منافقین پس از ناکامی در شورش مسلحانه 30خرداد که با عدم اقبال عمومی مواجه شد و نیروهای امنیتی آن را بهسرعت فرونشاندند، مسیر دیگری را شروع کرد که از آن بهعنوان «استراتژي ضربهاي» یاد میکرد. در این روش مسئولین و افراد تأثیرگذار در نظام اسلامی مورد هدف قرار گرفتند. منافقین بر این باور بودند که با ضربهخوردن حاکمیت در سطح مسئولین، اکنون باید با حضور میدانی هواداران خود، فضای اختناق در جامعه شکسته و با حضور مردم، زمینه برای تغییر حاکمیت پدید آید. براساس این تحلیل سراسر تابستان سال 1360 با اقدامات تروریستی منافقین، فضایی ناامن در کشور پدید آمد.
در اواخر تابستان 60 و پس از انجام اقدامات تروریستی چندی که انجام گرفته بود، یک اعلامیه تحليلي از سوی تشکیلات نفاق برای اعضا و هواداران صادر شد که از آنان می خواست خود را برای مرحله بعدی فاز شورشگری اجتماعی آماده کنند: «عمليات بزرگ بمبگذاري و عمليات ايذايي و ترورها زمينه لازم را درون مردم بهوجود آورده و جامعه الان آماده قيام بر عليه رژيم و سرنگونكردن آن است و انفجار تودهها فقط نياز به يك جرقه دارد كه بايد توسط پيشتاز زده شود. ... اختناق مهمترين عامل عدم ورود مردم به صحنه مبارزه عليه رژيم بوده است، بنابراين لازم است ابتدا جو اختناق توسط پيشتاز شكسته شود تا مردم به صحنه بيايند. تظاهرات مسلحانه و شورشي مناسب ترين شكل شكستن جو اختناق است.»
براساس همین تئوری در نیمه دوم شهريور تظاهرات محدودی از سوی تشکیلات منافقین در نقاط مختلف تهران روي داد. وليالله صفوي مسئول نظامي دانشآموزي منافقین در غرب تهران درباره اينگونه تظاهرات عنوان داشته است: سازمان ميگفت تظاهرات هدفش اين است كه مردم را به صحنه بكشاند و با حمله به مراكز نظاميانتظامي اين مراكز را خلع سلاح كنند و سلاحها بين مردم پخش شود و جريانی مثل 22بهمن57 پيش بيايد.
براساس تاكتيك «تظاهرات گسترده» که در اواخر شهریور 60 توسط مرکزیت تشکیلات نفاق مطرح شده بود، علاوه بر حضور تمامی کادرها و اعضا، تيمهاي مسلح نیز به تعداد قابل توجهی نیز در راهپيمايي شركت داده شدند. این تظاهرات ابتدا برای اول مهر برنامهریزی شد تا بهاصطلاح «پتانسيل نهفته خلق» آزاد شود. ولي بهدليل راهپیمایی دانشآموزان در اول مهر به مناسبت بازگشايي مدارس، به تأخير افتاد. در این روز منافقین که از حضور دانشآموزان به طرفداری از نظام سرخورده شده بودند، در چندین مرحله، به روی دانشآموزان آتش گشودند.
انتخاب 5 مهر شاید دلایل دیگری هم داشت، تعیین این تاریخ نتیجه گردآوری اطلاعات و جاسوسی منافقین در جبهههای جنگ بود. درست در موقعیتی که رزمندگان ایرانی، نقل و انتقالات وسیعی را برای شکستن حصرآبادان انجام میدادند و شرایطی بود که کلیه نیروها از شهرها خارج و برای این عملیات مهم به جبههها رفته بودند و رجوی خیال میکرد میتواند از این فضا بهرهبرداری کند. با توجه به خیانت و خباثتی که منافقین از آغاز جنگ تحمیلی از خود نشان دادند، این تحلیل دور از ذهن نمیباشد. علاوه بر اینکه از جمله مکانهایی که مورد تهاجم منافقین در 5 مهر قرار گرفت محل اسکان جنگزدگان در خیابان طالقانی تهران بود که به رگبار مسلسل بسته شد.
مسعود رجوی سرکرده منافقین در کتاب جمعبندی یکساله خود عنوان میكند كه از ابتدا ميدانسته این تظاهرات بينتيجه است ولي باز هم آن را به قول خودش «تست» كرد: «اما با اين همه عليرغم اين كه از 30خرداد به بعد براي ما روشن بود كه آن الگو و سقوط شاه لااقل در اين مقطع ديگر قابل تكرار نيست، ولي باز هم تست و آزمايش كرديم.
مسئولان ارشد منافقین به اعضاء و هواداران خود تأکید کرده بودند: «تظاهرات 5مهر همانند تظاهرات در روز 22بهمن57 است و مردم از شما با شکلات و شیرینی استقبال میکنند.» همچنین به آنها گفته شده بود: «شما اصلاً قرار نيست در تظاهرات شركت كنيد. فقط برويد شليك كنيد، يك ميليون آدم ميآيد و شما را روي دست بلند ميكنند.» واحدهای مسلح در تظاهرات 5مهر هر کدام بهطور معمول از چهار نفر تشكيل ميشد كه هر یک سلاح ژ-3 با خشاب و حدود 400–500 فشنگ داشتند.
