«تبادل اطلاعات با نیروهای امنیتی عربستان جان صدها انگلیسی را حفظ کرده است.» این متن عبارتی است که ترزا می نخست وزیر انگلیس، حدود سه ماه قبل در مجلس عوام انگلیس گفته بود. هنگامی که نمایندگان از وی درباره کشتار یمنیها توسط سعودیها به وسیله سلاح صادراتی از انگلیس پرسیدند آنها با این جمله مواجه شدند.
سه ماه بعد روشن شد که نه تنها جان شهروندان انگلیس از گزند تروریسم در امان نیست بلکه سعودیها مانند همیشه ردپایی در اینگونه قضایا دارند.
حادثه اخیر لندن که توسط یک شهروند انگلیسی روی داد که چند سال در عربستان مقیم بوده است، نخستین و آخرین حادثه تروریستی در اروپا نبوده و نیست. دهها کشته و زخمی سالهای اخیر در کشورهای اروپایی که توسط مهاجمان وابسته به داعش یا دیگر گروههای افراطی قربانی شده اند را باید به طور قطع نتیجه اهمال غرب در دو حوزه مرتبط با یکدیگر دانست.
حوزه نخست، به حضور هزاران عنصر افراطی ساکن در اروپا مرتبط است. پایتختها و شهرهای اروپا روزانه محل تردد هزاران تن از افراط گرایانی است که دیدگاههای خود را از طریق تریبون برخی از مساجد یا مراکز به اصطلاح اسلامی مورد حمایت مدارس دینی و عالمان سعودی بیان می کنند.
شهرهای انگلیس، بلژیک، فرانسه و آلمان مملو از مبلغان مذهبی سلفی و حتی وهابی است که آزادانه اندیشههای بیمار خود را ترویج می کنند. نتیجه چنین عملکرد آزادانه ای تحت تأثیر قرار گرفتن و تربیت نسل جدیدی از جوانان اروپایی یا مهاجر بوده است که در غرب آسیا و خود اروپا دست به اعمال خشونت آمیز و تروریستی می زنند.
شگفت آنکه تاکنون تحرک قابل لمسی از سوی اروپاییها برای محدود کردن فعالیت جریانهای سلفی و تریبونهای آنان صورت نگرفته است.
حوزه دوم را باید رفتار و تعامل نرم و ملایم کشورهای غربی با عربستان سعودی دانست. قدر مسلم آن است که ایدئولوژی حاکم بر این کشور و نهادهای دینی موجود در آن، وهابیت است و این کشور بر اساس آمارهای ارائه شده غربی از چند دهه اخیر تاکنون بیش از 80 میلیارد دلار صرف ترویج وهابیت در سرتاسر دنیا کرده است. گزارش مفصل پارلمان اروپا در سال 2013 درباره نقش عربستان سعودی و سوابق آن در حمایت از گروههای وهابی در جهان را باید شاهدی بر آگاهی غربیها از نقش سعودیها در ترویج و حمایت از خشونت در دنیا دانست.
نقش عربستان سعودی و شهروندان آن در حادثه تروریستی 11 سپتامبر چنان روشن بود که منجر به صدور قانون جاستا - فارغ از اهداف سیاسی و احتمالا مالی مد نظر وضع کنندگان آن - شد.
سازمان جهان اسلام (رابطة العالم الاسلامي) که بر اساس اساسنامه آن، بازوی اجرائی رسمی ریاض در ترویج اسلام (وهابیت) در سراسر جهان است، با صرف هزینههای هنگفت در طول پنجاه سال تأسیس آن تاکنون، در ساخت و تعمیربیش از 1500 مسجد، مؤسسه پژوهشی و مرکز اسلامی، مدرسه و تربیت و ارسال مبلغ و امام جماعت به نقاط مختلف دنیا از جمله اروپا و آمریکا نقش جدی ایفا کرده است.
تردیدی نیست که ماهیت این سازمان و دیگر نهادهای همسوی سعودی برای دستگاههای اطلاعاتی غرب پوشیده نیست همانگونه که مانوئل والس نخست وزیر فرانسه از وجود صدها مسجد سلفی در کشورش ابراز نگرانی کرده بود و خواستار مقابله همگان از جمله مسلمانان با آنها شده بود. اما واقعیت این است که در صحنه عمل، سیاست مهار ایران، روابط سیاسی با عربستان، و منافع اقتصادی که در گرو این روابط دو جانبه وجود دارد مانع از آن شده است که تصمیم جدی برای مقابله با صدور افراط گرایی سعودی اتخاذ شود.
غرب به خوبی به این نکته کلیدی واقف است که کم هزینه ترین و بزرگ ترین راه مبارزه با تروریسم و افراط گرایی خشکاندن منابع فکری آن است اما همانگونه که گفته شد روابط پرسود آنها با عربستان سعودی، مانعی مهم بر سر تحقق این راه بزرگ و کم هزینه است. بنابراین تا زمانی که روابط پرسود اقتصادی میان سعودی و غرب بر قرار باشد و تا زمانی که این کشورهمچنان منبع بزرگ افراط گرایی و صادرات آن باشد سخن گفتن از نابودی تروریسم و حفاظت از جان شهروندان اروپایی و انگلیسی ادعایی دروغ و گزاف است و باید منتظر رخدادهای تلخ بیشتر باشیم.