ولایتی را که ما گفتیم نسبت به فقها ، آن قسم اول و دوم را ندارند . یعنی فقیهی هر چند فقاهتش بالا باشد نمی تواند در احکام الله تصرف بکند ، چیزی کم کند یا زیاد بکند ، فقیه بعد از این که مراجعه می کند به مدارکی که در فقه به دست ما است که عبارت است از کتاب الله و سنت پیغمبر و اخباری که از پیغمبر اکرم رسیده و از ائمه معصومین و اجماعات اینها احکامی را که در رساله ها برای مردم می نویسند چیزی است که استنباط کرده و اینها از خودشان حق دخالت ندارند ، هیچ .

اگر هم اختلافی بین فقهاست در فروعات ، در اثر این است که نحوه استنباطات فرق می کند ، در کیفیت استنباط و اما اصل احکامی را که اینها در رساله ها می نویسند چیزی است که پس از زحمات زیاد از همین مدارک استنباط کرده اند ، فقط تفاوتش این است که فقهای اهل سنت با قیاس هم عمل می کنند و فقهای ما خیر ؛ خوب پس فقها ولایت تشریعی ندارند ، ولایت تکوینی که تصرف در موجودات باشد آن را هم ندارند .

آنی را که مورد بحث روز و مسئله روز است ولایت فقیه ، قسم سومش است ، همانی که خداوند راجع به پیغمبر اکرم فرمود و پیغمبر هم راجع به امیرالمؤمنین که تصرف در نفوس و اموال است و این مسئله ولایت فقیه و نقش آن در اسلام ، این ولایت را که می گویند معنایش حکومت اسلامی است ، چیزی است که اول پیغمبر است ، بعد هم ائمه معصومین ، یعنی امام صادق (ع) و حضرت باقر (ع) و حضرت حجت (عج) ، اینها را به عهده فقهای جامع الشرایط قرار داده اند .

البته نه هر فقیهی ، خودشان گفته اند که شما از چه کسی پیروی بکنید و در زمانی که دسترسی به خود ائمه ندارید چه کسی از شما باید حکومت بکند و هر چه را که او حکم کند ، او حکم ماست و حکم پیغمبر است و رد آن گناه بزرگ است و این بخشی است خیلی طولانی .

یکی روایت معروف است که حضرت صادق (ع) راجع به ویژگی های مرجع تقلید بیان کرده « من کان من الفقهاء صائنا لنفسه » ، کسی که بتواند خودش را حفظ کند سازشکار نباشد ، خودش را نفروشد به دشمن « حافظاً لدینه » دین خدا را پاسدار باشد ، حافظ دین خدا باشد ، ولو تا سر حد جان « مخالفاً لهواه » بر هوای نفس خودش مسلط باشد « مطیع لامر مولا » فرمود مردم باید از او تبعیت بکنند و آن وقت است که امام صادق (ع) می فرمایند همه فقها همین طور نیستند .

مردم باید حواسشان را جمع کنند ببینند چه کسی دارای این چهار ویژگی است ، خود امام صادق (ع) فرمود : « و ذلک بعض الفقهاء شیعه » فقیه است و فقیه شیعه هم هست و لیکن دارای این 4 صفت نیست و بعضی از محدثین که در عروة الوثقی معروف حاج محمد کاظم نقل کرده اند و آیت الله حکیم می فرمایند که این اوصاف رهبر را دلالت می کند نه اوصاف تنها مرجع تقلید را . یعنی آن کسی می تواند مردم را رهبری بکند که دارای این 4 صفت باشد .

ما راجع به امام باقر (ع) تا بعد که می خواهیم نتیجه گیری بکنیم که فرمود : « انظر الی من کان منکم » نظر کنید به این که هر کدام از شما که احادیث ما را نقل می کند و « نظر فی حلالنا و حرامنا » اهل نظر و دقت باشند و « عرفه احکامنا » .

امام باقر فرمودند : من او را در میان شما حاکم قرار می دهم و « و اذا حکم فالیر صوابهی حکما » شما باید او را به عنوان حاکم در اسلام بپذیرید ، بعد فرمود اگر هر آینه او حکمی کرد و شما رد کردید حکم او را ، رد حکم او رد حکم ائمه است و رد حکم پیغمبر اسلام است و در حد شرک به خداوند متعال است .