تظاهرات منافقین حدود ساعت 10:30 صبح روز 5 مهر از سه نقطه در مركز تهران: پل حافظ (تقاطع طالقاني)، حد فاصل چهارراه طالقاني و ميدان ولي عصر و سهراه جمهوري، با شليك هوايي و آتشزدن مقداري لاستيك اتومبيل و نيز اتوبوسهاي شركت واحد، آغاز شد. شكل عمل بدينگونه بود كه افراد موتورسوار و گاه پياده در اكيپهاي مختلف با گردآوري هواداران و افراد موجود در محل شروع به تظاهرات يا راهپيمايي ميكردند. اين افراد با شليك رگبار هوايي و گاه با شليكهاي مستقيم به افراد عبوري يا ساختمانهاي مراكز عمومي، بانكها، مغازهها، پاساژها و اتومبيلهايي كه افراد با ظاهر مذهبي در آن نشسته بودند، با سر دادن شعارهاي تعيينشده، خط تظاهرات را پيش ميبردند. به واحدهاي عملياتي دستور داده شده بود كه هر كس به هر شكل خواست جلوي تظاهرات را بگيرد به رگبار ببنديد و حتي اينكه از چه موضعي از تظاهرات جلوگيري ميكند، فرقي ندارد ... اگر نيروهاي عملياتي بتوانند از اين تظاهرات 2 ساعت حفاظت كنند كار تمام است و نيروهاي مردمي به ما ميپيوندند و آتش زير خاكستر شعلهور ميشود.
البته این تحلیل منافقین نتیجه عکس داد و تا رسيدن نیروهای امنیتی و انتظامی، گروهي از مردم در خيابانها دومين مقابله علیه گروهک نفاق بعد از 30خرداد را شكل دادند. به دنبال درگیریهایی که شکل گرفت تعداد زيادي از هواداران نفاق توسط مردم يا به كمك آنها دستگير شدند و نوعي جديد از ضدتبليغ عليه منافقین نيز در بين مردم صورت گرفت؛ «وحشي، جاني و ديوانه مسلح» از جمله القاب و صفاتي بود كه مردم به عناصر منافقین نثار ميكردند. بیشترین تعداد منافقین در خیابان طالقانی بود که بهاذعان خود آنها از تمامی ساختمانهای اطراف شعارهاي مرگ بر منافق، منافق اعدام بايد گردد و نظاير اينها داده میشد و منافقین با هر شعاري به طرف آن ساختمان شليك ميکردند. هنگام دستگيری تعدادی از عناصر منافقین در خیابان طالقانی، مردم جمع شده و مي گفتند: «آقاي موسوي تبريزي (دادستان كل انقلاب اسلامي) گفته كه كسي كه در تظاهرات مسلح باشد، بايد اعدام شود و ما هم همينجا ميايستيم و همه آنها بايد اعدام شوند.» ازدحام جمعیت اطراف منافقین دستگیرشده به گونهای بود که هر لحظه امکان هجوم مردم و کشتهشدن افراد دستگیرشده میرفت. شرایط علیه منافقین بهشدت احساسی و سنگین شده بود و نیروهای کمیته تنها پس از چند شلیک هوایی توانستند این افراد را از صحنه درگیری خارج کرده و به بازداشتگاه ببرند.
در جریان واقعه 5مهر، حادثهاي در خيابان امير اكرم به وقوع پيوست كه نشانگر اوج قساوت قلب و رویه تروریستی تشکیلات منافقین میباشد. در این حادثه يك واحد نظامي تحت فرماندهی فردی به نام شیرزاد که عمليات در چند نقطه از تهران بر عهده داشت، در پوشش نیروهای کمیته و پاسدار به میان جمعيتي كه بعد از تظاهرات جمع شده و بر ضد منافقين شعار ميدادند، رفته و عنوان کردند: ما پاسدار كميته هستيم و راديو تلويزيون الان ميخواهد بيايد فيلمبرداري كند، شما يك دقيقه در همين حالت باشيد تا راديو تلويزيون براي فيلمبرداري بيايد. سپس در همين حين كه جمعيت شعار ميداد، آنها عقب رفته و پس از اینکه مقداری از مردم فاصله ميگيرند، به سوی آنها شليك کرده و تعداد زیادی را بدین گونه بهشهادت میرسانند.
نتیجه شورش کور 5مهر برای تشکیلات منافقین بسیار ناگوار بود. این ناکامی علاوهبر نمایش ناتوانی منافقین در بهخیابانکشیدن هواداران و ایجاد موج به منظور بهرهبرداری از آن، بحرانهای زیادی را نیز برای این تشکیلات بههمراه آورد. بعد از اين تست و آزمايش مسعود رجوی، منافقین دوباره متحمل شكستی بزرگ و ازدستدادن بسياري از نيروهاي تشكيلاتي خودشان شدند. بخش عظيمي از نيروهاي وابسته به نهادهاي بخش اجتماعي، در فاصله 5 تا 10 مهر دستگير شدند و ستاد انزلي، مركز هدايت خط تظاهرات مسلحانه نيز ضربه خورد. از طرفی دیگر هواداران پس از تبلیغات فراوان و بزرگنمایی منافقین در ارتباط با این تظاهرات، انتظار داشتند با قيامي مثل 22بهمن57 روبهرو شوند. حضور مردم در خیابانها البته نه به حمایت که علیه منافقین تمامی باورهای آنان را به یکباره فرو ریخت و دچار يأس و سرخوردگی شدند. از مهمترین نتایج شکست تظاهرات مسلحانه، ریزش قابل توجه هواداران و اعضای تشکیلات نفاق از این تاریخ به بعد بود.
محمدرضا سرابندی؛ روزنامه سازندگی