و اما امام زمان (عج) از حضرت سؤال شد در زمان غیبت وظیفه مردم چیست ، بر حسب الهی وظیفه شان چیست ؟ حضرت با این عبارت بسیار جالب » فاما الحوادث الواقعه » به تدریج شما وظیفه خودتان می دانید « فارجعوا فیها الی روات احادیثنا » رجوع به اشخاصی کنید که می گویند : قال رسول الله ، قال الباقر ، قال الصادق و اخبار ما را برای مردم تشریح  می کنند ، آنها را من در میان شما حجت قرار دادم . یعنی شما در مقابل فرمان آن کسی که ما او را نماینده خودتان قرار دادیم ، در مقابل مخالفت او شما عذری ندارید و فرمود به این که من آنها را حجت قرار دادم بر شما .

این عبارت را باید که تجزیه و تحلیل کرد و آن این است که فرمود : « فانهم حجتی علیکم و ان حجت الله علیکم » و من حجت هستم بر علما ، علما چه وظیفه دارند ؟ بدون استثناء گفته اند : « العلماء ورثة النبیاء » یعنی چه ؟ حضرت ابراهیم چه کرد ؟ با یک دنیای بت پرست مبارزه کرد ، محکوم شد به این که در آتش بیاندازندش ، اما دست از کارش برنداشت ، در مقابل یک دنیای بت پرست قسم خورد بذات اقدس ، موقعی که شما از شهر بیرون رفتید تمام بتها را من در هم شکستم .

حضرت موسی تنها با یک عصا در مقابل فرعونی که می گفت : « انا ربکم اعلی » ، خدای بزرگ شما هستم ، به خود موسی می گفت به این که اگر غیر از من خدای دیگری را بخواهی اتخاذ کنی ، من تو را در زندان می اندازم ، موسی چه کرد ؟ تنها گفت خدایا من در اثر آتشی که به زبان خودم گذاشتم درست نمی توانم حرف بزنم ، شما برادر مرا هم با من شریک بکن .

قرآن دارد به این که شما مستقیم باید بروی سراغ فرعون « اذهبا الی فرعون انه طغی » ، مستقیم باید بروی سراغ فرعون ، اینجا جای تقیه بود ؟ که بعضی ها فکر کردند باید تقیه کرد ! چرا تقیه نکرد ؟ موسی در مقابل فرعون چرا تقیه نکرد ؟ چرا ابراهیم تقیه نکرد ؟

تقیه مال این است که اگر شما رفتید در عربستان در میان برادران اهل سنت ، فلان روز را گفتند عید است ، شما هم تبعیت بکن ، تا اتحاد را حفظ کرده باشی و یا جایی ناچار شدی مثلاً وضو نگرفتی تبعیت کن ، اما اگر دیدی اسلام در خطر است ، قرآن و دین خدا در خطر است ، اینجا دیگر تقیه نیست ، خوب پس امام زمان فرمود من حجت هستم بر علما ، یعنی علما وظیفه شان چیست ؟ علما امانتدار پیامبرانند ، امانتدار خدا هستند والاترین امانت ها قرآن است و اسلام که به دست ما سپرده شده است و این را ما باید به نسل های بعدی رد کنیم تا به دست امام زمان برسد ، این وظیفه ماست و آن وقت اگر در این وظیفه قدری سستی بکنیم ، روز قیامت مقابل ما ایستاده است علما هم حجت بر ما هستند ، تخلف از قوانین آنها درست نیست . نتیجه گیری آن این است الان دراین زمان خود امام دارای چند ویژگی است :

1. ما او را امام می دانیم ، امام در اصطلاح قرآن کسی است که مردم را سوق بدهد یا به بهشت یا به جهنم « و جعلنا هم ائمة یهدون به امرنا لما صبروا » الان این آیه مسئله روز خودمان است و اکنون خداوند به یکی یکی وعده های خودش وفا کرده « و نرید ان نمن علی الذین ... » آنهایی که در دنیا مورد ستم و رنج و شکنجه واقع شدند ما آنها را امام قرار می دهیم و حاکم بر مردم ، آیا پنچ سال پیش آیا کسی فکر می کرد آقای خامنه ای رئیس جمهور مملکت بشود ، این وعده های خداست ، پس امام در اصطلاح قرآن کسی است که حاکم بر مردم است .

و دیگر مسئله ، مسئله روز ولایت فقیه است ، الان امام به فتوای عده زیادی از بزرگان حوزه علمیه قم و شهرستان ها ، امام را اعلم و افقه و اورع می دانند که برای اطمینان آیت الله مدنی ، آیت الله دستغیب و بنده هم نظرم از اول روی امام بود و آیت الله منتظری بعد آیت الله حکیم منحصراً نظرش به خود امام بود ، آیت الله مشکینی و آقایانی که فعلاً جزء شورای نگهبان هستند و مدرسین عالیرتبه قم پس از فوت آیت الله حکیم تلگراف زدند به آیت الله خمینی در نجف و ایشان را به مرجعیت معرفی کردند .

آنهایی که می خواهند امام را تنها به عنوان رهبر معرفی بکنند و بگویند مرجع تقلید دیگری است ، اینها یا نمی فهمند واقعاً ، یا از جای دیگر مسئله آب می خورد و الا مسئله اعلمیت و افقهیت و اورعیت امام که خود برنامه زندگی این مرد بزرگوار همه نشانگر این است که ایشان دارای ویژگی هایی هست که در خود روایات برای ما نقل کرده اند و کسی که در تمام عمرش یک ترک اولایی از او صادر نشده ، امام امت است .

راجع به علمای ما البته علمای عاملین و علمای ربانیون در هر کجا هستند ، اینها مورد احترام و تجلیل ما هستند ، نسبت به آنها انتقاد را جایز نمی دانیم ، گناه بزرگی می دانیم ، و لیکن این کلمه را بارها گفته ایم که دیگران را با امام نمی شود مقایسته کرد و ما آنچه در تاریخ  می خوانیم خیال می کنیم در زمان غیبت مانند امام امت ، ما دیگر ندیده ایم ، کسی را و رهبری ای که واقعاً واجد شرایط باشد .

در زمان غیبت کبری امام زمان ، امام امت نظیر ندارد و مردم متوجه باشند این کلمه هم ضربه به انقلاب می زند و هم ضربه به جمهوری اسلامی و هم به نفع دشمنان ، مخصوصاً آمریکا است ، آنان که امام را بخواهند تنها بگویند رهبر است و اما مسئله ولایت فقیه که جزو شئون فقیه است که آیه شریفه همین را هم می گوید ، این اولی الامر تنها ائمه نیستند ، فقهای جامع الشرایط هم جزو این اولی الامرند که خداوند امر کرده است به این که باید از آنها اطاعت کرد .

اطاعت کردن هم در امور دین و سیاست و در امور مملکت و در هر چه که او نظر بدهد ، لذا امروز  اطاعت از امام حتی در فقها لازم است ، یعنی امام اگر هر آینه حکمی کرد فقها هم نمی توانند تخلف از آن بکنند ، برای این که در زمان خود پیغمبر اکرم وظیفه حضرت امیر چه بود ؟ با این که پیغمبر در غدیر خم فرمود : « من کنت مولاه فهذا علی مولاه » لذا باید تبعیت بکند از پیغمبر خود .

حسین در زمان امیرالمؤمنین چه وظیفه ای داشت ، تبعیت از امیرالمؤمنین به این که پیغمبر درباره آنها فرمود اینها هر دو امامند پیغمبر تصریح کرد به امامت این دو نفر ، لذا وظیفه شان تبعیت از پدرشان بود . در زمان غیبت حضرت مجتبی ، حضرت امیر به سیدالشهدا دستور داد تا زمانی که حکومت اسلام به دست برادرت است تو باید از برادرت تبعیت بکنی و گوش به حرف هایش بدهی ، پس حکومت در اسلام یک وظیفه اش این بود تا مادمی که پدر هست تبعیت از او بکند .

در این زمان هم حاکم فعلاً امام است و امام هر آینه حکمی کرد وظیفه این است که دیگران باید تبعیت بکنند ، پس در مذهب ما یعنی شیعه حاکم باید یکی باشد و اگر او حکم کند بر فقهای دیگر لازم است که تبعیت بکنند و امروز خداوند به ما لطف کرده که نه تنها یک رهبر ، بلکه مجتهد جامع الشرایط اعلم و افقه و اورع به ما عنایت کرده و وظیفه همه ما این است که باید از ایشان تبعیت بکنیم .

و مسئله ولایت فقیه هم معنی آن این است که اگر هر آینه ایشان امری کردند ، نظریه ای دادند ، راجع به اموال و نفوس مردم این ولایت را ایشان دارند ، یعنی همه فقهای جامع الشرایط این ولایت را دارند و مردم هم باید از آنها تبعیت بکنند .

عروج خونین(۲۱)

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31